Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
head
U
توپی کامل و سایر متعلقات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hub
U
(وسط چرخ که اغلب بلبرینگ دارد و روی محور یا آسه می چرخد) توپی، چرخمیان، ناف، (مرکز فعالیت یا اهمیت یا توجه و غیره) کانون، قلبگاه، میانگاه، توپی چر، قطب
gimbals
U
توپی و غلاف توپی گردان
formula
U
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas
U
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae
U
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
belonging
U
متعلقات
belongings
U
متعلقات
appurtenant
U
متعلقات
appurtenence
U
متعلقات
fittings
U
متعلقات
accessory
U
متعلقات
paraphernalia
U
متعلقات
accessories
U
متعلقات
fuse gear
U
متعلقات فیوز
steading
U
خانه با متعلقات
purtenance
U
دل و روده متعلقات
machine accessory
U
متعلقات دستگاه
extra equipment
U
متعلقات ویژه
onstead
U
خانه با متعلقات
dead load
U
وزن ثابت و متعلقات ان
gripping device
U
متعلقات گیره و بست
ground tackle
U
زنجیر لنگر و متعلقات ان
belonging
U
متعلقات واموال دارایی
appurtenance
U
حالت ربط و اتصال متعلقات
drilling attachment
U
متعلقات مربوط به مته کاری
attachment
U
متعلقات زیر امر قرار دادن
full mobilization
U
تحرک کامل بحرکت دراوردن کامل
accessory of section
U
قسمتی از موتور که متعلقات روی ان نصب شود
full annealing
U
بازپخت کامل تاباندن کامل
completed case
U
جعبه کامل خشاب کامل
full scale
U
باندازه کامل بمقیاس کامل
compressor bleed air
U
هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
dowel
U
توپی
ball joint
U
توپی
to kick a ball
U
توپی را
plugging
U
توپی
pivots
U
توپی
pivoted
U
توپی
pivot
U
توپی
spill
U
توپی
spilled
U
توپی
spilling
U
توپی
spills
U
توپی
spigot
U
توپی
plug
U
توپی
tapping
U
توپی
tap
U
توپی
tapped
U
توپی
plugs
U
توپی
tapper
U
توپی گذار
rotor hub
U
توپی رتور
fuse plug
U
توپی فیوز
to catch a fly
U
توپی را ازهواگرفتن
ball joint
U
توپی اتصال
pivots
U
توپی اتصال
hub bore
U
سوراخ توپی
spile
U
گل میخ توپی
countersinck bit
U
مته توپی
pivot
U
توپی اتصال
pivoted
U
توپی اتصال
ball printer
U
چاپگر توپی
plug mill
U
دستگاه نورد توپی
plugging
U
سربطری توپی گذاشتن
plugs
U
سربطری توپی گذاشتن
oil drain plug
U
توپی تخلیه روغن
plug
U
سربطری توپی گذاشتن
stoppers
U
توپی جلوگیری کننده
stopper
U
توپی جلوگیری کننده
imago
U
حشره کامل و بالغ اخرین مرحله دگردیسی حشره که بصورت کامل و بالغ در میاید
thorough
U
بطور کامل کامل
set up
U
توپی که به اسانی برگردانده شود
in-
U
توپی که وارد دروازه شده
in
U
توپی که وارد دروازه شده
beanball
U
توپی که هدف ان سر توپزن باشد
creepers
U
توپی که با فاصله کم از زمین پرتاب شده
bleeders
U
توپی که از دست مدافعان نزدیک رد میشود
bleeder
U
توپی که از دست مدافعان نزدیک رد میشود
creeper
U
توپی که با فاصله کم از زمین پرتاب شده
tampon
U
توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
lineball
U
توپی که روی خط میافتد و قبول نیست
tampons
U
توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
spinner
U
پوشش ایرودینامیکی روی توپی ملخ
outswinger
U
توپی که در هوا با پیچش ازتوپزن دور میشود
inswinger
U
توپی که در هوا با انحنا به سوی توپزن می اید
jump ball
U
توپی که داور بین دوبازیگر به هوا می اندازد
blade butt
U
انتهای تیغه ملخ که به توپی متصل است
pivot
U
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
die
U
توپی که درحال افتادن برروی زمین است
pivots
U
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
cuban fork ball
U
پرتاب توپی که بامایعی اغشته و لغزنده شده
pivoted
U
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
netball
U
توپی که پس از برخورد با لبه تور به زمین میافتد
tampion
U
توپی :چوب برای گرفتن دهانه توپ
roving gun
U
توپی که مداوما از مواضع مختلف تیراندازی میکند
long hop
U
توپی که دور از دسترس توپزن از زمین بلند میشود
gun
U
توپی که طول لوله ان بین 03 تا05 کالیبر باشد
guns
U
توپی که طول لوله ان بین 03 تا05 کالیبر باشد
bulb root
U
وسیلهای که توسط ان تیغههای گردنده توربین به توپی متصل میشوند
minute gun
U
توپی که به فواصل معین به احترام مرگ کسی شلیک میکند
yorker
U
توپی که نزدیک پای توپ زن میافتد و زدن ان مشکل است
hypervelocity
U
سرعت دهانهای و ابتدایی توپی که از 0001 متر درثانیه بیشتر باشد
other
<adj.>
U
سایر
bumper
U
توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود
bumpers
U
توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود
snick
U
توپی که با لبه چوب ضربه خورده و به عقب به سمت محافظ میله می رود
other people
U
سایر مردم
Other means of transport
U
سایر وسایل نقلیه
leaders
U
درباره سایر رکوردهای فایل
leader
U
درباره سایر رکوردهای فایل
ceteris paribus
U
ثابت بودن سایر شرایط
mouses
U
توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
mouse
U
توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
highlighted
U
جدا کردن بخشی از متن از سایر آن
exhaustable resources
U
زغال سنگ و سایر مواد کانی
negative diheral
U
تمایل بال یا سایر ایرفویلهابطرف پایین
inert
U
که با سایر مواد شیمیایی کار نمیکند
purest
U
پاکیزه یا ترکیب نشده با سایر چیزها
purer
U
پاکیزه یا ترکیب نشده با سایر چیزها
pure
U
پاکیزه یا ترکیب نشده با سایر چیزها
FMS
U
ربات و سایر وسایل خودکار در تولید
highlights
U
جدا کردن بخشی از متن از سایر آن
highlight
U
جدا کردن بخشی از متن از سایر آن
nave
U
سالن کلیسا یا سایر سالنهای بزرگ
naves
U
سالن کلیسا یا سایر سالنهای بزرگ
fills
U
رسم یک فضای بسته با یک رنگ یا سایر
fill
U
رسم یک فضای بسته با یک رنگ یا سایر
babbles
U
اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
babble
U
اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
root
U
بالاترین دایرکتوری که از آن سایر دایرکتورها شاخه می شوند
priority
U
شینالی به کامپیوتر که از سایر کارها پیش می گیرد
babbled
U
اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
c
U
استفاده مشابه از کامپیوتر و سایر اجزا در فرآیند
roots
U
بالاترین دایرکتوری که از آن سایر دایرکتورها شاخه می شوند
book message
U
نامهای که سایر گیرندگان دران قید نمیشود
priorities
U
شینالی به کامپیوتر که از سایر کارها پیش می گیرد
departmental LAN
U
چاپگرها و سایر منابع اشتراکی استفاده کنند
holding company
U
شرکتی که سایر شرکتها را تحت کنترل دارد
breakers
U
وسیله که با قط ع برق سایر اجزا را محافظت میکند
breaker
U
وسیله که با قط ع برق سایر اجزا را محافظت میکند
He is the best physician as physicians go.
U
نسبت به سایر پزشکان از همه بهتر است
casing
U
جعبه پوشش که کامپیوتر و سایر اجزا در آن قرار دارند
office of the future
U
ارتباطات داده و سایر تکنولوژیهای الکترونیکی بعمل می اورد
casings
U
جعبه پوشش که کامپیوتر و سایر اجزا در آن قرار دارند
opening hours
ساعاتی که بانک، کتابخانه و سایر مراکز باز می شود.
e mail
U
سیستم ارسال و دریافت پیام از سایر کاربران شبکه
electronic
U
سیستم ارسال پیام و دریافت آن از سایر کاربران شبکه
howitzer
U
توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
skittle
U
که در طی که توپی بطرف میخ پرتاب میکنند ودرصورت اصابت به میخ برنده محسوب میشوند
identity matrix
U
ماتریسی مربع که در ان کلیه عناصرقطر اصلی یک و سایر عناصرصفر باشند
flexible
U
استفاده از ماشین CNC , ربات یا سایر وسایل خودکار در تولید
pan germanism
U
نظریه مبتنی بر برتری نژاد اریایی ژرمنی بر سایر نژادها
interrogatory
U
مجموعه سوالاتی که از شهودیا سایر اطراف دعوی در یک دادگاه میشود
diagnostic
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی سایر مدارها یا قط عات است
benchmarks
U
نشانهای در اندیس که مهم است و قابل مقایسه با سایر نشانه هاست
pounding
U
محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pounded
U
محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pound
U
محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pounds
U
محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
benchmark
U
نشانهای در اندیس که مهم است و قابل مقایسه با سایر نشانه هاست
form
U
ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
CBMS
U
استفاده از یک سیستم کامپیوتری برای دریافت و ارسال پیام ها از سایر کاربران
formed
U
ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
name
U
کامپیوتری در اینترنت که حاوی سرویس نام میدان است به سایر کامپیوترها
forms
U
ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
chip
U
خرده فلزی که قابل رویت که از موتور یا سایر دستگاههاجدا شده باشد
chips
U
خرده فلزی که قابل رویت که از موتور یا سایر دستگاههاجدا شده باشد
names
U
کامپیوتری در اینترنت که حاوی سرویس نام میدان است به سایر کامپیوترها
desk accessories
U
وسائل کاری که به هنگام استفاده از سایر اسناد قابل دسترس است
interrupt
U
سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیتواند پس از سایر دستورات انجام شود
interrupting
U
سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیتواند پس از سایر دستورات انجام شود
billon
U
الیاژی از طلا ونقره یامس یا قلع ویا سایر فلزات کم ارزش
interrupts
U
سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیتواند پس از سایر دستورات انجام شود
fraud
U
دزدی داده یا استفاده نادرست یا سایر جرم های مربوط به کامپیوتر
frauds
U
دزدی داده یا استفاده نادرست یا سایر جرم های مربوط به کامپیوتر
buffer
U
مدار که سیستم را از آسیب ورودی سایر مدارها یا وسایل جانبی حفظ میکند
anti-
U
سوئیچی که در حین کار مودم از زنگ زدن سایر تلفن ها جلوگیری میکند
machines
U
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
optical
U
اشبعه لیزر و سایر منابع نور برای داده به صورت پاسهای نوری
machined
U
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
outdent
U
خطی از متن که نسبت به سایر خطوط یک پاراگراف بیشتر به سمت چپ بسط می یابد
enterprises
U
سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
enterprise
U
سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
machine
U
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
comdex
U
نمایشگاه بازرگانی کامپیوترهای بزرگ در امریکا و سایر کشورها کامدکس processing Data municationand
linkage
U
نرم افزار مخصوص که بخشهای کد برنامه را با توابع کتابخانه یا سایر کدها متصل میکند
linkages
U
نرم افزار مخصوص که بخشهای کد برنامه را با توابع کتابخانه یا سایر کدها متصل میکند
main
U
مجموعه دستوراتی که بخش اصلی برنامه را می سازند و از آنجا سایر توابع فراخوانی می شوند
adjunct register
U
ثبات بیت که در آن بیتهای ابتدایی اطلاعات کنترلی و سایر بیتها در اختیار برنامه است
bandpass filter
U
فیلتر الکترونیکی که به فرکانسهای خالص اجازه عبور میدهد و سایر فرکانسها را ترد میکند
opened
U
آماده سازی فایل پیش از دستیابی یا ویرایش یا تراکنش روی سایر رکوردهای ذخیره شده
opens
U
آماده سازی فایل پیش از دستیابی یا ویرایش یا تراکنش روی سایر رکوردهای ذخیره شده
proprietary file format
U
روش ذخیره سازی داده ساخت یک شرکت برای محصولاتش که با سایر محصولات سازگار نیست
gummed
U
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gumming
U
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gums
U
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
basic
U
روش استاندارد ذخیره سازی داده روی دیسک تا سایر کامپیوتر ها هم بتوانند استفاده کنند
basics
U
روش استاندارد ذخیره سازی داده روی دیسک تا سایر کامپیوتر ها هم بتوانند استفاده کنند
open
U
آماده سازی فایل پیش از دستیابی یا ویرایش یا تراکنش روی سایر رکوردهای ذخیره شده
advisory lock
U
قفلی که فرآیند روی یک قسمت از فایل می گذارد تا سایر فرآیندها به آن داده دستیابی نداشته باشند
aerodynamics
U
شاخهای از علوم در موردتولید نیروها در اثر حرکت سطوح و اشکال مختلف درهوا یا سایر گازها
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com