Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
flat
U
ثابت یا تغییر نکردنی
flattest
U
ثابت یا تغییر نکردنی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
assoil
U
اصل تغییر نکردنی مجموع یا حاصل ضرب بخشیدن
leap frog test
U
استاندارد که از یک محل ثابت و نه تغییر در حافظه استفاده میکند
switching
U
بهنگام سازی ثابت اطلاعات بین تغییر مبدا و مقصد در شبکه
variable displacement pump
U
پمپ سیالی که برونده ان درطیف وسیعی با ثابت ماندن سرعت چرخش تغییر میکند
creeps
U
تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
creep
U
تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
variable ratio
U
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
static employment
U
کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
unquestionable
U
رد نکردنی
inextricable
U
حل نکردنی
unquestioning
U
رد نکردنی
irrecusable
U
رد نکردنی
indecipherable
U
حل نکردنی
static test
U
ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
fixed capital
U
سپرده ثابت اموال ثابت یکان
inviolable
U
غصب نکردنی
irreprovable
U
بی گناه رد نکردنی
inexplicable
U
روشن نکردنی
irreproachable
U
سرزنش نکردنی
unwarranted
U
توجیه نکردنی
impenetrable
U
درک نکردنی
irreprehensible
U
سرزنش نکردنی
irreprehensible
U
ملامت نکردنی
reproachless
U
سرزنش نکردنی
insuperable
U
برطرف نکردنی
irreproachable
U
ملامت نکردنی
reproachless
U
ملامت نکردنی
irrepealable
U
فسخ نکردنی
irrepealable
U
لغو نکردنی
incomprehensible
U
درک نکردنی
incogitable
U
درک نکردنی
incredible
U
باور نکردنی
inconsumable
U
مصرف نکردنی
indecipherable
U
کشف نکردنی
unwarrantable
U
توجیه نکردنی
indeclinable
U
پرهیز نکردنی
irrepressible
U
جلوگیری نکردنی
indefeasibility
U
لغو نکردنی
indefeasible
U
لغو نکردنی
indefectible
U
عیب نکردنی
inapplicable
U
تطبیق نکردنی
unbelievable
U
باور نکردنی
inextinguishable
U
مستهلک نکردنی
inconceivable
U
تصور نکردنی
to be left in disbelief
<idiom>
U
باور نکردنی بودن
imperceptible
U
نفهمیدنی درک نکردنی
intangible
U
بغرنج درک نکردنی
fairy tales
U
داستان باور نکردنی
inadmissible
U
ناپسندیده تصدیق نکردنی
fairy tale
U
داستان باور نکردنی
irreplevisable
U
رفع توقیف نکردنی
irrepleviable
U
رفع توقیف نکردنی
indefensible
U
غیرقابل اعتذار تصدیق نکردنی
irreclaimable
U
بازیافت نکردنی درست نشدنی
inexpugnable
U
حمله نا پذیر منقرض نکردنی
inextensible
U
بسط نا پذیر منقرض نکردنی
inexpiable
U
مرمت ناپذیر جبران نکردنی
indivertible
U
انحراف نا پذیر منحرف نکردنی
standing orders
U
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing order
U
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
inconvincible
U
اقناع نکردنی شخص متقاعد نشدنی
inconceivable
U
غیر قابل ادراک باور نکردنی
end strings
U
نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked
U
مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transition
U
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transitions
U
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
hangover
U
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
income effect
U
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangovers
U
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
varies
U
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
vary
U
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
plastic
U
تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
sample
U
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sampled
U
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
variable area nozzle
U
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
change over
U
تغییر روش تغییر رویه
changed
U
تغییر کردن تغییر دادن
changing
U
تغییر کردن تغییر دادن
change
U
تغییر کردن تغییر دادن
changes
U
تغییر کردن تغییر دادن
standing
U
ثابت دستورالعمل ثابت
steadiest
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
fm
U
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycled
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
counter march
U
تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
fixes
U
ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fix
U
ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
angular travel
U
تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
gradient circuit
U
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
illmitable
U
محدود نکردنی محدود نشدنی
non return to zero
U
سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
fixing
U
ثابت
firm
U
ثابت
stable
U
ثابت
true
U
ثابت
truer
U
ثابت
truest
U
ثابت
stables
U
ثابت
hard and fast
U
ثابت
indelible
U
ثابت
equable
U
ثابت
stationary
U
ثابت
unshaken
U
ثابت
pegged
U
ثابت
firmer
U
ثابت
specific
U
ثابت
specifics
U
ثابت
fixed
U
ثابت
loyal
U
ثابت
fixed bridge
U
پل ثابت
immovable
U
ثابت
leger or ledger
U
ثابت
sustains
U
ثابت
sustained
U
ثابت
sustain
U
ثابت
incommutable
U
ثابت
inalterable
U
ثابت
fiducial
U
ثابت
invariable
U
ثابت
firmest
U
ثابت
firms
U
ثابت
static
U
ثابت
thetical
U
ثابت
thetic
U
ثابت
permanent
U
ثابت
disputeless
U
ثابت
rugged
U
ثابت
standstill
U
ثابت
solid
U
ثابت
solids
U
ثابت
steadier
U
ثابت تر
established
U
ثابت
resolute
U
ثابت
fix
U
ثابت
settled
U
ثابت
steadied
U
ثابت
changeless
U
ثابت
pat
U
ثابت
pats
U
ثابت
patted
U
ثابت
patting
U
ثابت
steadiest
U
ثابت
steadying
U
ثابت
steady
U
ثابت
constant
U
ثابت
unswerving
<adj.>
U
ثابت
undeviating
<adj.>
U
ثابت
steadies
U
ثابت
fixes
U
ثابت
constants
U
ثابت
firm offer
U
پیشنهاد ثابت
fixed ammunition
U
مهمات ثابت
fixed
U
ثابت شده
flat footed
U
ثابت قطعی
evidence
U
ثابت کردن
madelung constant
U
ثابت مادلونگ
fixed casement
U
قاب ثابت
resolutely
U
با عزم ثابت
fixed assets
U
دارائیهای ثابت
steadfast
U
ثابت قدم
fixed beam
U
تیر ثابت
fixatives
U
ثابت کننده
multiplying constant
U
مضرب ثابت
fixative
U
ثابت کننده
fixed budget
U
بودجه ثابت
fixed assets
U
داراییهای ثابت
fixed capacitor
U
خازن ثابت
fixed asset
U
دارائی ثابت
fixed condenser
U
خازن ثابت
fix
U
ثابت کردن
fixed capital
U
سرمایه ثابت
magnetic constant
U
ثابت مغناطیسی
fixed area
U
ناحیه ثابت
invariably
U
بطور ثابت
staunching
U
ثابت قدم
rate constant
U
ثابت سرعت
parameter
U
ضریب ثابت
flanking window
U
نورگیر ثابت
parameter
U
مقدار ثابت
quantum of action
U
ثابت پلانک
prover
U
ثابت کردن
standing
U
ثابت همیشگی
standing
U
ارتش ثابت
attenuation factor
U
ثابت تضعیف
proportionality constant
U
ثابت تناسب
real constant
U
ثابت حقیقی
parameters
U
مقدار ثابت
rydberg constant
U
ثابت ریدبرگ
rhumb line
U
راه ثابت
resolvedly
U
با عزم ثابت
boltzmann constant
U
ثابت بولتزمن
boltzmann constant
U
ثابت بولتزمان
regular salary
U
حقوق ثابت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com