English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 65 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
potential substitution U جانشینی بالقوه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
elasticity of factor substitution U کشش جانشینی عوامل مقیاسی از درجه قابلیت جانشینی بین عوامل تولید در هر فرایند تولیدی
chos in action U حق بالقوه
potentially U بالقوه
potential <adj.> U بالقوه
potential U بالقوه
potentialities U عاملیت بالقوه
potential output U تولید بالقوه
virtualism U موجودیت بالقوه
potential U عامل بالقوه
potential hazard U خطر بالقوه
potentiality U عاملیت بالقوه
potential <adj.> U عامل بالقوه
potential rate of growth U نرخ رشد بالقوه
virtual U موجود بالقوه تقدیری
potential gross national product U تولید ناخالص ملی بالقوه
subrogation U جانشینی
vicariousness U جانشینی
vicegerency U جانشینی
locum tenecy U جانشینی
vicarious U جانشینی
replacements U جانشینی
successions U جانشینی
replacement U جانشینی
succession U جانشینی
substitution U جانشینی
substitute material U مواد جانشینی
substitution effect U اثر جانشینی
subsitute U جانشینی کالاها
subsittution effect U اثر جانشینی
standby time U زمان جانشینی
standby equipment U تجهیزات جانشینی
succession U ردیف جانشینی
replacement capital U سرمایه جانشینی
elasticity of substitution U کشش جانشینی
expromission U جانشینی بدهکار
substitution U تعویض جانشینی
successions U ردیف جانشینی
partial substitution U جانشینی مصرف
paradigmatic axis U محور جانشینی
displacement reaction U واکنش جانشینی
complete substitution U جانشینی کالاها
substitutionary U تعویض جانشینی
who claims the succession ? U چه کسی ادعای جانشینی
symptom substitution theory U نظریه جانشینی نشانه ها
vicarious conditioning U شرطی شدن جانشینی
substitutional solid solution U محلول جامد جانشینی
aliases U نام جانشینی که به فایل
supersession U جانشینی لغو شدگی
alias U نام جانشینی که به فایل
import substitution policy U سیاست جانشینی واردات
marginal rate of substitution U نرخ نهائی جانشینی
replacement investment U سرمایه گذاری جانشینی
displacement titration U تیتر کردن جانشینی
partial substitution U جانشینی کامل برای دو کالا
trade off between inflation and U رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری
standard U اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
standards U اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
u U جانشینی برای حرف یونانی "mu" به معنای میکرو یاریز میباشد
equitable estate U در CL مرتهن بالقوه مالک عین مرهونه میشود و بعلاوه تاسیسی وجوددارد که به موجب ان می توان حق از گرو دراوردن ملک را از راهن سلب کرد
blind score U امتیاز اضافی به تیمی که عضو ان غایب یا اخراج شده و جانشینی ندارد
phillips curve U شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
gnp gap U شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
slutsky theorem U براساس این قضیه با کاهش قیمت یک کالا مقدار تقاضا برای ان افزایش یافته و این امر بعلت اثر درامدی و اثر جانشینی امکان پذیر است
giffen good U نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com