Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bollard
U
تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
bollards
U
تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
painters
U
طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
painter
U
طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
mooring penant
U
طناب کوتاه وصل به گوی شناور برای بستن قایق به ساحل
mooring line
U
طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
chain plate
U
صفحه فلزی کنار قایق برای بستن بادبان
skate boat
U
قایق بسته به ساحل در اغازمسابقه
mooring
U
نقطه مهار کردن قایق به ساحل
bulkhead
U
دیواره عمودی روی قایق
bulkheads
U
دیواره عمودی روی قایق
jolly boat
U
قایق بار کشی از کشتی به ساحل و بعکس
belay
U
به لنگر بستن قایق
bitt
U
میله بستن طناب به قایق
cleat
U
بستن طناب به میله قایق
troll
U
بستن نخ و قلاب ماهیگیری به پشت قایق متحرک
trolls
U
بستن نخ و قلاب ماهیگیری به پشت قایق متحرک
axis
U
برای مختصات عمودی در گراف
barrier light
U
نورافکن ساحل دریا برای پیداکردن مسیر کشتی
ship to shore
U
حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
beach marker
U
علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
shore to shore movement
U
عملیات و حرکت مستقیم از یک ساحل به ساحل دیگر
X Y
U
مختصات برای رسم گراف که x بردار افق و y عمودی است
onshore
U
روی ساحل متوجه بطرف ساحل
rostral
U
منقاری
rostriform
U
منقاری
coronoid
U
منقاری
coronoid process
U
زائده منقاری
hawksbill
U
ابزار رخ منقاری
bird's-break
U
ابزار رخ منقاری
hawksbeak
U
ابزار رخ منقاری
sneakboat
U
قایق ته پهن برای شکارمرغابی
When is there a ferry to ...?
چه وقت قایق برای ... هست؟
sneakbox
U
قایق ته پهن برای شکارمرغابی
canopies
U
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopy
U
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
life raft
قایق چوبی
[برای نجات غریق]
inshore
U
بطرف ساحل جلو ساحل
shut up
<idiom>
U
بستن دروپنجره ساختمان برای مدتی
burdended
U
فاصله گرفتن از قایق جلویی برای عبور
ballast
U
فلز سنگین کف قایق برای حفظ تعادل
bailer
U
سوراخی در عقب قایق برای بیرون ریختن اب
sportfisherman
U
قایق موتوری بزرگ برای ماهیگیری دورازساحل
hike out
U
خم شدن یا اویختن به لبه قایق برای ایجاد تعادل
daggerboard
U
تیر یا صفحه متحرک ته قایق برای حفظ تعادل
pits
U
منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
pit
U
منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
hydroplaned
U
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
cabled
U
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
hydroplanes
U
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
outrigger
U
چوبهای دراز طرفین قایق برای نگاه داشتن تورماهیگیری
marlinespike
U
وسیله نوک تیزی برای جداکردن رشتههای طناب قایق
cable
U
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
hydroplane
U
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
spill wind
U
سست کردن بادبان برای جلوگیری از تمایل قایق به یک سمت
hydroplaning
U
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
squared
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
beak-head
U
[آذینی از مجموعه سر حیوان، پرنده یا انسان یا منقاری رو به پایین]
yaght club
U
باشگاه تفریحی قایق داران برای انجام مسابقه بین اعضا
splint
U
نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود
peg
U
میله چوبی با نوک تیز
[برای محکم بستن چیزی به آنها]
traveler
U
میله فلزی عقب قایق با حلقه برای وصل کردن طناب بادبان
trapoze
U
سیم وصل به بالای دکل وکمربند سرنشین قایق برای فشار به سمت باد
wire locking
U
بستن تعدادی مهره یا پیچ به یکدیگر توسط سیم ایمنی برای جلوگیری از شل شدن انها
diver's flag
U
پرچم قرمز با نوار سفید روی قایق برای هشدار به قایقرانان تا از منطقه غواصی دور شوند
naval landing party
U
تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
lubber's line
U
علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
backwind
U
حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
standards
U
دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standard
U
دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
logs
U
وارد کردن نشانه یا دستور در انتهای بخش کامپایل برای بستن تمام فایل ها و قط ع کانال بین ترمینال کاربر و کامپیوتر اصلی .
log
U
وارد کردن نشانه یا دستور در انتهای بخش کامپایل برای بستن تمام فایل ها و قط ع کانال بین ترمینال کاربر و کامپیوتر اصلی .
clip-on
<adj.>
U
گیره دار
[چیزی با گیره برای بستن]
vertical redundancy check
U
بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی
approach lane
U
مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
mach hold
U
بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
tacked
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacks
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacking
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tack
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
boat space
U
فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
To be out to do some thing .
U
کمر همت بستن ( کمر انجام کاری را بستن )
showboat
U
قایق دارای صحنه نمایش نمایش در قایق
brae
U
ساحل
beaches
U
ساحل
beach
U
ساحل
beached
U
ساحل
coasts
U
ساحل
coast
U
ساحل
ashore
U
به ساحل
causey
U
ساحل
bank
U
ساحل
rivage
U
ساحل
littoral
U
ساحل
banks
U
ساحل
sea shore
U
ساحل
shores
U
ساحل
shore
U
ساحل
landside
U
ساحل
beached
U
زدن به ساحل
beaches
U
ساحل شنی
seashores
U
ساحل دریا
seashore
U
ساحل دریا
sandbank
U
ساحل شنی
beaches
U
زدن به ساحل
sandbanks
U
ساحل شنی
attack group
U
گروه تک به ساحل
bank protection
U
ساحل داری
backshore beach
U
ساحل جزرو مد
beach
U
زدن به ساحل
bankside
U
شیب ساحل
beach
U
ساحل شنی
back beach
U
ساحل جزرو مد
stethe
U
ساحل رودخانه
basegram
U
پیام از ساحل
bank revetment
U
پوشش ساحل
shore duty
U
خدمت ساحل
backshore
U
ساحل جزرو مد
beach party
U
تیم ساحل
onshore
U
واقع در ساحل
inshore
U
به طرف ساحل
shore
U
کرانه ساحل
shores
U
ساحل دریا
shores
U
کرانه ساحل
river banks
U
ساحل رودخانه
river bank
U
ساحل رودخانه
in-
U
نزدیک ساحل
in
U
نزدیک ساحل
beached
U
ساحل شنی
shore
U
ساحل دریا
low lander
U
ساحل نشین
seacoast
U
ساحل دریا
shorelines
U
خط ساحل یا خط ساحلی
shoreline
U
خط ساحل یا خط ساحلی
sea coast
U
ساحل دریا
hard beach
U
ساحل مستحکم
offshore
U
از جانب ساحل
offshore
U
دور از ساحل
land combat
U
نبرد در ساحل
river line
U
خط ساحل رودخانه
riparian
U
ساحل رودخانه زی
coral reef
U
ساحل مرجانی
coastwards
U
درامتداد ساحل
coast guardsman
U
ساحل بان
near shore
U
نزدیک به ساحل
coastwise
U
درطول ساحل
on shore
U
روی ساحل
coastward
U
درامتداد ساحل
coastwards
U
بطرف ساحل
coastward
U
بطرف ساحل
retracting
U
دور شدن از ساحل
retracts
U
دور شدن از ساحل
hinterlands
U
زمین پشت ساحل
landing beach
U
ساحل پیاده شدن
bars
U
خور پیشرفتگی اب به ساحل
ashore
U
بکنار بطرف ساحل
Ivory Coast
U
کشور ساحل عاج
lee shore
U
ساحل در معرض باد
seebreeze
U
باد از دریا به ساحل
shelf
U
سراشیب ساحل دریا
roadstead
U
لنگرگاه دور از ساحل
coast defence
U
سازمان پدافنداز ساحل
insides
U
موج نزدیک ساحل
put out
U
از ساحل عازم شدن
hinterland
U
زمین پشت ساحل
shoring
U
پیاده شدن در ساحل
the waves beats or the shore
U
امواج به ساحل می کوبد
the wares beat the shore
U
خوردن امواج به ساحل
near bank
U
ساحل نزدیک رودخانه
retracted
U
دور شدن از ساحل
bank angle
U
زاویه شیب ساحل
waterside
U
متعلق به کناردریا ساحل
bar
U
خور پیشرفتگی اب به ساحل
bank line
U
نخ ماهیگیری وصل به ساحل
inside
U
موج نزدیک ساحل
retract
U
دور شدن از ساحل
coast in point
U
نقطه ورود به ساحل
riverain
U
ساکن ساحل رودخانه
landing forces
U
نیروها پیاده شونده به ساحل
coasting
U
کشتی رانی در طول ساحل
cay
U
ساحل مرجانی یاشنی درجزیره
bank
U
صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
shore break
U
موجهاییکه نزدیک ساحل می شکنند
foreshores
U
لبه جلوی ساحل دریا
foreshore
U
لبه جلوی ساحل دریا
banks
U
صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
beaching gear
U
وسایل به ساحل کشیدن ناو
surf cast
U
قلاب اندازی از ساحل در موج
landing attack
U
تک همراه با پیاده شدن به ساحل
debarkation net
U
پل تخلیه پرسنل ازکشتی به ساحل
offshore winds
U
بادخشکی بادهای دور از ساحل
to wash something ashore
U
بکنار ساحل شستن چیزی
to wash something up
U
بکنار ساحل شستن چیزی
perpendicular
U
عمودی
straightest
U
عمودی
lineal
U
عمودی
erected
U
عمودی
righted
U
حق عمودی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com