English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
man eater U جانوری که انسان را میخورد ادمخوار
man-eater U جانوری که انسان را میخورد ادمخوار
man-eaters U جانوری که انسان را میخورد ادمخوار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cannibal U جانوری که همجنس خود را میخورد
cannibals U جانوری که همجنس خود را میخورد
animalism U نفس پرستی اعتقاد باین که انسان جانوری بیش نیست
minotaur U جانوری که نیمی از بدنش گاو ونیم دیگرش انسان بودن
anthropophagite U ادمخوار
thyestean U ادمخوار
cannibal U ادمخوار
cannibals U ادمخوار
anthropo U پیشوند بمعانی >انسان < و > جنس انسان <
anthrop U پیشوند بمعانی > انسان < و > جنس انسان <
artificial intelligence U طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
intelligence U طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
winding U چیزی که پیچ میخورد
whirligig U سوسکی که روی اب چرخ میخورد
worrier U کسی یا چیزی که غم میخورد اندیشناک
worriers U کسی یا چیزی که غم میخورد اندیشناک
id U مجموع تمایلات انسان که نفس یا شخصیت انسان و تمایلات شهوانی وجنسی ازان ناشی میشود
anthropography U علم ساختمان بدن انسان رشتهای از علم انسان شناسی که درباره تاثیراوضاع جغرافیایی بر روی نژادها صحبت میکند
kill devil U طعمه ساختگی که دراب چرخ میخورد
norfolk U یکجور نیمتنه گشادمردانه که کمر بند میخورد
reefing jacket U یکجور نیمتنه چسبان که از دوطرف دکمه میخورد
the hall seats one thousand U تالار هزار صندلی میخورد تالارهزارتن راجامیدهد
i sort of feel sick U مثل اینکه حالم دارد بهم میخورد
diner out U کسیکه بیشتراوقات شام وناهارخودرابیرون ازخانه میخورد
feelings indigenous to man U احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
cutworm U کرمی که گیاهان کوچک راهنگام رسیدن بکف زمین میخورد
creaturely U جانوری
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
animals U حیوانی جانوری
animal U حیوانی جانوری
endozoic U درون جانوری
ethology U رفتارشناسی جانوری
zoogeography U جغرافیای جانوری
web spinner U جانوری که تارمی تند
littering U نوزادانی که جانوری در یک وهله میزاید
littered U نوزادانی که جانوری در یک وهله میزاید
yahoo U جانوری که درقالب انسانی باشد
litter U نوزادانی که جانوری در یک وهله میزاید
litters U نوزادانی که جانوری در یک وهله میزاید
arachnid U جانوری از راستهء بند پایان
wooler U جانوری که بخاطر پشمش پرورش مییابد
koala U کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
koalas U کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
harpy U جانوری که تن ورخسار زن وبال وچنگال مرغ را داشته
harpies U جانوری که تن ورخسار زن وبال وچنگال مرغ را داشته
chimaera U جانوری که سرشیر وبدن ببرودم مار داشته است
chimeras U جانوری که سرشیر وبدن ببرودم مار داشته است
chimera U جانوری که سرشیر وبدن ببرودم مار داشته است
an ovoviviparous animal U جانوری که دردرون شکم تخم می گذاردوبچه خودرادرهمانجا ازتخم بیرون می اورد
cetacean U وابسته به خانواده بال جانوری که ازخانواده بال باشد
totem U روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
totems U روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
winterer U زمستان جانوری که زمستان را بسرمیبرد
homosapiens U انسان
homo U انسان
man U انسان
loard of creation U انسان
mortals U انسان
in human shape U انسان
human being U انسان
mortal U انسان
mans U انسان
human beings U انسان
humanoid U شبیه انسان
superhuman U برتر از انسان
cannibalism U ادمخواری انسان
primitive U انسان اولیه
mankind U نوع انسان
kindlity U انسان وار
anthropomorphic U شبیه انسان
subhuman U مادون انسان
infrahuman U پایین تر از انسان
manward U بطرف انسان
humanoids U شبیه انسان
palm U کف دست انسان
palms U کف دست انسان
anthropocentrism U انسان محوری
homo economicus U انسان اقتصادی
heidelberg man U انسان هایدلبرگ
anthropophobia U انسان هراسی
godman U انسان خداوار
atomy U اسکلت انسان
brisket U سینه انسان
homo faber U انسان ابزارساز
homo politicus U انسان اجتماعی
homosapiens U نوع انسان
anthropomorphism U انسان انگاری
misanthropy U انسان بیزاری
anthropology U انسان شناسی
human movement U حرکت انسان
humanly U مثل انسان
humanist U انسان گرا
humansit U انسان دوست
eudemonology U گفتاردرسعادت انسان
economic man U انسان اقتصادی
misanthropes U انسان گریز
voicing U صدای انسان
pithecanthrope U انسان میمونی
egalitarian U طرفدارتساوی انسان
bods U بدن انسان
bod U بدن انسان
human nature U طبیعت انسان
humankind U نوع انسان
infrahuman U مادون انسان
humanitarian U انسان گرایانه
anthropoids U انسان نما
anthropoids U شبه انسان
anthropoid U انسان نما
anthropoid U شبه انسان
the outward man U انسان فاهر
rumps U کفل انسان
anthropologist U انسان شناس
The human body U بدن انسان
voice U صدای انسان
hominid U جنس انسان
dewlaps U غبغب انسان
misanthrope U انسان گریز
marginal man U انسان حاشیهای
rump U کفل انسان
dewlap U غبغب انسان
voices U صدای انسان
homo sapiens U انسان اندیشه ورز
apes U میمون انسان نما
varment U انسان یاحیوان مزاحم
ape U میمون انسان نما
equalitarian U طرفدار تساوی انسان
aped U میمون انسان نما
hu man U وابسته ب ه انسان بشری
aping U میمون انسان نما
feces U مدفوع انسان وحیوان
cultural anthropology U انسان شناسی فرهنگی
voices U صدای سخنرانی انسان
voice U صدای سخنرانی انسان
anthropometry U انسان سنجی جسمانی
voicing U صدای سخنرانی انسان
man trap U دام برای انسان
superman U موجود مافوق انسان
kindlily U بطورملایم انسان وار
supermen U موجود مافوق انسان
varmint U انسان یاحیوان مزاحم
foliate mask U صورت مجسمه انسان
homosapiens U نام علمی انسان
anthropomorphic U دارای شکل انسان
trunks U خرطوم بینی انسان
trunk U خرطوم بینی انسان
physical anthropology U انسان شناسی جسمانی
buffs U جلا پوست انسان
buff U جلا پوست انسان
neoanthropic U شبیه انسان جدید
man of mould U انسان خاکی یا فانی
neoanthropic U وابسته به انسان جدید
man made U مصنوع انسان انسانی
man made U ساخته دست انسان
man-made U ساخته دست انسان
manxman U اهل جزیره انسان
humankind U بشریت نژاد انسان
humanism U مکتب اصالت انسان
theophany U تجلی خدا به انسان
ethos U صفات وشخصیت انسان
man-made U مصنوع انسان انسانی
prehuman U پیش از پیدایش انسان
pre adamite U انسان پیش از ادم
hypomorph U انسان سرگرد وپاکوتاه
misanthropic U مربوط به انسان گریزی
theophany U فهور خدابه انسان
anthropology U علم انسان شناسی
self born U پیدا شده در نفس انسان
pithecanthrope U برزخ میان انسان و میمون
theophanic U وابسته به تجلی خدا به انسان
trichotomy U تقسیم وجود انسان به سه قسمت
truncal U وابسته به تنه انسان یا درخت
man is a risible creature U انسان مخلوقی است خنده کن
zombi U انسان زنده شد ادم احمق
polygenesis U پیدایش انسان ازنژادهاومبادی مختلف
as memory serves U هر وقت بیاد انسان بیاید
hu man U دارای خوی انسانی انسان
preadolescence U دوره قبل از بلوغ انسان
kinesiology U تشریح حرکات بدنی انسان
glanders U بیماری مسری اسب و انسان
macaca U بوزینه دم کوتاه شبیه انسان
floruit U دوره رشد وپیشرفت انسان
macaque U بوزینه دم کوتاه شبیه انسان
droid U یک ادم ماشینی شبیه انسان
satyr U موجود نیمه انسان ونیمه بز
satyrs U موجود نیمه انسان ونیمه بز
gorilla U بزرگترین میمون شبیه انسان
zombies U انسان زنده شد ادم احمق
zombie U انسان زنده شد ادم احمق
anthropology U مبحث روابط انسان با خدا
non human U غیر متعلق به نژاد انسان
non-human U غیر متعلق به نژاد انسان
humanization U انسان پروری متمدن سازی
superhuman U ابر انسان فوق بشری
subhuman U دارای صفاتی شبیه انسان
crutch U محل انشعاب بدن انسان
crutches U محل انشعاب بدن انسان
ash U بقایای جسد انسان پس از مرگ
anthropophagous U تغذیه کننده از گوشت انسان
automaton U ماشینی که کارهای انسان را میکند
anthropogenic U مربوط به پیدایش و تکامل انسان
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com