Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 216 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
clock pulse
U
تپش زمان سنجی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
click
U
زنگ خوردن تیک تیک کردن قلاب یا ضامن در دستگاههای زمان سنجی
clicked
U
زنگ خوردن تیک تیک کردن قلاب یا ضامن در دستگاههای زمان سنجی
clicks
U
زنگ خوردن تیک تیک کردن قلاب یا ضامن در دستگاههای زمان سنجی
clock
U
تپش زمان سنجی ساعت
clocks
U
تپش زمان سنجی ساعت
timing
U
زمان سنجی
clock frequency
U
بسامد زمان سنجی
clock generator
U
مولد زمان سنجی
clock interrupt
U
وقفه زمان سنجی
clock rate
U
نرخ زمان سنجی
clock signal
U
علامت زمان سنجی
clock skew
U
اریب زمان سنجی
clock stagger
U
رتبه زمان سنجی
clock track
U
شیار زمان سنجی
horlogic
U
وابسته به زمان سنجی
Other Matches
telemetering
U
ارزیابی کردن موشکها مسافت سنجی کردن مسافت سنجی
line haul
U
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
caches
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
realtime
U
زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
circuits
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time
U
یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand.
U
آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
contrasted
U
هم سنجی
contrasting
U
هم سنجی
contrasts
U
هم سنجی
odorimetry
U
بو سنجی
contrast
U
هم سنجی
iodometry
U
ید سنجی
turbidimetry
U
کدری سنجی
iodimetry
U
یدی سنجی
bolometri
U
تابش سنجی
telemetry
U
مسافت سنجی
telemetry
U
دور سنجی
tachometry
U
سرعت سنجی
colorimetry
U
رنگ سنجی
electrometry
U
برق سنجی
interfrometry
U
تداخل سنجی
feasibility study
U
امکان سنجی
biometry
U
زیست سنجی
biometrics
U
زیست سنجی
bathymetry
U
عمق سنجی
bathymetric contour
U
خط عمق سنجی
audiometry
U
شنوایی سنجی
goniometry
U
زاویه سنجی
barometric
U
ارتفاع سنجی
geodesy
U
زمین سنجی
argentometry
U
نقره سنجی
anthropometry
U
اندام سنجی
anthropometry
U
مردم سنجی
motion study
U
تحرک سنجی
hygrometry
U
رطوبت سنجی
hydrometry
U
ابگونه سنجی
acetimetry
U
سرکه سنجی
acoumetry
U
شنوایی سنجی
actinometry
U
پرتو سنجی
turbidimetric analysis
U
کدری سنجی
turbidimetry
U
زلال سنجی
alka;imetry
U
قلیا سنجی
urinalysis
U
پیشاب سنجی
volumetric pipet
U
پی پت حجم سنجی
sociometry
U
جامعه سنجی
performance appraisal
U
عملکرد سنجی
piezometry
U
فشار سنجی
ebulliometry
U
غلیان سنجی
planimetry
U
پهنه سنجی
sociometry
U
گروه سنجی
olfactometry
U
بویایی سنجی
crymetry
U
انجماد سنجی
pluviometry
U
باران سنجی
potentiometry
U
پتانسیل سنجی
polarimetry
U
قطبش سنجی
oscillometry
U
نوسان سنجی
sociometric technique
U
فن گروه سنجی
salinometry
U
نمک سنجی
craniometry
U
جمجمه سنجی
radioscopy
U
تشعشع سنجی
spirometry
U
تنفس سنجی
psychometrics
U
روان سنجی
optical pyrometry
U
تف سنجی نوری
optometry
U
دید سنجی
densitometry
U
چگالی سنجی
psychometrics
U
هوش سنجی
cost unit
U
واحدهزینه سنجی
diffractometry
U
پراش سنجی
optometry
U
بینایی سنجی
psychometry
U
روان سنجی
coulometry
U
کولن سنجی
econometrics
U
اقتصاد سنجی
quantitation
U
چندی سنجی
seismometry
U
زلزله سنجی
access time
U
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM
U
فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
arrivals
U
زمان حضور زمان رسیدن
presents
U
زمان حاضر زمان حال
present
U
زمان حاضر زمان حال
arrival
U
زمان حضور زمان رسیدن
seek time
U
زمان جستجو زمان طلب
response time
U
زمان جواب زمان پاسخگویی
presented
U
زمان حاضر زمان حال
presenting
U
زمان حاضر زمان حال
human biometric
U
زیست سنجی انسانی
feasibility study
U
مطالعه امکان سنجی
horology
U
فن وهنر وقت سنجی
goniometrical
U
وابسته به زاویه سنجی
gravimetric
U
وابسته به ثقل سنجی
rain gauge station
U
ایستگاه باران سنجی
pressure taping
U
انشعاب فشار سنجی
gravimetrical
U
وابسته به ثقل سنجی
bolometric magnitude
U
قدر تابش سنجی
anthropometry
U
انسان سنجی جسمانی
polariscopic
U
قطب سنجی نور
volumetric flask
U
بالن حجم سنجی
optometric service
U
قسمت بینایی سنجی
telemetry
U
مسافت سنجی رادیویی
test chart
U
لوحه بینایی سنجی
mass spectrometry
U
طیف سنجی جرمی
clinometric
U
وابسته به شیب سنجی
cryoscopic
U
وابسته به انجماد سنجی
cryoscopic constant
U
ثابت انجماد سنجی
crygenic region
U
ناحیه انجماد سنجی
pullover gaging
U
کالیبر سنجی کردن
unfathomable
U
غیرقابل عمق سنجی
tamping volumeter
U
حجم سنجی کوبشی
conductometric titration
U
تیتراسیون رسانایی سنجی
read time
U
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
stereometry
U
حجم پیمایی جسم سنجی
telemetry
U
چندی سنجی از راه دور
chronometry
U
وقت سنجی بطریق علمی
light meter
U
اسباب کوچک نور سنجی
thermographic
U
وابسته به گرما سنجی یادمانگاری
direct potentiometric method
U
روش پتانسیل سنجی مستقیم
absorption spectrophometry
U
طیف نور سنجی جذبی
radar altimetry
U
ارتفاع سنجی به وسیله رادار
altitude datum
U
سطح مبنای ارتفاع سنجی
tour of duty
U
زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
optometric service
U
بخش بینایی سنجی و چشم پزشکی
direct potentiometric measurement
U
اندازه گیری پتانسیل سنجی مستقیم
gravitas
U
موقع سنجی و خوش طبعی در گفتار
line gauge
U
وسیله اندازه گیری کلفتی خط ضخامت سنجی خط
time
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule
U
جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
times
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible
U
وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
econometrics
U
استفاده از روشهای اماری در بررسی مسائل اقتصادی اقتصاد سنجی
equation of time
U
خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
unemployment compensation
U
پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
execution
U
1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time
U
مدت زمان بافت
[از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
three stage least squares method
U
روش حداقل مربعات سه مرحلهای برای تخمین پارامترهای معادلات همزمانی در اقتصاد سنجی
production cycle
U
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period
U
زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequency
U
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequencies
U
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
splits
U
زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
structural form
U
شکل اولیه معادلات در سیستم معادلات هم زمانی در اقتصاد سنجی
barometric altimeter
U
ارتفاع سنج بارومتری ارتفاع سنجی که با فشار جو کار میکند
microbarograph
U
هوا سنجی که تغییرات کوچک وسریع هوا را ضبط کند
cryptoperiod
U
زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
early time
U
زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
short cycle annealing
U
سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
tensed
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tensing
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tenses
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tensest
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tenser
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tense
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
angular velocity sight
U
زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
calibration
U
تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
station time
U
زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
timepiece
U
زمان
time of blowing
U
زمان دم
timed
U
زمان
periods
U
زمان
times
U
زمان
clocks
U
زمان ها
period
U
زمان
date
U
زمان
dates
U
زمان
thitherto
U
تا ان زمان
term
U
زمان
termed
U
زمان
synchronous
U
هم زمان
synchrone
U
هم زمان
coinstantaneous
U
هم زمان
ticker
[colloquial]
[watch]
U
زمان
thence
U
از ان زمان
contemporaneous
U
هم زمان
yet
U
تا ان زمان
time-piece
U
زمان
time
U
زمان
terming
U
زمان
cotemporaneous
U
هم زمان
strokes
U
زمان
stroking
U
زمان
time consuming
U
زمان بر
zeitgeist
U
زمان
time-consuming
U
زمان بر
whene'er
U
هر زمان
tempos
U
زمان
tempo
U
زمان
clock
U
زمان
stroked
U
زمان
simultaneously
U
در یک زمان
stroke
U
زمان
away
U
از ان زمان
cycle time
U
زمان
dilation of time
U
انبساط زمان
decay time
U
زمان تباهی
correlation time
U
زمان همبستگی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com