English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
embarkation team U تیم یا قسمت مخصوص کمک به سوار شدن یا بارگیری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
embarkation element U یکان مخصوص کمک به بارگیری یا سوار شدن
embarkation order U ترتیب سوار شدن یا بارگیری
horse guards U گارد مخصوص سواره نظام گارد سوار نگهبان سوار
drayage U چهارچرخه یاگاری مخصوص بارگیری وباراندازی
block stowage loading U بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری
embarkation officer U افسر مسئول بارگیری یا سوارشدن افسر نافر سوار شدن ستون
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
preload loading U بارگیری اولیه یا بارگیری قبل از بارگیری اصلی
unit loading U بارگیری کردن یکانها برای حمل و نقل بارگیری یکان
wet storage U بارگیری روی عرشه کشتی درروی دریا بارگیری دریایی
full U تماس کامل قسمت مخصوص ضربه زدن چوب گلف با گوی
fullest U تماس کامل قسمت مخصوص ضربه زدن چوب گلف با گوی
back haul U بارگیری در بازگشت از یک ماموریت بارگیری دوسره باربرگشت
endurance loading U بارگیری با حداکثر فرفیت بارگیری کامل
embarkation order U دستورالعمل بارگیری یا سوارشدن دستور بارگیری
combat loading U بارگیری رزمی هواپیما بارگیری جنگی
service peculiar U امور اختصاصی یک قسمت یایک نیرو مخصوص یک نیرو
staging U سوار شدن یا سوار کردن پرسنل در ناو یا هواپیما استقرار موقت
to ride and tie U اسپیرا بشراکت سوار شدن بدین سان که یکی سوار ان شده جلورود
embarks U سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarked U سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarking U سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embark U سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
cavalry U سوار نظامی سوار اسبی
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
casualty staging unit U یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
cavalry man U سوار در سوار نظام
lutes U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
staging unit U یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
writes U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
write U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil U روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
terne U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora U پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
quartersaw U الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terneplate U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
shuttling U حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank U قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone U که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
typeface U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
cross disbursing U انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
graphics U کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
sections U قسمت قسمت کردن برش دادن
section U قسمت قسمت کردن برش دادن
registering U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
fanfold U یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
executing agency U قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttled U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles U قسمت قسمت حرکت کردن
deleting U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
public relations officers U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
material handling bridge U پل بارگیری
loading U بارگیری
loading bridge U پل بارگیری
stowage U بارگیری
burdening U بارگیری
charging U بارگیری
shipping U بارگیری
well deck U پل بارگیری
embedded code U کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
bulk loading U بارگیری در مخازن
stowage U بارگیری و باراندازی
line charging capacity U فرفیت بارگیری خط
load lines U علایم بارگیری
plimsol mark U مارک بارگیری
deadweight U تناژ بارگیری
roll-on/roll-off U بارگیری- تخلیه
stowing U بارگیری کردن
plimsol mark U علایم بارگیری
stow U بارگیری کردن
aprons U محوطه بارگیری
apron U محوطه بارگیری
stowed U بارگیری کردن
line charging current U جریان بارگیری خط
loading station U ایستگاه بارگیری
load factor U ضریب بارگیری
stows U بارگیری کردن
laden U بارگیری شده
loading apron U نوار بارگیری
pick up and delivery U بارگیری و تحویل
commercial loading U بارگیری تجارتی
loading table U جدول بارگیری
quay U سکوی بارگیری
bucket charging U بارگیری با سطل
pre loading U بارگیری اولیه
ammunition loading line U خط بارگیری مهمات
loading site U سکوی بارگیری
load U بارگیری مهمات
pack saddle U زین بارگیری
magnetic loading U بارگیری مغناطیسی
pallete U کفه بارگیری
loading U فرفیت بارگیری
loading chart U جدول بارگیری
loading scale U مقیاس بارگیری
accumulator charge U بارگیری اکومولاتور
well deck U عرشه بارگیری
loading diagram U دیاگرام بارگیری
quays U سکوی بارگیری
on berth U ناوحاضربه بارگیری
loading facilities U وسایل بارگیری
loading point U نقطه بارگیری
download U بارگیری پایین
embarkation area U محوطه بارگیری
loads U بارگیری مهمات
pallets U کفه بارگیری
load U بارگیری کردن
loading time U زمان بارگیری
loading rack U سکوی بارگیری
Loading and unloading. U بارگیری وتخلیه
loading bucket U سطل بارگیری
charging berth U اسکله بارگیری
charging wharf U اسکله بارگیری
charging car U واگن بارگیری
charging crane U جرثقیل بارگیری
point of loading U نقطه بارگیری
loading site U محل بارگیری
cargo net U تور بارگیری
loads U فرفیت بارگیری
carburizing pot U فرف بارگیری
embarkation table U جدول بارگیری
load U فرفیت بارگیری
roll on/roll off U بارگیری- تخلیه
frequency loading U بارگیری فرکانسی
loads U بارگیری کردن
pallet U کفه بارگیری
enlisted section U قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
army nurse corps U قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
loading U بارگیری مهمات درهواپیما
loading list U لیست بارگیری خودرو
loading plan U طرح بارگیری خودرو
loading chart U طرح بارگیری هواپیما
loading space U فضای قابل بارگیری
bulk loading U بارگیری مخزن به طور یک جا
stevedore U متصدی بارگیری و تخلیه
charging side U محل بارگیری کوره
charge and discharge U محل بارگیری و باراندازی
cargo port U دریچه بارگیری ناو
cargo plan U طرح بارگیری ناو
stevedores U متصدی بارگیری و تخلیه
horizontal loading U بارگیری افقی کشتیها
stevedores U بارگیری وباراندازی کردن
tactical loading U بارگیری رزمی یا جنگی
actual obligated space U محل یا جا در بارگیری دریایی
embarkation table U جدول قابلیت بارگیری
bulk load method U روش بارگیری با بارقوال
stevedore U بارگیری وباراندازی کردن
commodity loading U بارگیری کالاهای مختلف
stevedoring charges U هزینههای بارگیری وباراندازی
staging unit U یکان بارگیری کننده
ingot charging crane U جراثقال بارگیری شمش
commercial loading U بارگیری کالای تجارتی
initial program load U بارگیری برنامه اغازی
shiping agent U کارگزار بارگیری کشتی
laydays U ایام بارگیری و باراندازی کشتی
maximum load rating U قابلیت بارگیری نامی حداکثر
fio U بدون هزینه تخلیه و بارگیری
bridge plate U پل بین سکوی بارگیری وخودرو
stevedore U متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
port U شراب شیرین بارگیری کردن
lay day U ایام بارگیری و باراندازی کشتی
loading ramp U راهروی شیب دار بارگیری
drayage U هزینه بارگیری وبار اندازی
lading U بارگیری عمل بار کردن
lay day U روز بارگیری وباراندازی کشتی
accessorial services U خدمات بارگیری و تخلیه بار
lift on U بارگیری کشتی توسط جرثقیل
p&d U delivery and up pick بارگیری و تحویل
stevedores U متصدی بارگیری و حمل و نقل
base loading U بارگیری انجام شده در پایگاه
railway end U پل سکوی بارگیری راه اهن
shiping agent U حق العمل کار بارگیری کشتی
despatch money U جایزه بارگیری یا تخلیه سریع
reloadable control storage U انباره با کنترل بارگیری مجدد
The ship is loading. U کشتی درحال بارگیری است
free in and out U بدون هزینه تخلیه و بارگیری
stevedore U متصدی بارگیری و حمل و نقل
stevedores U متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
roll on roll off U روش بارگیری مستقیم ناو
capacity load U حداکثر فرفیت بارگیری ناو
lighterage U هزینه بارگیری وباراندازی ازکشتی
bulk load method U روش استفاده از بارگیری قوال
palletetisation U درکفه بارگیری قرار دادن
mutilation table U جدول راهنمای بارگیری خودروها
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com