Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 145 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
feudal
U
تیول گرای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
transit bearing
U
گرای انتقالی گرای عبور کشتی یا هواپیما
feudality
U
تیول
fiefs
U
تیول
fief
U
تیول
vassalage
U
تیول
fiet
U
تیول
feu
U
تیول
feudary
U
صاحب تیول
seignior
U
صاحب تیول
feoffee
U
تیول دار
feudalism
U
تیول گرایی
feoffer
U
تیول بخش
feoffment
U
واگذاری تیول
liege
U
صاحب تیول
infeudation
U
واگذاری به تیول
feoffment
U
سندواگذاری تیول
feoffor
U
تیول بخش
enfeoff
U
تیول بخشیدن
feudatory
U
صاحب تیول
feoffee
U
گیرنده تیول
feudatory
U
تابع شرایط تیول
seigniorial
U
وابسته بصاحب تیول
mansion house
U
خانه صاحب تیول
lord paramount
U
صاحب تیول عمده
feudal
U
وابسته به تیول فئودال
manor house
U
خانه ارباب یا صاحب تیول
manor houses
U
خانه ارباب یا صاحب تیول
feudally
U
به ترتیب ملوک الطوایف بطور تیول
quitrent
U
اجازه مقطوع تیولدارجز به صاحب تیول
seigniorage
U
حق الضرب حق ویژه ارباب صاحب تیول
seignorage
U
حق الضرب حق ویژه ارباب صاحب تیول
vassals
U
رعیتی که در ملک مورد تیول کار میکند
vassal
U
رعیتی که در ملک مورد تیول کار میکند
feudalization
U
عمل ملوک الطوایفی کردن تبدیل به تیول
subinfeudate
U
اعطای اراضی تیول از طرف امیری به امیردیگری برای بیعت با او
leet
U
دادگاهی که تیول داران سالی یا ششماه یکبار برپا می کردند
sergeanty
U
انجام خدمات مختلف در دوره ملوک الطوایفی برای تملک تیول
copyhold
U
تصرف زمین بموجب رونوشت صورتی که درمحکمه ارباب تیول تنظیم میش
skeptic
U
شک گرای
grid azimuth
U
گرای شبکه
grid bearing
U
گرای شبکه
escapists
U
گریز گرای
halophile
U
ابشور گرای
escapist
U
گریز گرای
supremacists
U
برتری گرای
impressionist
U
برداشت گرای
impressionists
U
برداشت گرای
structuralist
U
ساخت گرای
structuralists
U
ساخت گرای
supremacist
U
برتری گرای
heliotrope
U
افتاب گرای
incalescent
U
گرما گرای
progressivist
U
پیشرفت گرای
theocentric
U
خدا گرای
relative bearing
U
گرای نسبی
ruralist
U
روستا گرای
saprophytic
U
پوده گرای
segregationist
U
جدایی گرای
theist
U
یزدان گرای
separatist
U
جدا گرای
pragmatist
U
مصلحت گرای
pneumotropic
U
ریه گرای
unitarian
U
توحید گرای
ultramodernist
U
فرانو گرای
lipophilic
U
چربی گرای
magnetic azimuth
U
گرای مغناطیسی
meliorist
U
بهبود گرای
oxyphil
U
اسید گرای
oxyphile
U
اسید گرای
photophilic
U
نور گرای
solipsist
U
نفس گرای
evolutionist
U
فرگشت گرای
equalitarian
U
تساوی گرای
unitary
U
توحید گرای
individualists
U
فرد گرای
socialist
U
جامعه گرای
individualist
U
فرد گرای
socialists
U
جامعه گرای
extrovert
U
برون گرای
realistically
U
راستین گرای
realistically
U
تحقق گرای
realistic
U
راستین گرای
realistic
U
تحقق گرای
realists
U
راستین گرای
realists
U
تحقق گرای
realist
U
راستین گرای
realist
U
تحقق گرای
extroverts
U
برون گرای
militarist
U
جنگ گرای
militarists
U
جنگ گرای
true azimuth
U
گرای حقیقی
nationalists
U
ملت گرای
materialists
U
ماده گرای
capitalist
U
سرمایه گرای
communalist
U
اشتراکی گرای
compass azimuth
U
گرای مغناطیسی
doctrinaire
U
ایین گرای
compass direction
U
گرای مغناطیسی
nationalist
U
ملت گرای
dermotropic
U
پوست گرای
back azimuth method
U
گرای وارونه
capitalists
U
سرمایه گرای
sectarian
U
فرقه گرای
nudist
U
برهنگی گرای
egalitarian
U
تساوی گرای
assumed azimuth
U
گرای فرضی
centralists
U
مرکز گرای
centralist
U
مرکز گرای
materialist
U
ماده گرای
reactionaries
U
مخالفت گرای بی منطق
regionalist
U
منطقهای ناحیه گرای
reactionary
U
مخالفت گرای بی منطق
visionary
U
الهامی رویا گرای
regionalistic
U
منطقهای ناحیه گرای
hygrophyte
U
گیاه رطوبت گرای
corrected azimuth
U
گرای تصحیح شده
visionaries
U
الهامی رویا گرای
back azimuth method
U
گرای معکوس در اخراج اشعه
imperialistic
U
استعمار گرای بهره جویانه
compass azimuth
U
گرای قطب نمای کشتی
azimuth
U
گرای نجومی راس القدم
azimuth angle
U
زاویه گرای نجومی هواپیما
closing azimuth error
U
اشتباه گرای بستن پیمایش
true azimuth
U
سمت حقیقی گرای جغرافیایی
traditionalist
U
پیرو روایات وسنن سنت گرای
traditionalists
U
پیرو روایات وسنن سنت گرای
layihg azimuth
U
گرای روانه کردن لوله توپ
quixotic
U
ارمان گرای وابسته به دان کیشوت
conversion angle
U
زاویه تبدیل گرای مسیر ناو
gyroscopes
U
وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
gyroscope
U
وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
militarist
U
ارتش گرای هواخواه توسعه یا سیاست نظامی
militarists
U
ارتش گرای هواخواه توسعه یا سیاست نظامی
ozone
U
نوعی اکسیژن ابی کمرنگ گازی و تغییر گرای
introvert
U
شخصی که متوجه بباطن خود است خویشتن گرای
introverts
U
شخصی که متوجه بباطن خود است خویشتن گرای
steers
U
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steer
U
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered
U
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeons
U
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeon
U
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
azimuth deviation
U
اختلاف گرای نجومی اختلاف سمت هواپیما
ascendant
U
فراز جو فراز گرای
apl
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com