English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 153 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
psychopathy U جامعه ستیزی
sociopathy U جامعه ستیزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
european essembly U مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
socialism U جامعه گرایی جامعه داری اقتصادسوسیالیستی
antagonism U هم ستیزی
controversy U هم ستیزی
controversies U هم ستیزی
misogyny U زن ستیزی
antisemitism U یهود ستیزی
misogamy U ازدواج ستیزی
anarchism U سامان ستیزی
genocide U نژاد ستیزی
mafias U دولت ستیزی
mafia U دولت ستیزی
polity U جامعه
societies U جامعه
socio- U جامعه
society U جامعه
communities U جامعه
community U جامعه
polities U جامعه
universe U جامعه
ecological community U جامعه
the body politic U جامعه
closed society U جامعه بسته
ecclesiastes U کتاب جامعه
integral calculus U حساب جامعه
mass society U جامعه انبوهیده
eruropean community U جامعه اروپایی
finite population U جامعه محدود
inert society U جامعه بیهوده
league of nations U جامعه ملل
infinite population U جامعه نامحدود
integral calculvs U حساب جامعه
dissocialization U جامعه گسلی
moslem league U جامعه مسلمانان
transitory society U جامعه انتقالی
statistical universe U جامعه اماری
stimulus population U جامعه محرکها
throwaway society U جامعه مسرف
underclass U بی کلاس [در جامعه]
subclass U بی کلاس [در جامعه]
lower class U بی کلاس [در جامعه]
A classless society. U جامعه بی طبقه
sociopath U جامعه ستیز
sociometry U جامعه سنجی
sociogenic U جامعه زاد
nonliterate society U جامعه نانویسا
primitive society U جامعه ابتدایی
peripheral community U جامعه پیرامونیperipeteia
preliterate society U جامعه نانویسا
social desirability U جامعه پسندی
social minded U در فکر جامعه
sociality U جامعه جویی
sociocentrism U جامعه- محوری
classless society U جامعه بی طبقه
sociability U جامعه پذیری
sociology U جامعه شناسی
societies U جامعه اجتماع
parameter U اماره جامعه
parameters U اماره جامعه
society U جامعه اجتماع
socialists U جامعه گرای
socialist U جامعه گرای
sociable U جامعه پذیر
sociologist U جامعه شناس
socialism U جامعه گرایی
psychopaths U جامعه ستیز
psychopath U جامعه ستیز
sociological U جامعه شناختی
affluent society U جامعه رفاه
atomistic society U جامعه ذرهای
biocenose U جامعه زندگان
affluent society U جامعه ثروتمند
biotic communtity U جامعه زندگان
biocummunity U جامعه زندگان
affluent society U جامعه مصرفی
social science U جامعه شناسی
affluent society U جامعه مرفه
antisocial U جامعه ستیز
pseudopsychopathic U جامعه ستیز کاذب
sampling population U جامعه نمونه گیری
sociolinguistics U جامعه شناسی زبان
subclass U طبقه پایین جامعه
underclass U طبقه پایین جامعه
Common Market U جامعه اقتصادی اروپا
covenant of the league of nations U منشور جامعه ملل
lower class U طبقه پایین جامعه
the society is like a vortex U جامعه مانندگردابی است
public mischief U جرم علیه جامعه
psychopathic personality U شخصیت جامعه ستیز
egalitarian society U جامعه تساوی طلب
phytosociology U جامعه شناسی گیاهی
bourgeois U عضوطبقه متوسط جامعه
sociological U وابسته به جامعه شناسی
bourgeois <adj.> U عضوطبقه متوسط جامعه
holy office U جامعه راهبان ومومنین
blind U مخفی گاه [جامعه شناسی]
cover U مخفی گاه [جامعه شناسی]
to live at the expense of society U روی دوش جامعه زندگی
blind U پوشش مخفی [جامعه شناسی]
cover U پوشش مخفی [جامعه شناسی]
socialites U شخص طراز اول جامعه
to retire in to oneself U از جامعه کناره گیری کردن
sociometry U سنجش روابط افراد جامعه
r.m.a. color code U علایم رنگی جامعه رادیوسازان
socialite U شخص طراز اول جامعه
european community competition rules U مقررات رقابت در جامعه اروپا
phalanstery U تقسیم جامعه باجزاء کوچک
e c s c (european coal & steel commissio U جامعه ذغالسنگ و فولاد اروپا
phalanstery U جامعه کوچک ومستقل اشتراکی
to seed a person to c. U کسیرا از جامعه بیرون کردن
antisocial U مخل اجتماع دشمن جامعه
socialist U جامعه گرا معتقد به سوسیالیسم
socialists U جامعه گرا معتقد به سوسیالیسم
public mischief U جرمی که مضر به حال جامعه باشد
public good U کالایی که تولید ان به نفع جامعه باشد
hero-worshipper U ستایش گر ساده لوح [جامعه شناسی]
calculus U حساب جامعه و فاضله جامع و فاضل
misanthropist U کسیکه از جامعه و از انسان بیزار است
league U مجمع جامعه متحد کردن یا شدن
leagues U مجمع جامعه متحد کردن یا شدن
to acclimatize/acclimatise [British E] U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
to become acclimatized U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
to acclimate [American E] to new circumstances U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
to acclimatize/acclimatise [British E] yourself U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
acculturate نقل و انتقال دادن فرهنگ یک جامعه به جامعهء دیگر
debutant U دختری که برای اولین مرتبه در جامعه وارد میشود
debut U نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
debuts U نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
ecosystems U بخشی از جامعه و بوم که تشکیل یک واحد فاعله درطبیعت بدهد
ecosystem U بخشی از جامعه و بوم که تشکیل یک واحد فاعله درطبیعت بدهد
canoness U زنی که درمیان جامعه مذهبی یادانشکدهای با سایراهل ان زندگی کند
greenbelt U کمربندی از کشتزارها و یاخیابانهای مشجر که یک جامعه راازجامعه دیگری جدامیسازد
demand factors U پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
to ask somebody out U از کسی پرسیدن که آیا مایل است [با شما] بیرون برود [جامعه شناسی]
Common Market U بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
scientific socialism U بررسی سوسیالیسم از طریق امار وارقام و شواهد و مدارک و برمبنای اصول اقتصاد و جامعه شناسی
intervener U در CL علت وروددعوی ثالث ممکن است نفع شخصی یا لزوم حفظ منافع جامعه باشد
association for computing machinery U بزرگترین جامعه جهانی اموزشی و علمی جهت توسعه مهارتهای فنی وصلاحیتهای حرفهای متخصصان کامپیوتر
collectivism U اعتقاد به این مسئله که جامعه باید به وسیله مساعی جمعی وهمکاری همه احاد ان اداره شود
unlawful assembly U در CL سه نفر یا بیشتر را گویند که به قصد ارتکاب اعمالی که مخل اسایش و امنیت جامعه است گرد هم ایند
common nuisance U منظور عملی است که باعث اضرار جامعه به طور کلی شود و تاثیر ان متوجه فرد خاص نباشد
dominion U ار 9491 این کلمه معادل "مملکت عضو جامعه ممالک مشترک المنافع بریتانیا" commonwealthcountry قرار گرفته است
invisible hand U فرد در تعقیب منافع شخصی خود بطورخودکار به حداکثر کردن منافع جامعه کمک میکند
united nations organization U سازمان جهانی که در تاریخ 42 اکتبر5491 در واقع به عنوان نتیجه قهری جنگ وکنفرانسهای راجع به ان به وجود امده است و در حقیقت جانشین جامعه ملل میباشد
Christendom U عالم مسیحیت جامعه مسیحیت
christenings U عالم مسیحیت جامعه مسیحیت
european atomic energy community U جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
real will U مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
iron law of wage U قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
congress party (indian national congress U حزب کنگره- کنگره ملی هندبزرگترین حزب سیاسی هندوستان که در اواخر قرن 91 تاسیس شد و در حال حاضر با ارائه یک طرح سوسیالیستی برای جامعه بالاترین تعداد کرسی را درمجمع ملی هند داراست
international labour organization U سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com