English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 117 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
herbivora U جانوران علفخوار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
colony U گروهی از جانوران یا گیاهان یا جانوران تک سلولی هم نوع که با هم زندگی یا رشد می کنند [زیست شناسی]
graminivorous U علفخوار
rose chafer U سوسک علفخوار سوسک تغذیه کننده از گل سرخ
faunology U جانوران
menagerie U نمایشگاه جانوران
faunis U الهه جانوران
faunae U مربوط به جانوران
zoodvnamics U فیزیولوژی جانوران
menageries U نمایشگاه جانوران
zooplankton U جانوران شناور
acephali U جانوران بیسر
bimana U جانوران دودست
animal kingdom U جهان جانوران
animalist U پیکرنمای جانوران
animality U زندگی جانوران
animals kingdom U جهان جانوران
arachnida U جانوران عنکبوتی
faunistic U وابسته به جانوران
vermin U جانوران موذی
lights U ریه جانوران
invertebrata U جانوران بی مهره
implacentalia U جانوران بی جفت
halobiont U جانوران اب شور
kits U بچه جانوران
kit U بچه جانوران
verminous U پر از حشرات یا جانوران موذی
oestrum U شهوت ومستی جانوران
king of beasts U پادشان جانوران :شیر
articulata U جانوران حلقه دار
to water [horses, cattle, etc.] U آب دادن [به جانوران بومی]
pachyder mata U جانوران پوست کلفت
wild beasts U جانوران وحشی وحوش
zootaxy U طبقه بندی جانوران
terrarium U نمایشگاه جانوران خشکی
zooid U جانورسان شبیه جانوران
neontology U بررسی جانوران مانده
arthropoda U جانوران مفصل دار
biosystematic U رده بندی جانوران
claws U سرپنجه جانوران ناخن
underbody U پایین تنه جانوران
clawing U سرپنجه جانوران ناخن
clawed U سرپنجه جانوران ناخن
animal husband U پرورش جانوران اهلی
pincer U عضو گازانبری جانوران
instincts U هوش طبیعی جانوران
instinct U هوش طبیعی جانوران
claw U سرپنجه جانوران ناخن
somite U حلقه یابند بدن جانوران
limnologist U زیست شناس جانوران اب شیرین
To kI'll animals for food . U جانوران را برای غذا کشتن
zoometry U اندازه گیری اندامهای جانوران
vivarium U جای نگاهداری جانوران زمینی
lorica U پوسته سخت حافظ جانوران
seafood U غذاهای مرکب از جانوران دریایی
microorganism U جانوران کوچک ومیکروسکپی ریزجاندار
achordata U جانوران فاقد ستون فقرات
weasels U جانوران پستاندار شبیه راسو
weasel U جانوران پستاندار شبیه راسو
epizootic U منتشر شونده درمیان جانوران
animalcular U وابسته به جانوران ذره بینی
aquariums U نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
aquaria U نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
gamekeeper U متصدی جانوران شکاری قرقچی
gamekeepers U متصدی جانوران شکاری قرقچی
microorganisms U جانوران کوچک ومیکروسکپی ریزجاندار
aquarium U نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
zootechnics U فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
zoography U علم توصیف جانوران وخوی انان
incestuous U وابسته به جفت گیری جانوران از یک جنس
zootechny U فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
deadfall U دامی که جانوران بزرگ دران زیراوارمیمانند
zootechny U روش تربیت و رام کردن جانوران
zootechnics U روش تربیت ورام کردن جانوران
chitin U جسم استخوانی درپوشش بعضی جانوران
foot and mouth U یکجور ناخوشی واگیردار با تب در جانوران شاخدار
polyphagous U تغذیه کننده برگیاهان یا جانوران متعدد
polyzoic U مرکب از شبه جانوران بسیار پرزیوگانی
rodenticide U دارو یا عامل کشنده جانوران جونده
humane killer U تپانچه ویژه برای بی زجرکشتن جانوران
verminate U تولید حشرات یا جانوران موذی کردن
fauna U کلیه جانوران یک سرزمین یایک زمان
foraminifer U جنسی از جانوران ریز ریشه پای
Aborigines U سکنه اولیه یک کشور جانوران و گیاهان بومی
Are animals able to think ? آیا جانوران قادربه فکر کردن هستند ؟
pinfold U جانوران ولگرد درتوقیف گاه نگاه داشتن
sea fire U شب تابی دریا دراثر جانوران شب تاب وغیره
herd book U نژادنامه برخی جانوران همچون گاو وخوک
inbreed U پرورش دادن از جانوران هم تیره تخم کشیدن
outbreed U جفت گیری کردن انواع مختلف جانوران
chine U مهره استخوان پشت جانوران گوشت مازه
pond life جانوران بی مهره [که دراستخرها و حوض ها زیست می کنند.]
awn U الت مذکر بعضی از جانوران خزنده و کرمها
lethal chamber U اطاق ویژه برای راحت کشتن جانوران
hard roe U أشپل [تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی] [ماهیگیری]
roe U اشبل [تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی] [ماهیگیری]
hard roe U اشبل [تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی] [ماهیگیری]
aquarium U شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
oestrual U در باب موقعی گفته میشود که جانوران فحل ایند
aquaria U شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
roe U أشپل [تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی] [ماهیگیری]
omnivora U جانوران همه چیزخوار مانند خوک و اسب ابی
zootechnician U کارشناس تربیت حیوانات ویژه گر اهلی کردن جانوران
Brits U جانوران ریز دریایی که خوراک نهنگ و ماهیان بزرگاند
drag net U توریادامی که روی زمین بکشندکه همه جانوران رایکجابگیرد
aquariums U شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
Brit U جانوران ریز دریایی که خوراک نهنگ و ماهیان بزرگاند
heteromorphic U جور بجور شونده دارای شکلهای گوناگون جانوران دگردیس
lanugo U کرکی که در روی جنین انسان و برخی جانوران دیده میشود
inbreeding U تخم کشی از جانوران هم تیره تولید و تناسل در میان هم نژادها
zoophyte U انواع جانوران مهره داری که رشد انها شبیه گیاه میباشد
labyrinthodon U سنگواره یکی از جانوران دوزیست بزرگ که دندانهای پیچ درپیچ دارد
galantine U خوراک سرد گوشت گوساله وجوجه و دیگر جانوران که استخوان ان را در اورده باشند
totem pole U تیر یا چوبی که نقوش جانوران محافظ قبایل مختلف سرخ پوستان روی ان منقوش بوده
totem poles U تیر یا چوبی که نقوش جانوران محافظ قبایل مختلف سرخ پوستان روی ان منقوش بوده
notochord U نخستین محور تیره پشت میله غضروفی که در پشت جانوران است
hemoglobin U ماده رنگی اهن دار گویچههای قرمز خون جانوران مهره دار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com