Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bolt
U
تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
bolted
U
تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
bolting
U
تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
bolts
U
تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
unearthing
U
از لانه بیرون کردن از زیردراوردن
unkennel
U
از سوراخ یا لانه بیرون کردن
unearth
U
از لانه بیرون کردن از زیردراوردن
unearthed
U
از لانه بیرون کردن از زیردراوردن
unearths
U
از لانه بیرون کردن از زیردراوردن
floo floo
U
تیر مخصوص پرواز کوتاه ومستقیم برای شکار پرنده
flu flu
U
تیر مخصوص پرواز کوتاه ومستقیم برای شکار پرنده
anthill
U
خاکریزی که مورهنگام لانه سازی در اطراف لانه خود ایجاد میکند
to turn out
U
بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
formicarm
U
لانه مورچه لانه مور
formicary
U
لانه مورچه لانه مور
to strain at a gnat
U
ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
blasts
U
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge
U
نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blast
U
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
witjout
U
بی بدون بیرون بیرون از درخارج فاهرا
extravasate
U
ازمجرای طبیعی بیرون رفتن ازمجرای خود بیرون انداختن بداخل بافت ریختن
ejects
U
بیرون راندن بیرون انداختن
ejected
U
بیرون راندن بیرون انداختن
eject
U
بیرون راندن بیرون انداختن
extrusion
U
بیرون اندازی بیرون امدگی
ejecting
U
بیرون راندن بیرون انداختن
outward bound
U
عازم بیرون روانه بیرون
pantywaist
U
شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
shorthorn
U
جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
pips
U
لانه
doh hutch
U
لانه سگ
nerds
U
لانه
nerd
U
لانه
den
U
لانه
pipping
U
لانه
pipped
U
لانه
pip
U
لانه
kennels
U
لانه سگ
nests
U
لانه
kennel
U
لانه سگ
nest
U
لانه
dog hole
U
لانه سگ
doghouse
U
لانه سگ
dens
U
لانه
holing
U
در لانه کردن
kennels
U
لانه کردن
holed
U
در لانه کردن
kennels
U
لانه روباه
nests
U
لانه ساختن
holes
U
در لانه کردن
pigeon-hole
U
لانه کبوتر
hole
U
در لانه کردن
homing
U
لانه گروی
lairs
U
کنام لانه
honeycombs
U
لانه زنبوری
lair
U
کنام لانه
termitary
U
لانه موریانه
termitarium
U
لانه موریانه
kennel
U
لانه روباه
pigeon-holes
U
لانه کبوتر
pigeon hole
U
لانه کبوتر
cubbyhole
U
لانه کبوتر
vespiary
U
لانه زنبور
kennel
U
لانه کردن
honeycomb
U
لانه زنبوری
nest building
U
لانه سازی
pigeon house
U
لانه کبوتر
piggeries
U
لانه خوک
piggery
U
لانه خوک
nidificate
U
لانه سازی
nidify
U
لانه ساختن
nest
U
لانه ساختن
aviary
U
لانه مرغ
pigenhole
U
لانه کبوتر
pigeonry
U
لانه کبوتر
implantation
U
لانه گیری
honey combed
U
لانه زنبوری
aviaries
U
لانه مرغ
nerd
U
اشیانه لانه کردن
nestled
U
لانه کردن اسودن
duolateral coil
U
پیچک لانه زنبوری
dower
U
لانه خرگوش وغیره
nestle
U
لانه کردن اسودن
cellular brick
U
اجر لانه زنبوری
burrows
U
زیرزمین لانه کردن
forme
U
لانه یا جای خرگوش
lodged
U
به لانه پناه بردن
lodges
U
به لانه پناه بردن
burrowing
U
زیرزمین لانه کردن
lodge
U
به لانه پناه بردن
nerds
U
اشیانه لانه کردن
pillboxes
U
لانه توپ ومسلسل
pillbox
U
لانه توپ ومسلسل
nestles
U
لانه کردن اسودن
burrowed
U
زیرزمین لانه کردن
burrow
U
زیرزمین لانه کردن
pesthole
U
لانه بیماری ومیکروب
collenchyma
U
بافت لانه زنبوری
mason wasp
U
زنبور غیر اجتماعی لانه زی
wood boring
U
لانه کننده درمغز چوب
short quard
U
سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
roosted
U
لانه مرغ جای شب بسر بردن
roost
U
لانه مرغ جای شب بسر بردن
roosting
U
لانه مرغ جای شب بسر بردن
harvest mouse
U
یکجورموش که درساقههای گندم لانه میکند
roosts
U
لانه مرغ جای شب بسر بردن
holed
U
نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
holing
U
نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
holes
U
نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
hole
U
نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
house martin
U
یکجور پرستو که لانه گلی بردیوار خانه ها میسازد
house martins
U
یکجور پرستو که لانه گلی بردیوار خانه ها میسازد
Much as the snake hates the penny-royal, the herb .
<proverb>
U
مار از پونه بدش مى آید در لانه اش سبز مى شود .
off one's hands
U
بیرون از اختیار شخص بیرون از نظارت شخص
honey combing
U
روش انبار کردن و تخلیه کالاها به طریقه لانه زنبوری و خوشهای
martin
U
نوعی پرستو که لانه گلی بر دیوار خانه میسازد ادم گول خور
chased
U
شکار
prey
U
شکار
hunt
U
شکار
chevy
U
شکار
game
U
شکار
chases
U
شکار
chase
U
شکار
venery
U
شکار
chasing
U
شکار
chace
U
شکار
quarrying
U
شکار
gamey
U
پر از شکار
hanks
U
شکار
ravin
U
شکار
predatin
U
شکار
hunting
U
شکار
hunts
U
شکار
quarries
U
شکار
quarry
U
شکار
hunted
U
شکار
hank
U
شکار
gameless
U
بی شکار
shanking
U
شکار کوسه
quarry
U
شکار موردنظر
quarrying
U
لاشه شکار
hanks
U
طعمه شکار
fowling
U
شکار پرنده
shooting
U
شکار باتفنگ
hank
U
طعمه شکار
king hunt
U
شاه شکار
area drive
U
شکار دواندن
whaling
U
شکار نهنگ
predation
U
شکار کردن
quarrying
U
شکار موردنظر
fair game
U
شکار قانونی
fair game
U
شکار مجاز
quarry
U
لاشه شکار
quarries
U
شکار موردنظر
blood sports
U
کشتن شکار
blood sport
U
کشتن شکار
game
U
سرگرمی شکار
hunts
U
شکار کردن
hunted
U
شکار کردن
hunt
U
شکار کردن
poniter
U
نوعی سگ شکار ی
to go a hunting
U
شکار رفتن
quarries
U
لاشه شکار
game keep
U
پاسبان شکار
game law
U
قانون شکار
hunters
U
اسب شکار
gamy
U
پراز شکار
shotgunner
U
شکار با تفنگ
hunter
U
اسب شکار
predatory habit
U
خوی شکار
huntsman
U
شکار باز
huntsmen
U
شکار باز
falconry
U
شکار با شاهین
hunting district
U
شکار گاه
victim
U
دستخوش شکار
gunning
U
شکار با تفنگ
shootings
U
شکار باتفنگ
victims
U
دستخوش شکار
hunting ground
U
شکار گاه
ducking
U
شکار مرغابی
predators
U
تغذیه کننده از شکار
chevy
U
فریاد هنگام شکار
predator
U
تغذیه کننده از شکار
bow hunting
U
شکار با تیر و کمان
outfitters
U
فروشنده لوازم شکار
outfitter
U
فروشنده لوازم شکار
shoot
U
هدف گرفتن شکار
big game
U
شکار حیوانات بزرگ
hog dress
U
بریدن گلوی شکار
raven
U
شکار طعمه شکاری
predatorial
U
تغذیه کننده از شکار
raptatorial
U
لازم برای شکار
raptatory
U
لازم برای شکار
game
U
شکار گرفته شده
ravens
U
شکار طعمه شکاری
poach
U
دزدکی شکار کردن
snipe
U
پاشله شکار کردن
shining
U
پیداکردن شکار در شب بانورافکن
find
U
یافتن بوی شکار
poached
U
دزدکی شکار کردن
foxhunt
U
شکار روباه باتازی
predatory
U
تغذیه کننده از شکار
poaches
U
دزدکی شکار کردن
cub hunting
U
شکار بچه روباه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com