Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
spall
U
تکههای جدا شده از زره تانک بعلت انفجار تکههای پرتاب شده از زره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
smithereens
U
تکههای ریز
color patches
U
تکههای پارچه پرچم
file defragmentation
U
پیوند تکههای فایل
slatted
U
ساخته شده از تکههای باریک
snow blink
U
تکههای ابر سفید در اسمان یا صفحه رادار
fracto cumulus
U
ابرهای ناهموار کومولوس که در انها تکههای مختلف تغییرات پیوستهای را نشان میدهد
aluminum pigmented dope
U
لعاب یا پرداخت که داخل ان تکههای کوچک الومینیوم بصورت معلق پراکنده شده است
aluminum paste
U
تکههای بسیار کوچک الومینیوم که مانع برخورداشعه ماوراء بنفش خورشیدبه سطح جسم میشوند
on
U
فرمان سمت خوب درتیراندازی با تانک لوله تانک در سمت هدف است
contact burst preclusion
U
ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
explosive train
U
مدار انفجار مسیر انفجار
blast line
U
مسیرموج انفجار خط موج انفجار
burning train
U
مسیر انفجار سیکل انفجار
one and one
U
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
one plus one
U
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
delivery groups
U
مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
free drop
U
پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
chemical horn
U
مکانیسم انفجار مین صوتی مکانیسم انفجار شیمیایی
pentathlon
U
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlons
U
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
throws
U
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
ballistics
U
مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
throwing
U
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throw
U
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
by reason of
U
بعلت
owing to
U
بعلت
due to
U
بعلت
on account of
U
بعلت
on
U
بعلت بطرف
whenas
U
بعلت اینکه
guardian by nurture
U
قیم بعلت پرورش
posteriori
U
با پی بردن ازمعلول بعلت
conk out
<idiom>
U
بعلت خستگی به خواب رفتن
time honored
U
مورد احترام بعلت قدمت
command ejection
U
پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
finality
U
اعتقاد بعلت نهایی در گیتی قطعیت
seize
U
گیرکردن پیستون بعلت حرارت زیاد
seizes
U
گیرکردن پیستون بعلت حرارت زیاد
seized
U
گیرکردن پیستون بعلت حرارت زیاد
early time
U
زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
provisional ball
U
گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
power play
U
وضع یک تیم نسبت به حریف بعلت عده بیشتر
cenogenesis
U
تغییراتی که بعلت عادت به محیط وهمزیستی درجنس یانژاد
blow
U
ناتوانی بعلت فشار مسابقه اتومبیلرانی یا نقص فنی
take over
U
بدست اوردن توپ از چنگ حریف بعلت خطا
hydrogen embrittleness
U
فقدان چقرمگی بعلت وجودهیدروژن در داخل جسم میباشد
aphonia
U
فقدان صدا یا خفگی ان بعلت فلج تارهای صوتی
aposteriori
U
از معلول بعلت رسیده از مخلوق بخالق پی برده استنتاجی
blows
U
ناتوانی بعلت فشار مسابقه اتومبیلرانی یا نقص فنی
panzer
U
تانک
reservoir
U
تانک
tankers
U
تانک
tank
U
تانک
water tower
U
تانک اب
water towers
U
تانک اب
antitank
U
ضد تانک
antiarmor
U
ضد تانک
bazooka
U
ضد تانک
reservoirs
U
تانک
tanker
U
تانک
bazookas
U
ضد تانک
anti-tank
U
ضد تانک
refire time
U
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
nominative subject
U
اسم یا ضمیری که بعلت میندبودن حالت فاعلی داشته باشد
nominative appositive
U
اسمی که بعلت بدل شدن حالت فاعلیت پیدا کند
frozen assets
U
دارائی که بعلت ادعای فرد یا افرادی قابل فروش نمیباشد
man down
U
بازی با یک نفر کمتر از عده معمولی بعلت اخراج یک بازیگر
season cracking
U
ترکی که بعلت عمر زیاد دروسایل یا مهمات تولید میشود
avianize
U
ضعیف کردن ویروس بعلت کشت مکرر در جنین جوجه
attaint
U
محکومیت قاضی یا عضوهیئت منصفه بعلت دادن رای غلط
tank deck
U
شاسی تانک
antitank artillery
U
توپخانه ضد تانک
tank destroyer
U
توپ ضد تانک
drop tank
U
تانک موقت
amphibious tank
U
تانک اب خاکی
caterpillar tracks
U
وسائلنقلیهسنگینمثل"تانک"
flail tank
U
تانک ضد مین
antitank obstacle
U
مانع ضد تانک
main battle tank
U
تانک اصلی
stalled tank
U
تانک ایستاده
intermediate frequency tank circuit
U
مدار تانک
bronchial asthma
U
تنگی نفس که بعلت انقباض عضلات جدارقصبه الریه ایجاد میشود
track tension
U
تنظیم شنی تانک
fuel tank vent
U
هواکش تانک سوخت
antitank launcher
U
موشک انداز ضد تانک
deck
U
سکوی جلوی تانک
armor group
U
گروه زره تانک
decked
U
سکوی جلوی تانک
decks
U
سکوی جلوی تانک
cupola
U
برجک فرماندهی تانک
cupolas
U
برجک فرماندهی تانک
hull defilade
U
سنگر گرفتن تانک
turret
U
برجک توپ یا تانک
skirting armor
U
زره دامنه تانک
turrets
U
برجک توپ یا تانک
control vehicle
U
تانک نافم حرکت
bulkheads
U
دهلیزداخلی دهلیز تانک
landing craft tank
U
ناو تانک پیاده کن
tankage
U
گنجایش تانک یا مخزن
bulkhead
U
دهلیزداخلی دهلیز تانک
stalled tank
U
تانک از کار افتاده
crater analysis
U
تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
bumpers
U
توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود
bumper
U
توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود
striking off the roll
U
اسم یک solicitor را به تقاضای خودش یا بعلت ارتکاب خطا از لیست وکلاحذف کردن
high explosive antitank
U
گلوله سوختار شدید ضد تانک
main battle tank
U
قوی ترین تانک رزمی
flail tank
U
تانک غلطک دار ضد مین
scorpion
U
نوعی تانک سبک شناسایی
scorpions
U
نوعی تانک سبک شناسایی
bedsore
U
زخمی که بعلت خوابیدن متمادی در بستر و نرسیدن خون کافی به پشت بیماران ایجادمیشود
whippet
U
سگ تازی تیز دو تانک سبک و تندرو
hull
U
بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
tank recovery vehicle
U
خودرو اخراجات تانک جرثقیل زرهی
intercoms
U
سیستم ارتباط داخلی ناو یا تانک
ullage
U
حجم بالای سطح مایع تانک
intercom
U
سیستم ارتباط داخلی ناو یا تانک
skirting armor
U
ضخیم ترین قسمت زره تانک
compass course
U
مسیر مغناطیسی خودرو یاهواپیما یا تانک
entac
U
موشک ضد تانک هدایت شونده فرانسوی
hulls
U
بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
whippets
U
سگ تازی تیز دو تانک سبک و تندرو
hull down
U
قرار دادن تانک تالوله پشت حفاظ
secondary armament
U
جنگ افزار فرعی تانک یاهواپیما یا ناو
haul defilade
U
قرار دادن قنداق تانک درپناه سنگر
knock down
U
زدن با تانک یا توپ هواپیما از کار انداختن
main armament
U
جنگ افزار اصلی تانک یاهواپیما یا ناو
gunnery
U
توپچی گری تانک تیراندازی با توپ یاتفنگ
scorpions
U
تانک شناسایی اسکورپیون نوعی هواپیمای جت دوموتوره
scorpion
U
تانک شناسایی اسکورپیون نوعی هواپیمای جت دوموتوره
walkovers
U
برد به سبب نداشتن حریف مسابقهای که فقط یک اسب بعلت حذف دیگر اسبها باقی مانده
stagnation thesis
U
فرضیه رکود .فرضیهای که بر اساس ان بعلت بلوغ کامل اقتصادی یک کشور و امکان عدم جذب پس اندازها
walkover
U
برد به سبب نداشتن حریف مسابقهای که فقط یک اسب بعلت حذف دیگر اسبها باقی مانده
sprocket
U
دنده ملخی مین چرخ گرداننده نهایی در تانک
wet wing
U
بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد
integral tank
U
تانک سوختی که پوسته رسانگر بخشی از دیواره ان را تشکیل میدهد
deathlon
U
مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
foreclosing
U
فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
amnesia
U
ضعف حافظه بعلت ضعف یا بیماری مغزی فراموشی
foreclose
U
فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
foreclosed
U
فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
forecloses
U
فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
hunting
U
حرکت سریع لوله تانک به بالا و پایین دراثر تعقیب خودکار با رادار
biocidal action
U
عمل موادیکه جهت کشتن میکروبها و باکتریها به تانک سوخت اضافه میشود
sponson
U
جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
delivery error
U
اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
blasts
U
انفجار
plosion
U
انفجار
bursts
U
انفجار
burst
U
انفجار
blast
U
انفجار
brisance
U
انفجار
blow out
U
انفجار
blastment
U
انفجار
pops
U
انفجار
popped
U
انفجار
pop
U
انفجار
displosion
U
انفجار
blasting
U
انفجار
explosion
U
انفجار
blow up
U
انفجار
blow-up
U
انفجار
detonations
U
انفجار
detonation
U
انفجار
eruption
U
انفجار
blow-ups
U
انفجار
explosions
U
انفجار
metal deactivator
U
مادهای که برای کاهش امکان وقوع واکنشهاالکتروشیمیایی در تانک سیستم به سوختهای هیدروکربنی افزوده میشود
combustiblity
U
قابلیت انفجار
combustion chamber
U
اطاق انفجار
time of disintegration
U
زمان انفجار
blast effect
U
اثر انفجار
blast wave
U
موج انفجار
detonation
U
انفجار ضربهای
swooper
U
انفجار دار
busted
U
انفجار ترکیدگی
bust
U
انفجار ترکیدگی
sympathetic detonation
U
انفجار القایی
aerial burst
U
انفجار هوایی
burst wave
U
موج انفجار
detonations
U
انفجار ضربهای
bursting set
U
محل انفجار
blasting machine
U
دستگاه انفجار
detonations
U
انفجار ناگهانی
blow out
U
سوختن انفجار
big bang
U
انفجار بزرگ
atom samshing
U
انفجار اتمی
blasts
U
صدای انفجار
blasts
U
ضربه انفجار
sonic boom
U
انفجار صوتی
sonic booms
U
انفجار صوتی
explosive
U
قابل انفجار
POW
U
صدای انفجار
outbursts
U
انفجار غضب
POWs
U
صدای انفجار
blast
U
ضربه انفجار
blast
U
صدای انفجار
detonation
U
انفجار ناگهانی
busting
U
انفجار ترکیدگی
busts
U
انفجار ترکیدگی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com