English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
You are sure a dead ringer for muy brother. U تو قطعا شباهت زیادی با برادر من داری.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Do you have an extra pen to lend me? U یک قلم زیادی داری به من بدهی ؟
simulacrum U شباهت ریایی شباهت تصنعی
dude ranch U گله داری واسب سواری وحشم داری
You deserve it. U حق داری ( استحقاق آنرا داری )
statecraft U کشور داری ملک داری
decisively U قطعا
definitively U قطعا"
conclusively U قطعا"
positively U قطعا"
forsooth U قطعا
surely not U قطعا نه
certainly not U قطعا نه
absolutely <adv.> U قطعا
well <adv.> U قطعا
quite [completely, perfectly] <adv.> U قطعا
definitely <adv.> U قطعا
by all means <adv.> U قطعا
peremptorily U قطعا
buggered U قطعا کاریرا انجام ندادن
he inherited a large fortune U دارایی زیادی بمیراث برد دارایی زیادی به او رسید
collapse capitalism U فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
marxist economics U نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
equality U شباهت
anomalous U بی شباهت
analog U شباهت
unlike U بی شباهت
hairiness U شباهت به مو
analogies U شباهت
semblance U شباهت
resemblance U شباهت
likeness U شباهت
analogues U شباهت
nearness U شباهت
nighness U شباهت
analogy U شباهت
comparableness U شباهت
analogue U شباهت
likenesses U شباهت
similarity U شباهت
similarities U شباهت
atavistic U شباهت به نیاکان
dissimilar U بی شباهت غیرمشابه
similitude U شباهت صورت
resemble U شباهت داشتن
d. likeness U شباهت اندک
assimilatory U شباهت دهنده
assonance U شباهت صدا
analogies U شباهت همانندی
approximations U شباهت زیاد
approximation U شباهت زیاد
semblable U شباهت شبیه
atavism U شباهت به نیاکان
self identity U شباهت تام
analogy U شباهت همانندی
not nearctic U هیچ شباهت
resembled U شباهت داشتن
frutescence U شباهت به گلبن
leafiness U شباهت برگ
verisimilitude U شباهت به واقعیت
propinquity U شباهت قرابت
simulacrum U شباهت وهمی
d. likeness U شباهت دور
homophyly U شباهت فامیلی
homophyly U شباهت خانوادگی
resembles U شباهت داشتن
resembling U شباهت داشتن
proportion U شباهت مقدار
proportions U شباهت مقدار
apparence U شباهت طبیعی
to look like U شباهت داشتن
mossiness U شباهت خزه
simulative U دارای شباهت فاهری
to resemble somebody U شباهت به کسی داشتن
parity of reasoning U قیاس یا شباهت استدلال
gauziness U شباهت به گارس یاتنزیب
Be a dead ringer for someone <idiom> U شباهت زیاد دو نفر
fratricide U برادر کش
brotherless U بی برادر
fra U برادر
brother in law U برادر زن
bro U برادر
brother-in-law U برادر زن
brothers-in-law U برادر زن
bru U برادر
Br U برادر
brother U برادر
relatives U برادر
brorher in law U برادر زن
brother in low U برادر زن
brothers U برادر
assimilative U هم جنس شونده شباهت دار
nepew U پسر برادر
blood brothers U برادر خوانده
sibling U برادر یاخواهر
aaron U برادر موسی
full blood U برادر ابوینی
siblings U برادر یاخواهر
half-brothers U برادر ناتنی
sib U برادر یا خواهر
foster brother U برادر رضاعی
blood brother U برادر هم خون
uterine brother U برادر امی
blood brother U برادر خوانده
blood brothers U برادر هم خون
Big Brother U برادر بزرگتر
half-brother U برادر ناتنی
nephew U پسر برادر
bigbrother U برادر بزرگتر
brother of half blood U برادر ناتنی
brother of full blood U برادر تنی
fratricide U برادر کشی
half brother U برادر ناتنی
nephews U پسر برادر
full blood U برادر تنی
sisters-in-law U خواهرشوهر زن برادر
sister-in-law U خواهرشوهر زن برادر
simulate U شباهت داشتن به شبیه سازی کردن
simulates U شباهت داشتن به شبیه سازی کردن
gristliness U شباهت به نرمه استخوان حالت غضروفی
simulating U شباهت داشتن به شبیه سازی کردن
homomorphy U شباهت ساختمانی واساسی بین دو چیز
nieces U دختر برادر یا خواهر
niece U دختر برادر یا خواهر
grandnephew U نوه برادر یا خواهر
half blood brother U برادر امی یا ابوی
fraternal U برادر وار ائتلافی
imeant his brother U مقصودم برادر اوست
half-brothers U برادر امی یا ابی
half-brother U برادر امی یا ابی
My younger brother and sister . U برادر وخواهر کوچک من
grandniece U نوه برادر یا خواهر
grand niece U نوه برادر یا خواهر
grand nephew U نوه برادر یا خواهر
sister in law U خواهر شوهر زن برادر
dissimilate U ناجور و بی شباهت کردن سبب اختلاف شدن
capitalism U کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
billies U برادر مخفف نام william
billy U برادر مخفف نام william
me too U دارای شباهت تبلیغاتی نسبت برقیب سیاسی خود
excess U زیادی
excesses U زیادی
greatness U زیادی
overly U زیادی
immenseness U زیادی
hugeness U زیادی
inordinacy U زیادی
profoundly U زیادی
unduly U زیادی
muchness U زیادی
heaviness U زیادی
immoderacy U زیادی
grittiness U شن داری
enormousness U زیادی
excessiveness U زیادی
excrescent U زیادی
excrescential U زیادی
extremeness U زیادی
intensity U زیادی
wealth U زیادی
frequentness U زیادی
superfluity U زیادی
extra U زیادی
extra- U زیادی
extras U زیادی
superfluous U زیادی
bigamy U دو زن داری
surplus U زیادی
surpluses U زیادی
abundance U زیادی
immensity U زیادی
numerousness U زیادی
greatly U به زیادی
tensility U کش داری
supervacaneous U زیادی
undue U زیادی
redundance U زیادی
nimiety U زیادی
intenseness U زیادی
to a large extent U تا حد زیادی
infiniteness U زیادی
blind man's buff U از من داری
wet storage U تر داری
profuseness U زیادی
profoundness U زیادی
fisk U خزانه داری
notbility U خانه داری
fuzz ball U گوشت زیادی
gaudery U پیرایههای زیادی
dry storage U خشک داری
inordinateness U زیادی بی اندازگی
pernoctation U شب زنده داری
for long U مدت زیادی
over production U محصول زیادی
overblance U زیادتی زیادی
extensiveness U کثرت زیادی
exorbitance U زیادی افراط
patchiness U وصله داری
lucubration U شب زنده داری
incumbency U عهده داری
treasury general U خرانه داری کل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com