English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
squeeze off U تیراندازی با فشار ماشه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
trigger squeeze U فشار دادن ماشه
firing position U موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
firing range U برد تیراندازی مسافت تیراندازی
rifle clasp U نشان تیراندازی یا مدال تیراندازی
fire lane U مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
live fire U تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
triggers U ماشه
triggered U ماشه
pincer U ماشه
pinchers U ماشه
trigger U ماشه
triggerman U ماشه کش
cabin pressure U فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
triggers U ماشه اسلحه
hammered U ماشه چخماق
trigger bar U میله ماشه
gun cotton U طناب ماشه
trigger bar U اهرم ماشه
hammer U ماشه چخماق
triggers U ماشه تفنگ
triggering U ماشه کشی
trips U چکانیدن ماشه
tripped U چکانیدن ماشه
trip U چکانیدن ماشه
trigger U ماشه اسلحه
hammers U ماشه چخماق
trigger U ماشه تفنگ
percussion lock U ماشه تفنگ
trigger control U تنظیم با ماشه
trigger squeeze U کشیدن ماشه
triggered U ماشه تفنگ
triggered U ماشه اسلحه
firing pin U سوزن ماشه
triggered U چرخ نگهدار ماشه
seared U گیر در ماشه تفنگ
slack U قوزک اول ماشه
hair trigger U ماشه دوم تفنگ
slackest U قوزک اول ماشه
trigger U چرخ نگهدار ماشه
triggers U چرخ نگهدار ماشه
slacks U قوزک اول ماشه
sears U گیر در ماشه تفنگ
sear U گیر در ماشه تفنگ
pressurized cabin U اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve U شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
triggered spark gap U دهانه جرقه ماشه دار
activate U چکانیدن ماشه جنگ افزار
pitot static system U سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure U فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
cabin pressurization safety valve U شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio U نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic U دارای فشار یکسان خط هم فشار
activates U به کار انداختن چاشنی مین را کشیدن چکانیدن ماشه جنگ افزار
activated U به کار انداختن چاشنی مین را کشیدن چکانیدن ماشه جنگ افزار
activating U به کار انداختن چاشنی مین را کشیدن چکانیدن ماشه جنگ افزار
shelling report U گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
low head plant U نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
musketry U تیراندازی
pops U تیراندازی
popped U تیراندازی
pop U تیراندازی
gunnery U تیراندازی
archery U تیراندازی
shootings U تیراندازی
gunning U تیراندازی
shooting U تیراندازی
energy absorber U مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
impluse level U سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
high voltage transformer U ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
ready position U حاضربه تیراندازی
dry sum U مشق تیراندازی
offhand U تیراندازی ایستاده
automatic fire U تیراندازی خودکار
fired U تیراندازی کردن
fires U تیراندازی کردن
methode of fire U روش تیراندازی
verification fire U تیراندازی ازمایشی
fire U تیراندازی کردن
gunning U تمرین تیراندازی
live U تیراندازی جنگی
lived U تیراندازی جنگی
scheme of fire U طرح تیراندازی
the butts U میدان تیراندازی
gunnery U قوانین تیراندازی
gun U تیراندازی کردن
guns U تیراندازی کردن
riflery U تیراندازی تفنگداری
horseback archery U تیراندازی سواره
order of fire U روش تیراندازی
firing line U خط شروع تیراندازی
firing area U منطقه تیراندازی
fire power U قدرت تیراندازی
fire bay U دهلیز تیراندازی
fire trench U سنگر تیراندازی
handbow U کمان تیراندازی
conduct of fire U هدایت تیراندازی
conduct of fire U اجرای تیراندازی
combat firing U تیراندازی جنگی
shoots U تیراندازی کردن
shoot U تیراندازی کردن
firing table U جدول تیراندازی
field archery U تیراندازی صحرایی
school shooting U تیراندازی در مدرسه
delivery error U اشتباه در تیراندازی
time fire U تیراندازی با گلوله زمانی
target arrow U تیر مخصوص تیراندازی
methode of fire U روش اجرای تیراندازی
shot U تیراندازی تیرانداز ماهر
shots U تیراندازی شده تیرخورده
shots U گلوله تیراندازی شده
pit detail U کمک مربی تیراندازی
shots U تیراندازی تیرانداز ماهر
qualification badge U نشان مهارت در تیراندازی
shot U گلوله تیراندازی شده
passive U دفاع بدون تیراندازی
range firing U تیراندازی در میدان تیر
combat firing U تمرین تیراندازی رزمی
passives U دفاع بدون تیراندازی
range correction U تصحیح برد تیراندازی
set up U اماده تیراندازی کردن
main fire U سیستم تیراندازی اصلی
shot U تیراندازی شده تیرخورده
dwell at U به تیراندازی ادامه دادن
shootoff U مسابقه اضافی تیراندازی
shooting galleries U میدان تیراندازی تمرینی
gun fire U توپ بامدادیاشام تیراندازی
recoils U دفع ضربت تیراندازی
archery U تیراندازی با تیر و کمان
expert badge U نشان مهارت در تیراندازی
recoiling U دفع ضربت تیراندازی
open fire U شروع به تیراندازی کردن
field roving course U مسابقه تیراندازی جنگلی
trap shoot U تیراندازی به هدفهای متحرک
field round U یک دور تیراندازی صحرایی
field arrow U تیرهای تیراندازی صحرایی
absolute error U اشتباه مطلق تیراندازی
squatting position U وضعیت چمباتمه در تیراندازی
firing battery U اتشبار تیراندازی کننده
recoiled U دفع ضربت تیراندازی
recoil U دفع ضربت تیراندازی
skeet U انداختن تمرین تیراندازی
columbia round U تیراندازی مخصوص زنان
firing line U خط تیراندازی مدار اتش
shooting gallery U میدان تیراندازی تمرینی
firing data U عناصر مربوط به تیراندازی
pitot pressure U فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears U متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
skeet gun U تفنگ مخصوص تیراندازی 8وضعی
firing mechanism U چاشنی مین مکانیسم تیراندازی
target rifle U تفنگ مخصوص تیراندازی به هدف
string walking U تمرین تیراندازی با تیر وکمان
repeat range U با همین مسافت تیراندازی کنید
sector of fire U قطاع اتش منطقه تیراندازی
port U حمل کردن مزغل تیراندازی
target round U یک دور تیراندازی با تیر وکمان
plinking U تیراندازی تفریحی بسوی اشیاء
plane of fire U سطح مبنای مسیر تیراندازی
toxophily U علم تیراندازی باتیر وکمان
power form U تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
gun shy U کسی که از صدای تیراندازی می ترسد
step through method U تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
power head U نوک نیزه تیراندازی به ماهی
natural form U وضع بدن هنگام تیراندازی
point bland U تیراندازی بدون نشانه روی
x ring U دایره مرکزی هدف تیراندازی
air and naval gunfire U تیراندازی توپخانه دریایی وهوایی
shooting position U حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
string U یک سری تیراندازی بوسیله یک نفر
wingshooting U تیراندازی به پرنده در حال پرواز
lady paramount U بانوی سرپرست مسابقه تیراندازی زنان
trap gun U تفنگ مخصوص تیراندازی به هدفهای متحرک
errors U خطای تیراندازی انحراف گلوله ازمسیر
error U خطای تیراندازی انحراف گلوله ازمسیر
fire restriction U محدود کردن اتش یا تیراندازی یکانها
ground fire U تیراندازی باسلاحهای کوچک از زمین به هواپیما
preparatory U تیراندازی مقدماتی تیر تهیه برای تک
armpit U چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
armpits U چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
slow fire U یک دقیقه فرصت برای تیراندازی به هر نفر
freestyle U شنای ازادمسابقه تیراندازی با روش ازاد
double barreled shotgun U تفنگ دولول برای تیراندازی جداگانه
intermittent U اجرای تیراندازی بینابین حملات دیگر
shooting U تیراندازی درمیدان تیر تیرباران کردن
sleeve U هدف هوائی برای تیراندازی ضد هوایی
sleeves U هدف هوائی برای تیراندازی ضد هوایی
ready rack U قفسه مهمات حاضر برای تیراندازی
shootings U تیراندازی درمیدان تیر تیرباران کردن
hereford round U مسابقه تیراندازی مخصوص زنان در مسافتهای مختلف
snipes U از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
high pheasant U تیراندازی به هدفهای دوگانه از برج 09 متری در انگلستان
outshoot U تعداد بیشتر و بهتر تیراندازی نسبت به حریف
sniping U از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
roving gun U توپی که مداوما از مواضع مختلف تیراندازی میکند
shoots U زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
hip shoot U تیراندازی غیر مترقبه بااشغال موضع ناگهانی
olympic trench shooting U مسابقه تیراندازی المپیک با 5تیر از 5 موضع مختلف
target archery U مسابقه تیراندازی از فاصله معین با تیر و کمان
battle clout U نوعی تیراندازی میدانی ازفاصله 002 متری
gunnery U توپچی گری تانک تیراندازی با توپ یاتفنگ
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com