English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
eruropean community U جامعه اروپایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
european essembly U مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
socialism U جامعه گرایی جامعه داری اقتصادسوسیالیستی
European U اروپایی
Europeans U اروپایی
nightjar U بوف اروپایی
cushat U طوقی اروپایی
continental code U مورس اروپایی
saker U شاهین اروپایی
aberdevine U سهره اروپایی
Eurasians U اروپایی و اسیایی
Eurasian U اروپایی و اسیایی
larch U کاج اروپایی
larches U کاج اروپایی
Indo- U هند و اروپایی
sweetbrier U گل سرخ اروپایی
yellowhammer U سهره اروپایی
eurodollars U دلار اروپایی
redwing U باسترک اروپایی
fieldfare U باسترک اروپایی
international morse code U مورس اروپایی
greenfinch U سهره اروپایی
indo uropean U هند و اروپایی
it had a europeanlook U اروپایی می نمود
indo european U هند و اروپایی
indo germanic U هند و اروپایی
it had a europeanlook U نمود اروپایی داشت
european committee for standardization U کمیته اروپایی استاندار
merlin U قوش کوچک اروپایی
greylag U غاز وحشی اروپایی
european monetary system U سیستم پولی اروپایی
redstart U بلبل دم قرمز اروپایی
brock U گورکن اروپایی شغاره
moly U سیر زرد اروپایی
martlet U پرستوی معمولی اروپایی
marron U شاه بلوط اروپایی
mulatto U زاده اروپایی وزنگی
toper U کوسه ماهی اروپایی
mewed U مرغ نوروزی اروپایی
copper beech [Fagus sylvatica] U درخت راش اروپایی
European Currency Unit U واحد پول اروپایی
mewing U مرغ نوروزی اروپایی
mew U مرغ نوروزی اروپایی
ruddock U مرغ سینه سرخ اروپایی
polecat U موش خرمای وحشی اروپایی
Eurasian U از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
ring snake U مار حلقه دار اروپایی
Eurasians U از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
woodwaxen U طاوسی پا کوتاه اسیایی و اروپایی
larch U درخت صنوبرآراسته [کاج اروپایی]
woodcock U خروس جنگلی اسیایی و اروپایی
polecats U موش خرمای وحشی اروپایی
The town has a European look. U این شهر قیافه اروپایی دارد
africander U اروپایی نژادی که درافریقای جنوبی زاده شد
half caste U دارای پدر اروپایی ومادر هندوستانی
whiting U ماهی نرم باله خوراکی اروپایی
a comparison between European and Japanese schools U مقایسه ای بین مدارس اروپایی و ژاپنی
serin U سهره کوچک اروپایی شبیه بلبل زرد
dun bird U یکجوراردک اروپایی که سروگردنش حنایی رنگ است)
nut cracker U یکجور پرنده اروپایی که مانند کلاغ است
old masters U هر یک از نقاشان بزرگ اروپایی قبل از قرن هیجده
old master U هر یک از نقاشان بزرگ اروپایی قبل از قرن هیجده
European rose U طرح گل رز اروپایی [که نام دیگر آن همان گل فرنگ است.]
pochard U یکجور اردک اروپایی که سروگردنش حنایی رنگ اشت
eurocheque U چک انگلیسی که قابل نقد کردن در بانکهای اروپایی میباشد
e r p U برنامهای که امریکا از سال 7491تا 1591 بر مبنای پیشنهادشانزده کشور اروپایی
balto slavic U شاخهء زبان هند و اروپایی رایج در سواحل بالتیک و بین اقوام اسلاو
society U جامعه
communities U جامعه
universe U جامعه
societies U جامعه
community U جامعه
the body politic U جامعه
socio- U جامعه
polities U جامعه
ecological community U جامعه
polity U جامعه
league of nations U جامعه ملل
subclass U بی کلاس [در جامعه]
lower class U بی کلاس [در جامعه]
integral calculus U حساب جامعه
underclass U بی کلاس [در جامعه]
integral calculvs U حساب جامعه
mass society U جامعه انبوهیده
sociogenic U جامعه زاد
sociometry U جامعه سنجی
A classless society. U جامعه بی طبقه
sociopath U جامعه ستیز
sociopathy U جامعه ستیزی
statistical universe U جامعه اماری
stimulus population U جامعه محرکها
throwaway society U جامعه مسرف
sociocentrism U جامعه- محوری
social minded U در فکر جامعه
moslem league U جامعه مسلمانان
sociality U جامعه جویی
nonliterate society U جامعه نانویسا
peripheral community U جامعه پیرامونیperipeteia
preliterate society U جامعه نانویسا
primitive society U جامعه ابتدایی
psychopathy U جامعه ستیزی
social desirability U جامعه پسندی
transitory society U جامعه انتقالی
infinite population U جامعه نامحدود
antisocial U جامعه ستیز
classless society U جامعه بی طبقه
closed society U جامعه بسته
sociology U جامعه شناسی
parameter U اماره جامعه
socialism U جامعه گرایی
biotic communtity U جامعه زندگان
sociological U جامعه شناختی
affluent society U جامعه مصرفی
affluent society U جامعه رفاه
affluent society U جامعه ثروتمند
atomistic society U جامعه ذرهای
biocenose U جامعه زندگان
biocummunity U جامعه زندگان
affluent society U جامعه مرفه
social science U جامعه شناسی
sociologist U جامعه شناس
society U جامعه اجتماع
socialists U جامعه گرای
socialist U جامعه گرای
psychopath U جامعه ستیز
psychopaths U جامعه ستیز
finite population U جامعه محدود
inert society U جامعه بیهوده
sociable U جامعه پذیر
ecclesiastes U کتاب جامعه
parameters U اماره جامعه
dissocialization U جامعه گسلی
societies U جامعه اجتماع
sociability U جامعه پذیری
Cinoiserie U [سبک معماری اروپایی از هنر سازه های چینی که اولین بار در قرن هفدهم میلادی استفاده شد.]
lower class U طبقه پایین جامعه
bourgeois U عضوطبقه متوسط جامعه
the society is like a vortex U جامعه مانندگردابی است
sociolinguistics U جامعه شناسی زبان
subclass U طبقه پایین جامعه
underclass U طبقه پایین جامعه
sociological U وابسته به جامعه شناسی
phytosociology U جامعه شناسی گیاهی
egalitarian society U جامعه تساوی طلب
bourgeois <adj.> U عضوطبقه متوسط جامعه
covenant of the league of nations U منشور جامعه ملل
Common Market U جامعه اقتصادی اروپا
pseudopsychopathic U جامعه ستیز کاذب
psychopathic personality U شخصیت جامعه ستیز
sampling population U جامعه نمونه گیری
holy office U جامعه راهبان ومومنین
public mischief U جرم علیه جامعه
socialist U جامعه گرا معتقد به سوسیالیسم
socialists U جامعه گرا معتقد به سوسیالیسم
to live at the expense of society U روی دوش جامعه زندگی
socialites U شخص طراز اول جامعه
blind U مخفی گاه [جامعه شناسی]
e c s c (european coal & steel commissio U جامعه ذغالسنگ و فولاد اروپا
cover U مخفی گاه [جامعه شناسی]
cover U پوشش مخفی [جامعه شناسی]
european community competition rules U مقررات رقابت در جامعه اروپا
phalanstery U تقسیم جامعه باجزاء کوچک
to retire in to oneself U از جامعه کناره گیری کردن
blind U پوشش مخفی [جامعه شناسی]
to seed a person to c. U کسیرا از جامعه بیرون کردن
phalanstery U جامعه کوچک ومستقل اشتراکی
r.m.a. color code U علایم رنگی جامعه رادیوسازان
socialite U شخص طراز اول جامعه
antisocial U مخل اجتماع دشمن جامعه
sociometry U سنجش روابط افراد جامعه
maroon U شاه بلوط اروپایی رنگ خرمایی مایل بقرمز درجزیره دورافتاده یاجاهای مشابهی رها شدن یا گیر افتادن
public mischief U جرمی که مضر به حال جامعه باشد
public good U کالایی که تولید ان به نفع جامعه باشد
league U مجمع جامعه متحد کردن یا شدن
hero-worshipper U ستایش گر ساده لوح [جامعه شناسی]
calculus U حساب جامعه و فاضله جامع و فاضل
misanthropist U کسیکه از جامعه و از انسان بیزار است
leagues U مجمع جامعه متحد کردن یا شدن
to acclimatize/acclimatise [British E] U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
to acclimate [American E] to new circumstances U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
to become acclimatized U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
to acclimatize/acclimatise [British E] yourself U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
debutant U دختری که برای اولین مرتبه در جامعه وارد میشود
acculturate نقل و انتقال دادن فرهنگ یک جامعه به جامعهء دیگر
greenbelt U کمربندی از کشتزارها و یاخیابانهای مشجر که یک جامعه راازجامعه دیگری جدامیسازد
ecosystem U بخشی از جامعه و بوم که تشکیل یک واحد فاعله درطبیعت بدهد
debut U نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
ecosystems U بخشی از جامعه و بوم که تشکیل یک واحد فاعله درطبیعت بدهد
debuts U نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
demand factors U پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
canoness U زنی که درمیان جامعه مذهبی یادانشکدهای با سایراهل ان زندگی کند
mags U کلاغ جاره اروپایی کلاغ زنگی
mag U کلاغ جاره اروپایی کلاغ زنگی
to ask somebody out U از کسی پرسیدن که آیا مایل است [با شما] بیرون برود [جامعه شناسی]
Common Market U بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
cabbage rose U طرح گل رز کلمی که بیشتر بصورت گل های توپر و در نقشه های اروپایی و طرح گل فرنگ دیده می شود
scientific socialism U بررسی سوسیالیسم از طریق امار وارقام و شواهد و مدارک و برمبنای اصول اقتصاد و جامعه شناسی
intervener U در CL علت وروددعوی ثالث ممکن است نفع شخصی یا لزوم حفظ منافع جامعه باشد
unlawful assembly U در CL سه نفر یا بیشتر را گویند که به قصد ارتکاب اعمالی که مخل اسایش و امنیت جامعه است گرد هم ایند
association for computing machinery U بزرگترین جامعه جهانی اموزشی و علمی جهت توسعه مهارتهای فنی وصلاحیتهای حرفهای متخصصان کامپیوتر
collectivism U اعتقاد به این مسئله که جامعه باید به وسیله مساعی جمعی وهمکاری همه احاد ان اداره شود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com