Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
aileron spar
U
تیرکی تنها درقسمتی از طول بال وجود دارد و نقاط لولاشدن فلپ به بال روی انهاقرار میگیرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cantilever
U
تیرکی که تنها در یک انتهابصورت صلب به تکیه گاهی متصل شده است
enclave economices
U
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
ball and socket joint
[مفصل ماشینی که گلوله دارد و در داخل حفره قرار میگیرد]
viruses
U
وجود دارد
virus
U
وجود دارد
and there an end.
U
و پایان وجود دارد.
letter-box company
U
شرکتی
[درپناهگاه مالیاتی]
که تنها صندوق پستی دارد
Is there electricity?
U
آیا برق وجود دارد؟
Is there drinking water?
U
آیا آب آشامیدنی وجود دارد؟
Is there a television?
U
آیا تلویزیون وجود دارد؟
water exists in three phases
U
اب درسه نمود وجود دارد
groove
U
[فاصله ای که بین هر رج وجود دارد.]
There is a mountain of difficulties .
U
کوهی از مشکلات وجود دارد
sleeping partner
U
شریکی که تنها سرمایه دارد و درامور شرکت دخالتی ندارد
sleeping partners
U
شریکی که تنها سرمایه دارد و درامور شرکت دخالتی ندارد
There's an exception to every rule.
U
برای هر قانونی استثنائی وجود دارد.
Is there air conditioning?
U
آیا تهویه مطبوع وجود دارد؟
Is there heating?
U
آیا سیستم حرارتی وجود دارد؟
restricted propellant
U
سوخت جامد که تنها قسمتی از سطح ان در معرض احتراق قرار دارد
accent mark
U
علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
She loves him in spite lf sll his faults .
U
با وجود تمام عیبهایش اورا دوست دارد
Racial prejudice prevails in some countries.
U
دربرخی کشورها تعصبات نژادی وجود دارد
Where theres will theres a way .
<proverb>
U
تا وقتى خواسته اى هست ,راهى هم وجود دارد .
There is one physician for every 260 inhabitants.
U
برای هر ۲۶۰ ساکن یک پزشک وجود دارد.
resident
U
ما در حافظه بار کردن ندارد وجود دارد
transient
U
آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
residents
U
ما در حافظه بار کردن ندارد وجود دارد
transients
U
آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
undamped
U
نوسان ازاد که تنها به نیروهای داخلی اینرسی الاستیک و وزن بستگی دارد
Is there a camp site near here?
U
آیا نزدیک اینجا چادر زدن وجود دارد؟
reticle
U
تار موئینی که در دوربین نقشه برداری وجود دارد
There are ine milion book (volumes)in this library.
U
دراین کتابخانه یک میلیون جلد کتاب وجود دارد
Is there a camp site near here?
U
آیا نزدیک اینجا محل اردو وجود دارد؟
There is more to it than meets the eye.
U
ارزش
[و یا حقایق]
پنهان در مورد چیزی وجود دارد.
standard
U
خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
main
U
ورود به کاتالوگ که در آن اطلاعات مهم درباره موضوع وجود دارد
standards
U
خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
Where the carcass is there the ravens will collect together.
<proverb>
U
هر کجا لاشه اى وجود دارد آنجا لاشخورها دور هم جمع مى شوند.
Berlin
U
کالسکهی چهارچرخهای که در عقب آن رکابی برای ایستادن یک مستخدم وجود دارد
There are many difference between Persian and English .
U
بین زبانهای فارسی وانگلیسی فرق های زیادی وجود دارد
Are there any antiquities here?
U
آیا اینجا آثار باستانی
[اشیا عتیقه و جاهای قدیمی]
وجود دارد؟
Pronoia
U
واژه ای جدید: حسی که گویا از طرف دنیا برای کمک کردن وجود دارد
western european union
U
ایتالیا المان غربی که در سال 5591 به وجود امدو بیشتر جنبه نظامی دارد
residents
U
داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
resident
U
داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
letter quality printing
U
چاپ با چاپگر matrix-dot که نوشتار با کیفیت بهتر دارد به خوبی ماشین تایپ با افزایش فاصله بین نقاط
phillips curve
U
شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
composition and make up terminal
U
صفحه نمایش CRT که قابلیت نمایش و تغییر دقیق اندازههای نقاط و پهنای کاراکترها را دارد
orthoferrite
U
یک ماده که به صورت طبیعی وجود دارد و از نواحی متناوب مارپیچ با پلاریته مغناطیسی متضاد تشکیل یافته است
gonidium
U
یکی از سلولهای سبزی که زیر غشاء خارجی بدنه گیاه گلسنگها وجود دارد سلول جنسی جلبک ها وقارچ ها
winchester disk
U
دیسک سخت با فرفیت بالا و فشرده که به صورت توکار در سیستم کامپیوتری وجود دارد و قابل حذف شدن نیست
routing
U
مشخص کردن یک مسیر مناسب برای پیام از شبکه , روش جدید مسیریابی داده به کامپیوتر مرکزی وجود دارد
materialism
U
فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
constant displacement pump
U
پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
de jure recognition
U
شناسایی کامل و دایمی و بدون قیدوشرط یک دولت که در مقابل ان شناسایی عملی وجود دارد
kelly drive bushing
U
اتصال کلی که بصورت استوانه بوده و مابین کلی وسوزن حفاری وجود دارد
vertical control
U
کنترل ارتفاع نقاط اندازه گیری تراز وارتفاع نقاط
phenolic epoxy
U
خانوادهای از رزینها وچسبها که در مشتقات فنل کاربرد فراوان دارند و درهمه انها پلهای اکسیژن رابط رادیکالهای هیدروکربنی وجود دارد
dot
U
روش نوشتن دستورات و توقف پس از یک دستور که در دستورات توکار سیستمهای کلمه پرداز وجود دارد
dotting
U
روش نوشتن دستورات و توقف پس از یک دستور که در دستورات توکار سیستمهای کلمه پرداز وجود دارد
ScanDisk
U
که دیسک سخت را برای وجود مشکل بررسی میکند وسعی در رفع مشکل ای دارد که یافته است
gridding
U
محدودیت ساختمان یک تصویرگرافیکی که مستلزم افتادن نقاط پایانی خطوط روی نقاط شبکه است
safflower
U
گل رنگ
[این گیاه صورت وحشی در کشورهای مختلف رشد می کند. در ایران در خراسان و تبریز وجود دارد. از گلبرگ ها رنگینه زرد استخراج می کنند.]
HyperTerminal
U
برنامه ارتباطی که در ویندوز وجود دارد و به کاربر امکان صدا کردن کامپیوتر راه دور از طریق مودم و فایلهای ارتباطی میدهد
wagners law
U
براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
chains
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain
U
متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد
chains
U
متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد
an fitting
U
رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد
safe format
U
عملیات فرمت که داده موجود را خراب نمیکند ودرصورتی که یسک اشتباه را فرمت کرده باشید امکان ترمیم داده وجود دارد
torque
U
نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
log wood
U
درخت بقم
[در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
contiguous zone
U
منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
polar plot
U
روش بردن نقاط روی نقشه یا مختصات قطبی تعیین محل نقاط به طریقه مختصات قطبی
scalar
U
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
mixed capitalism
U
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
tacit collusion
U
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
natural rate hypothesis
U
فرضیهای که بر اساس ان یک حداقل نرخ بیکاری وجود دارد که چنانچه میزان بیکاری از این حد کمتر شود در این صورت تورم با شتاب بیشتری افزایش می یابد . در این نرخ طبیعی بیکاری
trig list
U
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
that right inheres in him
U
ان حق باو تعلق میگیرد
hydraulic cement
U
سیمانی که در زیر اب میگیرد
fully paid
U
که حقوق خودراتمام میگیرد
airy-fairy
U
کسی که خود را میگیرد
heliograph
U
دستگاهی که افتاب را اندازه میگیرد
lunt
U
کبریتی که بکندی اتش میگیرد
hooker
U
قایقی که با قلاب ماهی میگیرد
it is very easily done
U
بسیار اسان انجام میگیرد
hookers
U
قایقی که با قلاب ماهی میگیرد
all in contract
U
قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
the freak takes him
U
وسواس میگیردش وسواسش میگیرد
weaner
U
کسیکه بچه را از شیر میگیرد
candlelit
U
اتاقیا میزیکهبا شمعنور میگیرد
fusion reactor
U
راکتوری که در ان جوش هستهای صورت میگیرد
undertakers
U
کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
aneroid
U
فشارسنجی که فشار مطلق رااندازه میگیرد
bass clef
U
کلیدی که زیر f ومیان cقرار میگیرد
quantity allowance
U
تخفیفی که به خرید عمده تعلق میگیرد
undertaking
U
کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
undertaker
U
کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
nursling
U
بچهای که مورد موافبت قرار میگیرد
it is ridiculously small
U
بقدری کوچک است که ادم خنده اش میگیرد
kelson or keelson
U
کالبدزیرین کشتی که روی تیرحمال قرار میگیرد
sheet lighning
U
برقی که روشنایی ان پخش شده همه جا را میگیرد
quarterbacks
U
بازیگری که توپ را میگیرد وبازی را رهبری میکند
quarterback
U
بازیگری که توپ را میگیرد وبازی را رهبری میکند
disc
U
حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
outwork
U
قسمتی از کار شرکت که توسط افرادخارجی انجام میگیرد
discs
U
حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
cross to bear/carry
<idiom>
U
رنج دادن کاری بصورت دائمی انجام میگیرد
grandfather clocks
U
ساعت پاندولی بلندی که روی زمین قرار میگیرد
grandfather clock
U
ساعت پاندولی بلندی که روی زمین قرار میگیرد
decalescence point
U
دمایی که در ان تغییر شکل کریستالی در فولاد صورت میگیرد
indian giver
U
کسی که چیزی بکسی میدهد وبعد انرا پس میگیرد
governesses
U
زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
design points
U
ترکیب ویژهای از متغیرها که پروسه طراحی براساس ان صورت میگیرد
governess
U
زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
hot test
U
تست استاتیک موتور راکت که در ان احتراق واقعی صورت میگیرد
field control
U
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
. The car is gathering momentum.
U
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
cold rolling
U
عملیاتی که برای افزایش سختی و استکام فولاد روی ان صورت میگیرد
bridged
U
سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
coma
U
پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد
perfect infinitive
U
مصدری که با اسم مفعول ساخته میشودو جای ماضی کامل را میگیرد
comas
U
پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد
bridges
U
سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
group contracts
U
قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
bridge
U
سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
working section
U
قسمتی از تونل باد که مدل یاجسم مورد ازمایش در ان قرار میگیرد
gantline
U
رجه یا طنابی که برای بارکشی و اویختن لباس مورداستفاده قرار میگیرد
geomancer
U
کسیکه بادیدن خاک ریخته شده در روی زمین فال میگیرد
lighter aboard ship
نحوه حمل سریع کالا که در آن دوبه و بار آن برروی کشتی قرار میگیرد
cw system
U
سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
design strength
U
مقاومتی که در محاسبات مورداستفاگه قرار میگیرد و برابراست با مقاومت مشخصه تقسیم بر ضریب تقلیل
naturally aspirated engine
U
موتور پیستونی بدون سوپرشارژر که ورود هوا به ان تحت فشار محیط صورت میگیرد
haulage
U
پولی که راه اهن بابت حمل ونقل قطارهای بیگانه در مسیر خود میگیرد
hung start
U
شرایطی در استارت توربینهای گاز که در ان احتراق صورت میگیرد ولی موتور به سرعت خودکفایی نمیرسد
quick opener
U
بازی تهاجمی که مدافع تیم توپ را از مهاجم میگیرد وبه سمت شکاف خط رقیب می دود
loneliest
U
تنها
lonely
U
تنها
solitary
U
تنها
solos
U
تنها
single-handed
U
تنها
exclusive
U
تنها
solitarily
U
تنها
recluses
U
تنها
single line
U
خط تنها
solo
U
تنها
only
U
تنها
lone
U
تنها
out in the cold
<idiom>
U
تنها
mere
U
تنها
merest
U
تنها
just
U
تنها
alone
U
تنها
lonelier
U
تنها
single handed
U
تنها
single
U
تنها
recluse
U
تنها
soles
U
تنها
unique
U
تنها
unaccompanied
U
تنها
by it self
U
تنها
uniquely
U
تنها
sole
U
تنها
siolus
U
تنها
by one,s self
U
تنها
solus
U
تنها
by oneself
U
تنها
by yourself
U
تنها
fusion welding
U
اتصال دولبه فلزی به یکدیگرکه با ذوب کردن مستقیم انهاصورت میگیرد و دو فلز درهم نفوذ میکنند
trios
U
نقاط سه قلو
keop soo
U
نقاط حساس
interactional points
U
نقاط تلاقی
lagrangian points
U
نقاط لاگرانژی
interactional points
U
نقاط تماس
keop soo
U
نقاط مرگ
at all points
U
در همه نقاط
isodose rate
U
خط نقاط متحدالدوز
trio
U
نقاط سه قلو
key points
U
نقاط مهم
triad
U
نقاط سه قلو
triads
U
نقاط سه قلو
key points
U
نقاط حساس
asides
U
صحبت تنها
sole argument
U
تنها دلیل
soli
U
تنها خوانان
single
U
تنها یک نفری
singly
U
تنها انفرادا
he alone went
U
تنها اورفت
aside
U
صحبت تنها
sole
U
تنها انحصاری
bare handed
U
دست تنها
leave alone
U
تنها گذاردن
wirte only
U
تنها نوشتن
to pull a lone oar
U
تنها کارکردن
bread alone
U
تنها نان
fly by the seat of one's pants
<idiom>
U
دست تنها
sole
U
شالوده تنها
lonesome
U
تنها وبیکس
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com