Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
gravity
U
جاذبه زمین کشش انحراف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
earth's attraction
U
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
free air anomaly
U
اختلاف نیروی جاذبه زمین اختلاف جاذبه ازاد
apparent wander
U
انحراف سمت ژیروسکوپی انحراف سمت ژیروسکوپ دراثر چرخش زمین
geomagnetic
U
وابسته به جاذبه زمین
gravity
U
جاذبه زمین درجه کشش
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
geotropism
U
رشدو نمو گیاه تحت تاثیر قوه جاذبه زمین
deviation
U
انحراف مغناطیسی یا انحراف محور قطب نما انحراف ازمسیر
deviations
U
انحراف مغناطیسی یا انحراف محور قطب نما انحراف ازمسیر
drifts
U
انحراف انحراف گلوله انحراف مسیر سمبه
drifting
U
انحراف انحراف گلوله انحراف مسیر سمبه
drift
U
انحراف انحراف گلوله انحراف مسیر سمبه
drifted
U
انحراف انحراف گلوله انحراف مسیر سمبه
yawed
U
انحراف کشتی از مسیر خود انحراف
yaw
U
انحراف کشتی از مسیر خود انحراف
preccession
U
انحراف محور ژیروسکوپ انحراف ژیروسکوپی
yawed
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
anti balance tab
U
بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
appeal
U
جاذبه
appealed
U
جاذبه
appeals
U
جاذبه
attraction
U
جاذبه
attractions
U
جاذبه
gravitation
U
جاذبه
law of gravity
U
جاذبه
gravity
U
جاذبه
valence
U
جاذبه
gravitation
U
قوه جاذبه
adhesion
U
جاذبه سطحی
absorpthiveness
U
قوه جاذبه
sex appeal
U
جاذبه جنسی
capillary attraction
U
جاذبه شعریه
electrostatic attraction
U
جاذبه الکترواستاتیکی
gravitation
U
جاذبه گرانشی
gravitation
U
جاذبه ثقلی
cohesion
U
جاذبه مولکولی
gravitation
U
کشش جاذبه
sexiness
U
جاذبه جنسی
gravitational attraction
U
جاذبه گرانشی
attraction force
U
نیروی جاذبه
electron capture
U
جاذبه الکترونی
electromagnetic attraction
U
جاذبه الکترومغناطیسی
gravitational constant
U
ثابت جاذبه
electric attraction
U
جاذبه الکتریکی
gravitational force
U
نیروی جاذبه
gravitational waves
U
امواج جاذبه
attraction of current
U
جاذبه میدان
counter attraction
U
جاذبه متقابله
coulomb attraction
U
جاذبه کولنی
attractive field
U
میدان جاذبه
magnetic attraction
U
جاذبه مغناطیسی
attractive force
U
نیروی جاذبه
attration
U
جاذبه کشندگی
interionic attraction
U
جاذبه بین یونی
centripetal force
U
قوه جاذبه مرکز
intensity of gravity
U
شدت با زیادی جاذبه
intensity of gravity
U
گرانی یا جاذبه زیاد
ablatitious
U
کاهنده قوه جاذبه
intermolecular attraction
U
جاذبه بین مولکولی
scenic attractions
U
جاذبه های دیدنی
law of universal gravitation
U
قانون جاذبه عمومی
magnetic dip
U
میدان جاذبه مغناطیسی
law of electrostatic attraction
U
قانون جاذبه الکترواستاتیکی
magnetic dip
U
قوه جاذبه مغناطیسی
apparent recession
U
انحراف سمت فاهری ژیروسکوپ انحراف فاهری محور ژیروسکوپ
cohesion
U
التصاق یا قوه جاذبه ذرات
intermolecular attractive force
U
نیروی جاذبه بین مولکولی
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
apogee
U
زاویه انحراف ثقل موشک زاویه انحراف مرکز ثقل موشک در روی مسیر
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
declination constant
U
زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
gravitate
U
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
affinity
U
نیروی جاذبه بین اتمهای یک ملکول
gravitates
U
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitating
U
بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
gravitating
U
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
cohesion
U
نیروی جاذبه بین ذرات همگن
gravitates
U
بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
gravitated
U
بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
gravitated
U
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitate
U
بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
affinities
U
نیروی جاذبه بین اتمهای یک ملکول
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
centriole
U
ذره کوچکی در مرکز جاذبه میان دانه
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
declinating station
U
ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
neap tide
U
دراین حالت نیروی جاذبه ماه وخورشید در خلاف یکدیگر تاثیرمیکند
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
electrostatics
U
بخشی از علم فیزیک که درباره پدیدههای قوه جاذبه و دافعه بارهای الکتریکی گفتگومینماید
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point
U
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
lapsing
U
انحراف
leeway
U
انحراف
deviancy
U
انحراف
declination
U
انحراف
digression
U
انحراف
agonic
U
بی انحراف
lapses
U
انحراف
skew
U
انحراف
diversion
U
انحراف
diversions
U
انحراف
distortion
U
انحراف
distortions
U
انحراف
metabasis
U
انحراف
inclination
U
انحراف
variance
U
انحراف
skews
U
انحراف
skewing
U
انحراف
lapse
U
انحراف
slope
U
انحراف
deflections
U
انحراف
offset
U
انحراف
deflection
U
انحراف
offsetting
U
انحراف
deflecting
U
انحراف
deflected
U
انحراف
deflect
U
انحراف
detour
U
انحراف
detours
U
انحراف
deviation
U
انحراف
deviations
U
انحراف
petty offence
U
انحراف
falloff
U
انحراف
perversion
U
انحراف
perversions
U
انحراف
perversity
U
انحراف
convergence
U
انحراف
aberrance
U
انحراف
obliqueness
U
انحراف
deviance
U
انحراف
corruption
U
انحراف
sloped
U
انحراف
aberration
U
انحراف
slopes
U
انحراف
deflects
U
انحراف
topography
U
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
magnetic deflection
U
انحراف مغناطیسی
maximum deflection
U
انحراف حداکثر
rhumb line
U
خط انحراف کشتی
declination
U
انحراف مغناطیسی
residual deviation
U
انحراف مانده
sag correction
U
تصحیح انحراف
diversions
U
انحراف مسیر
mean deviation
U
انحراف متوسط
supercompressibility factor
U
ضریب انحراف
diversions
U
انحراف از جهتی
curve of deviation
U
منحنی انحراف
post deflection focusing
U
تمرکز پس از انحراف
d. of the sun
U
انحراف خورشید
quartile deviation
U
انحراف چارکی
quartile deviation
U
انحراف چارک
precession
U
انحراف مسیر
range deviation
U
انحراف بردی
diversion
U
انحراف از جهتی
compressibility factor
U
ضریب انحراف
gas deviation factor
U
ضریب انحراف
range of variation
U
ناحیه انحراف
diversion
U
انحراف مسیر
chromatic aberration
U
انحراف فامی
magnetic declination
U
انحراف مغناطیسی
declination
U
زاویه انحراف
y deflection
U
انحراف ایگرگ
deviates
U
انحراف ورزیدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com