Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 231 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
endotherm
U
جانور خون گرم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
jumbo
U
جانور غول اسا
jumbos
U
جانور غول اسا
amebae
U
جانور تک سلولی
amebas
U
جانور تک سلولی
amoeba
U
جانور تک سلولی
amoebae
U
جانور تک سلولی
amoebas
U
جانور تک سلولی
it
U
ان جانور
rodent
U
جانور جونده
rodents
U
جانور جونده
pachyderm
U
جانور پوست کلفت
pachyderms
U
جانور پوست کلفت
zoological
U
وابسته به جانور شناسی حیوان
brutalities
U
جانور خویی
brutality
U
جانور خویی
unicorn
U
جانور افسانهای دارای یک شاخ
unicorns
U
جانور افسانهای دارای یک شاخ
heat
U
طلب شدن جانور
heats
U
طلب شدن جانور
strayed
U
جانور ولگرد
stray
U
جانور بی صاحب
straying
U
جانور بی صاحب
strays
U
جانور بی صاحب
female
U
زنانه جانور ماده
hybrid
U
جانور دورگه
wombat
U
جانور کیسه داری شبیه خرس
wombats
U
جانور کیسه داری شبیه خرس
lair
U
محل استراحت جانور
lairs
U
محل استراحت جانور
game
U
جانور شکاری
beast
U
جانور
beasts
U
جانور
animal
U
جانور
animals
U
جانور
marsupial
U
جانور کیسه دار
marsupials
U
جانور کیسه دار
anteater
U
جانور پستاندارمورچه خوار
anteaters
U
جانور پستاندارمورچه خوار
scavenger
U
جانور لاشخور
scavenger
U
جانور کثافت خور
scavengers
U
جانور لاشخور
scavengers
U
جانور کثافت خور
migrant
U
سیار جانور مهاجر
migrants
U
سیار جانور مهاجر
he
U
جانور نر
leviathan
U
جانور بزرگ دریایی که درکتاب عهد عتیق نام برده شده نهنگ
leviathans
U
جانور بزرگ دریایی که درکتاب عهد عتیق نام برده شده نهنگ
slug
U
چارپاره جانور کندرو
slug
U
جانور تنبل گردونه کندرو
slugged
U
چارپاره جانور کندرو
slugged
U
جانور تنبل گردونه کندرو
slugs
U
چارپاره جانور کندرو
slugs
U
جانور تنبل گردونه کندرو
fauna
U
جانور نامه
mollusc
U
جانور نرم تن حلزون
molluscs
U
جانور نرم تن حلزون
shell
U
صدف حلزون کاسه یا لاک محافظ جانور
shelling
U
صدف حلزون کاسه یا لاک محافظ جانور
shells
U
صدف حلزون کاسه یا لاک محافظ جانور
tentacle
U
موی حساس جانور
tentacles
U
موی حساس جانور
vermin
U
جانور افت حشرات موذی
aquatic
U
جانور یا گیاه ابزی
sac
U
عضوکیسه مانند جانور
sacs
U
عضوکیسه مانند جانور
bestial
U
شبیه حیوان جانور خوی
minion
U
شخص یا جانور سوگلی نوکریا وابسته چاپلوس معشوق
minions
U
شخص یا جانور سوگلی نوکریا وابسته چاپلوس معشوق
creature
U
جانور
creatures
U
جانور
zoology
U
جانور شناسی
zoologist
U
جانور شناس
brute
U
جانور حیوان
brutes
U
جانور حیوان
brutal
U
جانور خوی
limpet
U
جانور نرم تن خاره چسب صدف کوهی
limpets
U
جانور نرم تن خاره چسب صدف کوهی
dolphin
دولفین
[جانور شناسی]
vivisection
U
زنده شکافی تشریح جانور زنده
amoebic
U
وابسته به جانور تک سلولی
amphibiotic
U
وابسته به جانور دوزیستی
animalcule
U
جانور ذره بینی
animalculum
U
جانور ذره بینی
animalculum
U
جانور ریزه
animalist
U
نقاش جانور
animalize
U
جانور
apod
U
جانور بی پا
arthropod
U
جانور مفصل دار
beast of ravin
U
جانور درنده یاشکاری
beastliness
U
جانور خویی
bestialize
U
جانور خوی نمودن
brutalization
U
جانور خویی
craw
U
معده جانور
ctenophoran
U
وابسته بشانه داران جانور شانه دار
cyclostomate
U
وابسته به جانور دهان گرد
cyclostomatous
U
وابسته به جانور دهان گرد
cyclostome
U
جانور از راسته دهان گردان
dentition
U
وضع تعداددندانهای جانور
ecesis
U
نقل وانتقال جانور یا گیاه به محیط تازه
ecotype
U
بخش فرعی از نوع مستقل جانور یا گیاه که افراد ان باهم اختلاط و امتزاج نموده و بخش واحد فرعی تشکیل میدهند
Other Matches
epizoic
U
زندگی کننده روی بدن جانور انگل جانور
zoo ecology
U
قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
malacostracan
U
جانور
ruffianly
U
جانور خو
structure of an animal
U
جانور
johnny
U
جانور نر
it pron
U
ان جانور
nightwalker
U
جانور شب پر
poikilothermism
U
خونسردی جانور
monocule
U
جانور یک چشم
polypod
U
جانور بسیارپا
polystomatous
U
جانور بسیار
edentate
U
جانور بی دندان
polystome
U
جانور بسیار
mammifer
U
جانور پستاندار
nekton
U
جانور شناور
shell fish
U
جانور صدف
pelagian
U
جانور دریایی
perissodactyl
U
جانور فرد سم
plantigrade
U
جانور دوپا
poikilotherm
U
جانور خونسرد
milker
U
جانور شیرده
mammiferous
U
جانور پستاندار
pollard
U
جانور بی شاخ
pudge
U
جانور چاق
saprozoon
U
جانور پوده زی
proud
<adj.>
U
جانور حشری
in heat
[American E]
<adj.>
U
حشری
[جانور زن]
on heat
[British E]
<adj.>
U
حشری
[جانور زن]
saxicoline
U
جانور سنگ زی
saxicolous
U
جانور سنگ زی
scrag
U
جانور نحیف
stinkard
U
جانور بدبو
tardigrade
U
جانور کندرو
ungulate
U
جانور سم دار
zoophagous
U
جانور خوار
zoophilic
U
علاقمند به جانور
zoophilous
U
علاقمند به جانور
zootheism
U
جانور پرستی
zootomy
U
جانور شکافی
zoomorphic
<adj.>
U
جانور گونه
tropicopolitan
U
گیاه یا جانور گرمسیری
viviparous
U
جانور زنده زا ولود
white face
U
جانور پیشانی سفید
zoography
U
جانور شناسی تطبیقی
zoomorphic
U
شبیه جانور جانورسان
zoophyte
U
جانور گیاه سان
phyllopod
U
جانور برگ پای
shedder
U
جانور پوست انداز
phytozoon
U
جانور گیاه نما
pleophagous
U
چند جانور خوار
quadruped
U
چهارپا
[جانور شناسی]
rat catcher
U
موش گیر
[جانور]
ratcatcher
U
موش گیر
[جانور]
in rut
<adj.>
U
حشری
[جانور شناسی]
rutting
<adj.>
U
حشری
[جانور مرد]
ratter
U
موش گیر
[جانور]
nematocyst
U
نیش جانور مرجانی
mollusk
U
جانور نرم تن حلزون
footpad
U
پای جانور پهنه پا
nervure
U
رگه بندی جانور
malacoderm
U
جانور نرم پوست
paleozoology
U
دیرین جانور شناسی
holozoic
U
جانور خوراک گیر
hilding
U
جانور یا اسب بی ارزش
orca
U
جانور بزرگ دریایی
orc
U
جانور بزرگ دریایی
insectivore
U
جانور یا گیاه حشره خوار
isopod
U
جانور سخت پوست بر>=< پای
gast
U
وحشت جانور بدون اولاد
crest
U
یال
[حیوانات و جانور شناسی]
beaver
U
سگ آبی
[حیوانات و جانور شناسی]
hatchling
U
جانور تازه متولد نوزاد
fisher
U
جانور ماهیخوار کرجی ماهیگیری
Caspian White Fish
U
ماهی سفید
[جانور شناسی]
Rutilus kutum
U
ماهی سفید
[جانور شناسی]
Caspian kutum
U
ماهی سفید
[جانور شناسی]
Black Sea roach
[Rutilus frisii]
U
ماهی سفید
[جانور شناسی]
kutum
[Rutilus frisii]
U
ماهی سفید
[جانور شناسی]
endozoic
U
دارای زندگی دردرون جانور
Rutilus frisii
U
ماهی سفید
[جانور شناسی]
ruminant
U
جانور پستاندار نشخوار کننده
scalawag
U
جانور نحیف وکم ارزش
mane
U
یال
[حیوانات و جانور شناسی]
lyncean
U
مانند جانور سیاه گوش
purebred
U
جانور یا گیاه خوش نژاد
omnivore
U
جانور همه چیز خوار
phylogeny
U
تاریخ نژادی جانور یا گیاه
vivisector
U
تشریح کننده جانور زنده
isopodan
U
جانور سخت پوست بر>=< پای
zoographic
U
وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
zoographical
U
وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
webfoot
U
جانور دارای پای پرده دار
zoomorphic
U
دارای خدایان مجسم بشکل جانور
stenophagous
U
تغذیه کننده از جانور یانوع بخصوصی
pes
U
پای جانور هر عضو یا چیزی شبیه پا
swamper
U
جانور یا چیزی که در مرداب فرو رود
pelage
U
پوشش جانور پستاندارخزوپشم و مانند انها
geoduck
U
نوعی جانور نرم تن یاصدف خوراکی
he ran the animal through
U
ان جانور را با شمشیریا نیزه سوراخ کرد
zooplasty
U
فن پیوند زدن گوشت جانور به انسان
logotype
U
وجه تسمیه نوع جانور یاگیاه
zooplankton
U
جانور ریز شناور برسطح دریا
reticulum
U
شیردان جانور نشخوار کننده ساختمان شبکهای
mammalogy
U
یک شاخه از جانور شناسی که راجع به پستانداران است
trichomonad
U
جانور اغازی تاژکداردارای موهای کرک مانند
scal away
U
ادم بی معنی جانور کوچک اندام یا لاغر
semiosis
U
یک سلسله فعل وانفعالات مشخص جانور علامت
therianthropic
U
وابست به موجوداتی که نیمی انسان ونیمی جانور بودند
intermaediate host
U
جانور یا گیاهی که روی انگلی رشد و نمو کند
phylesis
U
مرحله سیرتکامل وپیدایش نژادهای مختلف جانور وگیاه
to pounce on somebody
U
به کسی ناگهان جستن
[و حمله کردن ]
[مانند جانور شکارگر]
vorticel
U
جانور ذره بینی حلقهای شکل که در اب ایستاده زندگی میکند
pronucleus
U
هسته سلول قابل لقاح پس ازتکمیل دوره بلوغ وورودنطفه به درون تخم جانور
micronucleus
U
یکی از دوهسته کوچکتر مرکزی مژه داران که رویش جانور را تحت کنترل دارد
homology
U
همانندی وتجانس ساختمان اعضای مختلف جانور یاگیاه در اثرمنشعب شدن از یک ریشه یامبدا متجانس
genet
U
جانور پستاندارکوچک گوشت خواری شبیه گربه زباد یا گربه معمولی
seahorse
U
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
seahorses
U
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
isomorph
U
جانور یا گیاه ویاگروهی که مشابه گیاه یاگروه دیگری است
vivisectional
U
زنده شکافی تشریح جانور زنده
zooid
U
شبه جانور شبه حیوان
shorthorn
U
جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
fissiped
U
سم شکافته جانور سم شکافته
gynandromorph
U
جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
entomology
U
حشره شناسی
[حشره شناسی]
[جانور شناسی]
[رشته دانشگاهی]
metazoal
U
چند یاختهای جانور چند یاختهای
inoperculate
U
بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
metazoan
U
چند یاختهای جانور چند یاختهای
ornithology
U
پرنده شناسی
[جانور شناسی]
[پرنده شناسی]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com