English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lineball U توپی که روی خط میافتد و قبول نیست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
netball U توپی که پس از برخورد با لبه تور به زمین میافتد
yorker U توپی که نزدیک پای توپ زن میافتد و زدن ان مشکل است
Lets play that again . قبول ندارم. [قبول نیست دربازی وغیره ]
Hobson's choice U پیشنهادی که چارهای جز قبول ان نیست
agrapha U که مورد قبول مسیحیان نیست
qui aprobat non reprobat U نکول بعد از قبول مسموع نیست
wind aided U اگر سرعت باد در ساعت بیش از 74/4متر باشد رکورد بدست امده قابل قبول نیست
hub U (وسط چرخ که اغلب بلبرینگ دارد و روی محور یا آسه می چرخد) توپی، چرخمیان، ناف، (مرکز فعالیت یا اهمیت یا توجه و غیره) کانون، قلبگاه، میانگاه، توپی چر، قطب
gimbals U توپی و غلاف توپی گردان
the curtain falls U پرده میافتد
f. come f.served U رودتر راه میافتد
gutter ball U گویی که به شیار میافتد
it is of frequent U بسیار اتفاق میافتد
way the wind blows <idiom> U چیزی که اتفاق میافتد
All is not gold that glitters. <proverb> U هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
processionist U کسیکه با دستهای راه میافتد
commonest U آنچه اغلب اتفاق میافتد
commoners U آنچه اغلب اتفاق میافتد
common U آنچه اغلب اتفاق میافتد
winchester disk U دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
heavies U گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
lenght U ضربهای که توپ روی دیوارعقب میافتد
foot pedal switch سوئیچی که با پدال پایی بکار میافتد.
chippie U ضربه کوتاه هوایی که به سوراخ میافتد
heavy U گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
heaviest U گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
heavier U گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
combinatorial explosion U موقعیتی که به هنگام حل مسئله اتفاق میافتد
butterfingers U کسی که چیز زود از دستش میافتد و میشکند
air operated tipping gear U چرخ دندهای که با فشار هوابه کار میافتد
hole in one U گوی ضربه خورده از نقطه اغاز که به سوراخ میافتد
step frame U استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
transparently U برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparent U برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
leaving files open U به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
cyclic U دستیابی به اطلاع ذخیره شده که فقط در یک نقط ه مشخص در حلقه اتفاق میافتد
his parentage isunknown U اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
pivot U توپی
plug U توپی
plugging U توپی
dowel U توپی
tapping U توپی
tapped U توپی
tap U توپی
to kick a ball U توپی را
ball joint U توپی
spigot U توپی
pivoted U توپی
pivots U توپی
spilling U توپی
spilled U توپی
spill U توپی
plugs U توپی
spills U توپی
tapper U توپی گذار
pivot U توپی اتصال
ball printer U چاپگر توپی
pivots U توپی اتصال
to catch a fly U توپی را ازهواگرفتن
pivoted U توپی اتصال
spile U گل میخ توپی
countersinck bit U مته توپی
ball joint U توپی اتصال
fuse plug U توپی فیوز
rotor hub U توپی رتور
hub bore U سوراخ توپی
plug mill U دستگاه نورد توپی
plugs U سربطری توپی گذاشتن
plug U سربطری توپی گذاشتن
oil drain plug U توپی تخلیه روغن
stopper U توپی جلوگیری کننده
plugging U سربطری توپی گذاشتن
stoppers U توپی جلوگیری کننده
coincidence circuit U مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند
coincidence element U مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند
it is past all hope U جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
in U توپی که وارد دروازه شده
beanball U توپی که هدف ان سر توپزن باشد
in- U توپی که وارد دروازه شده
head U توپی کامل و سایر متعلقات
set up U توپی که به اسانی برگردانده شود
adopted types U انواع تجهیزات مورد قبول انواع تجهیزات قبول شده
creepers U توپی که با فاصله کم از زمین پرتاب شده
bleeders U توپی که از دست مدافعان نزدیک رد میشود
tampons U توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
spinner U پوشش ایرودینامیکی روی توپی ملخ
tampon U توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
creeper U توپی که با فاصله کم از زمین پرتاب شده
bleeder U توپی که از دست مدافعان نزدیک رد میشود
outswinger U توپی که در هوا با پیچش ازتوپزن دور میشود
die U توپی که درحال افتادن برروی زمین است
pivot U توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
pivots U توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
inswinger U توپی که در هوا با انحنا به سوی توپزن می اید
cuban fork ball U پرتاب توپی که بامایعی اغشته و لغزنده شده
roving gun U توپی که مداوما از مواضع مختلف تیراندازی میکند
blade butt U انتهای تیغه ملخ که به توپی متصل است
tampion U توپی :چوب برای گرفتن دهانه توپ
jump ball U توپی که داور بین دوبازیگر به هوا می اندازد
pivoted U توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
guns U توپی که طول لوله ان بین 03 تا05 کالیبر باشد
gun U توپی که طول لوله ان بین 03 تا05 کالیبر باشد
long hop U توپی که دور از دسترس توپزن از زمین بلند میشود
an intercurrent disease U ناخوشی که توی ناخوشی دیگر میافتد
bulb root U وسیلهای که توسط ان تیغههای گردنده توربین به توپی متصل میشوند
minute gun U توپی که به فواصل معین به احترام مرگ کسی شلیک میکند
hypervelocity U سرعت دهانهای و ابتدایی توپی که از 0001 متر درثانیه بیشتر باشد
bumpers U توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود
snick U توپی که با لبه چوب ضربه خورده و به عقب به سمت محافظ میله می رود
bumper U توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود
spigot U لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
mouse U توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
mouses U توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
it is inexpedient to reply U پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
howitzer U توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
skittle U که در طی که توپی بطرف میخ پرتاب میکنند ودرصورت اصابت به میخ برنده محسوب میشوند
it occurs twice a day U روزی دوبار رخ میدهد روزی دوبار اتفاق میافتد
adoption U قبول
receptions U قبول
reception U قبول
acceptance U قبول
acceptances U قبول
admission U قبول
admissions U قبول
compliance U قبول
acknowledgment U قبول
imprimatur U قبول
intromission U قبول
disclaiming U قبول نکردن
disclaimed U قبول نکردن
reply paid U جواب قبول
receivable U قابل قبول
disclaims U قبول نکردن
ready acceptance U حسن قبول
offer and acceptance U ایجاب و قبول
rejection U عدم قبول
rejection U قبول نکردن
naturalization U قبول تابعیت
reply paid /RP/ [reply prepaid] U جواب قبول
admitting U قبول کردن
admits U قبول کردن
admit U قبول کردن
non acceptance U عدم قبول
disclaim U قبول نکردن
adopts U قبول کردن
honored U قبول کردن
the optio to accept or reject U اختیار قبول یا رد
to take in U قبول کردن
received U مورد قبول
I agree. U قبول دارم.
adoption U قبول به فرزندی
taken U مورد قبول
withdraws U قبول نکردن
withdraw U قبول نکردن
honoring U قبول کردن
honors U قبول کردن
Agreed . that is a deal . U قبول ( قبوله )
the g. or refusal of anything U قبول یا ردچیزی
adopting U قبول کردن
adopt U قبول کردن
honours U قبول کردن
honouring U قبول کردن
honoured U قبول کردن
honour U قبول کردن
intolerance U عدم قبول
entertained U قبول کردن
acceptor U قبول کننده
aceptive U قابل قبول
acknowladgement of debt U قبول بدهی
adhibit U قبول کردن
admission of liability U قبول بدهی
acceptation tacite U قبول ضمنی
accepter U قبول کننده
acceptant U قبول کننده
entertain U قبول کردن
entertains U قبول کردن
allowable U قابل قبول
acceptably U بطورقابل قبول
acceptance by conduct U قبول فعلی
acceptance by words U قبول قولی
acceptance limit U حد قابل قبول
acceptancy U اماده قبول
admittable U قابل قبول
adopter U قبول کننده
implied acceptance U قبول ضمنی
incompliance U عدم قبول
intolerancy U عدم قبول
reasonable U قابل قبول
agreements U قرار قبول
allowable load U بارقابل قبول
compliancy U قبول اجابت
compliantly U با قبول و رضایت
disallowance U عدم قبول
embracement U قبول اتخاذ
express acceptance U قبول صریح
agreement U قرار قبول
accepts U قبول شدن
acceptable <adj.> U قابل قبول
sufficient <adj.> U قابل قبول
adequate <adj.> U قابل قبول
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com