English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
supplement U تکمیل کننده اضافی
supplemented U تکمیل کننده اضافی
supplementing U تکمیل کننده اضافی
supplements U تکمیل کننده اضافی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
augmentation U تکمیل کردن واگذار کردن وسایل یا نفرات اضافی یا تقویتی
processor U تکمیل کننده
expletive U جایگیر تکمیل کننده
complementary U تکمیل کننده یکدیگر
expletives U جایگیر تکمیل کننده
expletory U جایگیر تکمیل کننده
consolidating station U ایستگاه تکمیل کننده بار
consummative U تکمیل کننده انجام دهنده
screed U شمشه جمع کننده مواد اضافی در سطح
droppers U قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
dropper U قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
surcharge U هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharges U هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
over break U خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
surcharge U نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
surcharges U نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
expanded memory system U کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
extra duty U وفیفه اضافی ماموریت اضافی
compietion U تکمیل
complementarity U تکمیل
supplementation U تکمیل
fulfillment U تکمیل
completion U تکمیل
fulfilment U تکمیل
consummation U تکمیل
completed U تکمیل
entelechy U تکمیل
completing U تکمیل
complete U تکمیل
completes U تکمیل
carry out U تکمیل کردن
supplying U تکمیل کردن
carry ineffect U تکمیل کردن
supplemented U تکمیل کردن
actualize U تکمیل کردن
fulfils U تکمیل کردن
fulfills U تکمیل کردن
full U تمام تکمیل
fulfilling U تکمیل کردن
supplement U تکمیل کردن
supply U تکمیل کردن
fulfilled U تکمیل کردن
perfect U تکمیل کردن
perfects U تکمیل کردن
full load U فرفیت تکمیل
finishes U تکمیل کردن
finish U تکمیل کردن
fulfil U تکمیل کردن
complete U تکمیل کردن
make something happen U تکمیل کردن
perfecting U تکمیل کردن
carry into effect U تکمیل کردن
put into effect U تکمیل کردن
supplementing U تکمیل کردن
put inpractice U تکمیل کردن
put ineffect U تکمیل کردن
supplements U تکمیل کردن
in progress of completion U در دست تکمیل
fulfill U تکمیل کردن
perfected U تکمیل کردن
completed U تکمیل کردن
roundest U تکمیل کردن
round U تکمیل کردن
implement U تکمیل کردن
completes U تکمیل کردن
augmenting U تکمیل کردن
fill out U تکمیل کردن
to post up U تکمیل کردن
completing U تکمیل کردن
back up U تکمیل کردن
back-up U تکمیل کردن
to top off U تکمیل کردن
completion date U تاریخ تکمیل
augments U تکمیل کردن
aucmented U تکمیل شده
augmented U تکمیل کردن
augment U تکمیل کردن
fullest U تمام تکمیل
make up U تکمیل کردن
to eke out U تکمیل کردن
fill up U تکمیل کردن
actualise [British] U تکمیل کردن
finishing U عملیات تکمیل
replete U تکمیل انباشته
supplied U تکمیل کردن
filler point U نقطه تکمیل ذخایر
picture completion test U ازمون تکمیل تصویر
to fill up U گرفتن تکمیل کردن
consolidation of position U تکمیل ارایش مواضع
sentence completion test U ازمون تکمیل جمله
number completion test U ازمون تکمیل اعداد
supplied U تکمیل کردن موجودی ذخیره
supplying U تکمیل کردن موجودی ذخیره
mature U واجب الادا تکمیل کردن
matures U واجب الادا تکمیل کردن
supply U تکمیل کردن موجودی ذخیره
pavilion roof U شیروانی چهار کله تکمیل
filler point U نقطه تکمیل ذخیره انبار
frank drawing completion test U ازمون تکمیل نقاشی فرانک
supplement U تکمیل کردن ضمیمه شدن به
autocomplete U تکمیل شدن خودکار [کامپیوتر]
supplemented U تکمیل کردن ضمیمه شدن به
supplementing U تکمیل کردن ضمیمه شدن به
supplements U تکمیل کردن ضمیمه شدن به
healy picture completion test U ازمون تکمیل تصاویر هیلی
concrete finishing machine U دستگاه عملیات تکمیل بتن
perfecting U کاملا رسیده تکمیل کردن
perfects U کاملا رسیده تکمیل کردن
perfected U کاملا رسیده تکمیل کردن
perfect U کاملا رسیده تکمیل کردن
vapoware U نرم افزار در حال تکمیل
to fill out U تکمیل کردن توسعه دادن
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
design development U آماده سازی و تکمیل نقشه فرش
cheat U تکمیل چرخش روی زمین بجای هوا
cheats U تکمیل چرخش روی زمین بجای هوا
cheated U تکمیل چرخش روی زمین بجای هوا
emergency complement U جدول تعدیل نیروی انسانی برای تکمیل یکانها
germ layer U یکی از طبقات سلول ابتدایی جنین پس از تکمیل مرحله گاسترولا
excesses U اضافی
excess U اضافی
de trop U اضافی
supplementary U اضافی
accessing U اضافی
accesses U اضافی
accessed U اضافی
access U اضافی
relative U اضافی
extensions U اضافی
extension U اضافی
surpluses U اضافی
surplus U اضافی
overtime U اضافی
additional U اضافی
plus U اضافی
redundant U اضافی
paragogic U اضافی
unduly U اضافی
floating U اضافی
overflow U اضافی
surplusage U اضافی
accessional U اضافی
overflowed U اضافی
supernumerary U اضافی
overflows U اضافی
supplemantary U اضافی
overcharged U هزینه اضافی
overcharging U هزینه اضافی
additional outlet آبگیر اضافی
additional score U نمره اضافی
days of grace U مهلت اضافی
overcharges U هزینه اضافی
surcharge U نرخ اضافی
surplus production U تولید اضافی
supplementary costs U هزینههای اضافی
surcharges U هزینه اضافی
boostes pump U پمپ اضافی
slip sheet U صفحه اضافی
the intercalary month U ماه اضافی
sunk cost U هزینههای اضافی
surcharges U مالیات اضافی
surcharges U نرخ اضافی
intercalary U اضافی افزوده
postiche U متن اضافی
superimposed U اتش اضافی
adduct U ترکیب اضافی
aditional service U سرویس اضافی
incremental cost U هزینه اضافی
excess reserves U ذخائر اضافی
furthered U اضافی زائد
spill water U ابهای اضافی
surtax U مالیات اضافی
furthers U اضافی زائد
furthering U اضافی زائد
sudden-death U وقت اضافی
an a.chapter U یک باب اضافی
overcharge U هزینه اضافی
poundage U هزینه اضافی
excess capacity U فرفیت اضافی
further U اضافی زائد
sudden death U وقت اضافی
excess length U طول اضافی
barrages U وقت اضافی
climbing lane U خط اضافی در سر بالایی
barrage U وقت اضافی
excess pressure U فشار اضافی
excess price U قیمت اضافی
excess profit U سود اضافی
ancillary equipment U تجهیزات اضافی
excess supply U عرضه اضافی
adscript U یادداشت اضافی
excess load U بار اضافی
additional <adj.> U مکمل اضافی
additional charges U اتهامات اضافی
padding U متن اضافی
additional charges U خرجهای اضافی
excess stock U مواد اضافی
extra current U جریان اضافی
extra duty U خدمت اضافی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com