Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 118 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
set up
U
توپی که به اسانی برگردانده شود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hub
U
(وسط چرخ که اغلب بلبرینگ دارد و روی محور یا آسه می چرخد) توپی، چرخمیان، ناف، (مرکز فعالیت یا اهمیت یا توجه و غیره) کانون، قلبگاه، میانگاه، توپی چر، قطب
gimbals
U
توپی و غلاف توپی گردان
alienated
U
برگردانده
dogs ear
U
لب برگردانده کردن
invert arch
U
طاق برگردانده
beaded edge
U
لبه برگردانده شده
easily
U
به اسانی
facileness
U
اسانی
in a hurry
U
به اسانی
facilely
U
به اسانی
easiness
U
اسانی
swimmingly
U
به اسانی
readily
U
به اسانی
eases
U
اسانی
eased
U
اسانی
ease
U
اسانی
easing
U
اسانی
it is very easily done
U
خیلی به اسانی
with ease
U
به اسانی بسهولت
freedom
U
معافیت اسانی
to write off
U
به اسانی نوشتن
with a wet f.
U
به اسانی ماننداب
freedoms
U
معافیت اسانی
it is not a picnic
U
کار اسانی نیست
it is hard to say
U
به اسانی نمیتوان قضاوت کرد
skittle
U
سوزاندن چند توپزن به اسانی پشت سر هم
to do a thing with f.
U
کاری رابه اسانی انجام دادن
cousins
U
حریفی که مرتبا" یا به اسانی شکست می خورد
cousin
U
حریفی که مرتبا" یا به اسانی شکست می خورد
to knock a person's head off
U
به اسانی ازپیش کسی افتادن یاکسیراشکست دادن
vane
U
کسی یاچیزی که به اسانی قابل حرکت و جنبش باشد
vanes
U
کسی یاچیزی که به اسانی قابل حرکت و جنبش باشد
squib kick
U
ضربه کوتاه با پا که به اسانی به دست تیم حریف نیفتد
nak
U
کد کنترل انتقال بین المللی که توسط یک ترمینال گیرنده برگردانده شده است AknowledgeCharacter Negativeکاراکتر تصدیق منفی
echoes
U
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoed
U
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoing
U
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echo
U
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
average
U
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averaged
U
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averages
U
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averaging
U
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
setup
U
توپ اسان برای برگرداندن وضع گویهایی که به اسانی می توان امتیاز بدست اورد
plugging
U
توپی
plugs
U
توپی
dowel
U
توپی
to kick a ball
U
توپی را
ball joint
U
توپی
spigot
U
توپی
tapping
U
توپی
pivoted
U
توپی
pivots
U
توپی
pivot
U
توپی
tapped
U
توپی
tap
U
توپی
plug
U
توپی
spill
U
توپی
spilled
U
توپی
spilling
U
توپی
spills
U
توپی
countersinck bit
U
مته توپی
pivoted
U
توپی اتصال
pivots
U
توپی اتصال
hub bore
U
سوراخ توپی
fuse plug
U
توپی فیوز
ball joint
U
توپی اتصال
ball printer
U
چاپگر توپی
rotor hub
U
توپی رتور
to catch a fly
U
توپی را ازهواگرفتن
tapper
U
توپی گذار
spile
U
گل میخ توپی
pivot
U
توپی اتصال
stopper
U
توپی جلوگیری کننده
plug
U
سربطری توپی گذاشتن
stoppers
U
توپی جلوگیری کننده
plug mill
U
دستگاه نورد توپی
oil drain plug
U
توپی تخلیه روغن
plugging
U
سربطری توپی گذاشتن
plugs
U
سربطری توپی گذاشتن
in-
U
توپی که وارد دروازه شده
in
U
توپی که وارد دروازه شده
beanball
U
توپی که هدف ان سر توپزن باشد
head
U
توپی کامل و سایر متعلقات
tampons
U
توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
spinner
U
پوشش ایرودینامیکی روی توپی ملخ
bleeder
U
توپی که از دست مدافعان نزدیک رد میشود
bleeders
U
توپی که از دست مدافعان نزدیک رد میشود
creeper
U
توپی که با فاصله کم از زمین پرتاب شده
tampon
U
توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
lineball
U
توپی که روی خط میافتد و قبول نیست
creepers
U
توپی که با فاصله کم از زمین پرتاب شده
pivoted
U
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
blade butt
U
انتهای تیغه ملخ که به توپی متصل است
tampion
U
توپی :چوب برای گرفتن دهانه توپ
pivots
U
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
jump ball
U
توپی که داور بین دوبازیگر به هوا می اندازد
roving gun
U
توپی که مداوما از مواضع مختلف تیراندازی میکند
netball
U
توپی که پس از برخورد با لبه تور به زمین میافتد
cuban fork ball
U
پرتاب توپی که بامایعی اغشته و لغزنده شده
outswinger
U
توپی که در هوا با پیچش ازتوپزن دور میشود
inswinger
U
توپی که در هوا با انحنا به سوی توپزن می اید
die
U
توپی که درحال افتادن برروی زمین است
pivot
U
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
long hop
U
توپی که دور از دسترس توپزن از زمین بلند میشود
gun
U
توپی که طول لوله ان بین 03 تا05 کالیبر باشد
guns
U
توپی که طول لوله ان بین 03 تا05 کالیبر باشد
minute gun
U
توپی که به فواصل معین به احترام مرگ کسی شلیک میکند
bulb root
U
وسیلهای که توسط ان تیغههای گردنده توربین به توپی متصل میشوند
yorker
U
توپی که نزدیک پای توپ زن میافتد و زدن ان مشکل است
hypervelocity
U
سرعت دهانهای و ابتدایی توپی که از 0001 متر درثانیه بیشتر باشد
bumper
U
توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود
snick
U
توپی که با لبه چوب ضربه خورده و به عقب به سمت محافظ میله می رود
bumpers
U
توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود
mouse
U
توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
mouses
U
توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
howitzer
U
توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
skittle
U
که در طی که توپی بطرف میخ پرتاب میکنند ودرصورت اصابت به میخ برنده محسوب میشوند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com