English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8823 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
complimentary mourning U جامه ماتم که کسی برای احترام بمردهای که بااوخویشی ندارد بپوشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mufti U جامه معمولی برتن کسی که حق داردجامه رسمی بپوشد
to wear mourning U جامه ماتم
in mourning U جامه ماتم پوشیده
irreverend U ناشایسته برای احترام گذاری
stand in awe of <idiom> U احترام قائل شدن برای
to hold somebody in esteem U برای کسی احترام قائل شدن
simplest U وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simpler U وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simple U وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
rational dress U نیم شلواری که زن بجای دامن بپوشد
paris doll U مجسمه برای ازمایش جامه زنانه
to be [look] somewhat [the] worse for wear [person, thing] U مناسب نبودن برای پوشیدن [جامه ای]
to fit a dress on somebody U جامه ای را برای کسی اندازه کردن
it is indifferent to me U برای من چه اهمیتی ندارد
that in nothing to me U برای من اهمیتی ندارد
night clothes U لباس خواب جامه شبانه برای تو خانه
it is not worth my while U نمیارزد برای من ارزش ندارد
fearnought U یکجورپارچه کلفت پشمی که برای جامه ملوانان بکارمیرود
He has not enough experience for the position. U برای اینکار تجربه کافی ندارد
There is nothing to worry about. U دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.
... if you don't mind my asking U ... اگر پرسش من [برای تو] ایرادی ندارد
There's no reason for concern. U دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.
It doesnt make any difference to me . U برای من فرقی نمی کند (ندارد)
it is of no use to us U بکار ما یا بدرد ما نمیخورد سودی برای ما ندارد
dress guard U اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
it is insusceptible of change U اماده برای تغییر نسبت استعداد دگرگونی ندارد
dense index U لیستی که فضای خالی برای رکودهای جدید ندارد
diskless workstation U ایستگاه کاری که درایو دیسکی برای ذخیره داده ندارد
list U لیستی که فضای خالی برای رکوردهای جدید در ساختارش ندارد
linear U لیستی که فضای خالی برای رکورد جدید در ساختارش ندارد
natural rate hypothesis U هیچ تمایلی برای تورم در جهت افزایش یا کاهش وجود ندارد
salvo U شلیک توپ برای ادای احترام توپ سلام
salvoes U شلیک توپ برای ادای احترام توپ سلام
dole U ماتم
He that blows in the dust fills his eyes. <proverb> U کسى که شرم ندارد وجدان هم ندارد.
There is no point in it . It doest make sense . It is meaningless. U معنی ندارد ! ( مورد و مناسبت ندارد )
redundant U حرف اضافه شده به بلاک حروف برای تشخیص خطا یا مقاصد پترولکل که هیچ اطلاعی به همراه ندارد
paduasoy U پارچه ابریشمی راه راه وبادوام که درسده هیجدهم برای جامه بکار می بردند
wellaway U ماتم زاری
mourning U ماتم عزا
I was amazed ( petrified , astounded) . U ماتم برد ( زد )
mournfully U ماتم دارانه
to wear willow U ماتم داربودن
heads up U در درگیری هوایی اعلام اینکه هواپیما دروضعیت لازم برای درگیری قرار ندارد
mourned U ماتم گرفتن گریه کردن
wailing U ناله کردن ماتم گرفتن
lovelorn U ماتم زده عشق شیدا
mourn U ماتم گرفتن گریه کردن
wails U ناله کردن ماتم گرفتن
wail U ناله کردن ماتم گرفتن
mourns U ماتم گرفتن گریه کردن
wailed U ناله کردن ماتم گرفتن
onion skin U پوست پیاز [از این رنگینه طبیعی برای تهیه رنگ زرد نخودی استفاده می شود اگرچه ثبات رنگی خوبی ندارد.]
he is second to none U دومی ندارد بالادست ندارد
redundant U بیت یا داده بررسی اضافه شده به بلاک داده برای تشخیص خطا که هیچ اطلاعی به همراه ندارد
compile U برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compiled U برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compiles U برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compiling U برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
ambiguous U نام فایلی که برای یک فایل یکتا نام یکتایی ندارد و محل دهی فایل را مشکل می سازد
blacks U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
black U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacker U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blackest U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacked U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
rug names U اسامی فرش [بدلیل پراکندگی زیاد بافت ها و اختلاف سلیقه بافندگان، طراحان و کارشناسان یک سیستم نامگذاری تعریف شده برای فرش وجود ندارد.بدین جهت از مکان، قبیله، قوم، اندازه، طرح و انگیزه استفاده می شود.]
curtsey U احترام
obeisance U احترام
respectfulness U احترام
obeisances U احترام
curtseying U احترام
curtsied U احترام
curtsies U احترام
curtsy U احترام
curtsying U احترام
revering U احترام
reveres U احترام
reverently U با احترام
greeting U احترام
greetings U احترام
reverentially U با احترام
reverence U احترام
tribute U احترام
tributes U احترام
respectability U احترام
revere U احترام
revered U احترام
disrespectable U بی احترام
honor U احترام
regard U احترام
worshipless U بی احترام
honourableness U احترام
regards U احترام
regarded U احترام
ennoblement U احترام
night dress U جامه خواب پیراهن خواب خواب جامه
piping the side U احترام با سوت
respect U مراجعه احترام
honoring U احترام کردن به
deference U تمکین احترام
As a mark of respect ( esteem) . U بعلامت احترام
reverence U احترام گذاردن
to hold in respect U احترام کردن
to hold in respect U احترام گزاردن به
salutes U احترام نظامی
salutes U احترام گذاشتن
saluting U احترام نظامی
honouring U احترام کردن به
saluting U احترام گذاشتن
to look up U احترام گذرادن
venerability U احترام ارجمندی
honours U احترام کردن به
to the color U شیپور احترام
irrespective U احترام نگذار
hand salute U احترام با دست
hold in respect U احترام گذاشتن به
venerator U احترام کننده
respects U احترام گذاشتن به
honor U احترام کردن به
respect U احترام گذاشتن به
honoured U احترام کردن به
greeting U احترام کننده
look up to <idiom> U احترام گذاشتن به
greetings U احترام کننده
venerableness U احترام ارجمندی
worshipful U شایسته احترام
honored U احترام کردن به
honors U احترام کردن به
honour U احترام کردن به
respects U مراجعه احترام
guard of honor U گارد احترام
veneration U احترام نیایش
self respect U احترام بخود
self esteem U احترام بنفس
salute U احترام نظامی
irreverence U عدم احترام
deferential U از روی احترام
respectable U قابل احترام
in deference to U به پاس احترام
salute U احترام گذاشتن
homage U ادای احترام
saluted U احترام نظامی
respectful U پر احترام ابرومند
saluted U احترام گذاشتن
esteemed U فرد مورد احترام
violated U هتک احترام کردن
honorable U لایق احترام شرافتمندانه
estimably U بطور قابل احترام
respects U احترام محترم شمردن
respect U احترام محترم شمردن
respect [for somebody or something] U احترام [به کسی یا چیزی]
to pay homage U ادای احترام کردن
revering U احترام گذارندن حرمت
reveres U احترام گذارندن حرمت
to do homage U ادای احترام کردن
revere U احترام گذارندن حرمت
revered U احترام گذارندن حرمت
to do make or pay obeisance to U بکسی احترام گزاردن
pipe the side U تجمع گارد احترام
officer of the guard U افسر گارد احترام
violate U هتک احترام کردن
violates U هتک احترام کردن
interment flag U پرچم احترام شهدا
to the color U شیپور احترام پرچم
to render homage U ادای احترام کردن
venerate U ستایش و احترام کردن
national salute U احترام به پرچم ملی
respectfulness U رعایت احترام وادب
venerated U ستایش و احترام کردن
venerates U ستایش و احترام کردن
In deference to public opinion. U به احترام افکار عمومی
venerable U قابل احترام ارجمند
venerating U ستایش و احترام کردن
a person of high standing U آدمی بالا مقام [پر احترام]
defers U تسلیم شدن احترام گذاردن
to render homage to somebody U به کسی ادای احترام کردن
to pay homage to somebody U به کسی ادای احترام کردن
side honors U مراسم ادای احترام در میزپاس
time honored U مورد احترام بعلت قدمت
defer U تسلیم شدن احترام گذاردن
pipe the side U فرمان تجمع گارد احترام
to do homage to somebody U به کسی ادای احترام کردن
side boy U گارد احترام میز پاس
deferring U تسلیم شدن احترام گذاردن
Ferdowsi is held in the greatest respect. U فردوسی مورد احترام فراوان است
One must uphold ones dignity. U احترام هر کسی دست خودش است
national salute U شلیک 12 توپ به احترام پرچم ملی
You must have respect for your promises. U باید بقول خودتان احترام بگذارید
rigs U جامه
costume U جامه
weeds U جامه
toggery U جامه
costumes U جامه
monkhood dress U جامه
costume U جامه
rig U جامه
swallow tail coat U جامه شب
rigged U جامه
costumes U جامه ها
raiment U جامه
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1معنی لغت overfit
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com