Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 23 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
He carried his life in his hand .
U
جانش را درکف نهاده بود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fourchette
U
برامدگی سه گوش درکف پای اسب
juck work
U
کوبیدن میخ درکف و دیوارهای کانال به منظور ایجاد رسوب
She paid for it with her life .
U
بقیمت جانش تمام شد
He was sick to death . He was fed up to the back teeth .
U
جانش به لب آمد ( رسید )
He is in fear of his life.
U
ترس جانش رادارد
He escaped by the skin of his teeth.
U
بزحمت جانش رانجات داد
iam a for his life
U
برای جانش دل واپس هستم
theses
U
نهاده
inputs
U
نهاده ها
thesis
U
نهاده
variable input
U
نهاده متغیر
average input
U
نهاده متوسط
antitheses
U
برابر نهاده
antithesis
U
برابر نهاده
founded
U
بنا نهاده شده
preposition
U
حرف پیش نهاده
prepositions
U
حرف پیش نهاده
inputted
U
پول بمیان نهاده
input
U
پول بمیان نهاده
preformative
U
هجایا خرف پیش نهاده درزبانهای عبری وعربی
vibrators
U
دستگاهی که درملات بتن نهاده و هوای داخل بتن را تخلیه میکند
vibrator
U
دستگاهی که درملات بتن نهاده و هوای داخل بتن را تخلیه میکند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com