Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 133 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
expert gunner
U
توپچی ماهر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bogs
U
توپچی سینه کشتی یا توپچی جلو تانک باطلاق
bog
U
توپچی سینه کشتی یا توپچی جلو تانک باطلاق
gunmen
U
توپچی
cannoneer
U
توپچی
bombardier
U
توپچی
artillery man
U
توپچی
artillerist
U
توپچی
gunners
U
توپچی
gunner
U
توپچی
gunman
U
توپچی
lascar
U
نظامی وملوان هند شرقی توپچی هندشرقی
gunnery
U
توپچی گری تانک تیراندازی با توپ یاتفنگ
wings
U
نشان دارای دو بال که بهوانورد یا توپچی و دریانورد یا دیدبان کارازموده داده میشود
light footed
U
ماهر
light handed
U
ماهر
neat handed
U
ماهر
studious
<adj.>
U
ماهر
skilled
U
ماهر
deft
U
ماهر
skilful
U
ماهر
handier
U
ماهر
handiest
U
ماهر
handy
U
ماهر
knacky
U
ماهر
he was neat
U
ماهر
fine fingered
U
ماهر
pert
U
ماهر
expert
U
ماهر
workmanly
U
ماهر
dexterous
U
ماهر
dextrous
U
ماهر
adroit
<adj.>
U
ماهر
adept
U
ماهر
industrious
U
ماهر
proficient
U
ماهر
assiduous
<adj.>
U
ماهر
experts
U
ماهر
workmanlike
U
ماهر
skillful
U
ماهر
sedulous
<adj.>
U
ماهر
industrious
<adj.>
U
ماهر
skillful Šetc
U
ماهر
hardworking
<adj.>
U
ماهر
diligent
<adj.>
U
ماهر
wieldy
U
ماهر
great-
U
متعدد ماهر
greatest
U
متعدد ماهر
nattier
U
پاکیزه ماهر
great
U
متعدد ماهر
skilled worker
U
کارگر ماهر
sharpshooter
U
تیرانداز ماهر
semi skilled
U
نیمه ماهر
scientail
U
ماهر علمی
versant
U
ماهر واستاد
water dog
U
شناگر ماهر
light foot
U
ماهر تردست
shotmaker
U
شوت زن ماهر
semiskilled
U
نیمه ماهر
skilled labour
U
کارگر ماهر
tactically
U
ماهر ماهرانه
slick
U
ماهر صاف
marksmen
U
تیرانداز ماهر
journeyman
U
کارگر ماهر
journeymen
U
کارگر ماهر
flunkys
U
غیر ماهر
natty
U
پاکیزه ماهر
master
U
ماهر شدن
nattiest
U
پاکیزه ماهر
mastered
U
ماهر شدن
marksman
U
تیرانداز ماهر
craftsmen
U
کارگر ماهر
slickest
U
ماهر صاف
flunkey
U
غیر ماهر
flunkeys
U
غیر ماهر
flunkies
U
غیر ماهر
flunky
U
غیر ماهر
articulate
U
ماهر در صحبت
articulates
U
ماهر در صحبت
articulating
U
ماهر در صحبت
craftsman
U
کارگر ماهر
masters
U
ماهر شدن
understanding
U
مطلع ماهر
jimmies
U
ماهر دیلم
qualifies
U
ماهر شدن
qualify
U
ماهر شدن
cunning
U
ماهر زیرکی
skilled
U
ماهر و باتجربه
jimmy
U
ماهر دیلم
tactical
U
ماهر ماهرانه
understandings
U
مطلع ماهر
sniper
U
تیرانداز ماهر تفنگ
building craftsman
U
کارگر ماهر ساختمانی
unskilled worker
U
کارگر غیر ماهر
navvies
U
کارگر غیر ماهر
snipers
U
تیرانداز ماهر تفنگ
aces
U
خلبان ماهر و متهور
ace
U
خلبان ماهر و متهور
skillful weaver
U
بافنده ماهر و خبره
navvy
U
کارگر غیر ماهر
shots
U
تیراندازی تیرانداز ماهر
shot
U
تیراندازی تیرانداز ماهر
masters
U
ماهر شدن در چیزی
master
U
ماهر شدن در چیزی
semi skilled worker
U
کارگر نیمه ماهر
reinsman
U
سوار کار ماهر
qualified
U
صلاحیت دار ماهر
mastered
U
ماهر شدن در چیزی
figure skater
U
اسکیت باز ماهر
gift of the gab
<idiom>
U
درصحبت کردن ماهر بودن
toxophilite
U
تیرانداز ماهر با تیر و کمان
marksman
U
تیرانداز ماهر
[ارتش و ورزش]
cradler
U
بازیگر ماهر در حفظ گوی لاکراس
unskilled labor
U
نیروی کارغیر ماهر غیر متخصص
mudder
U
اسب ماهر در مسیر خیس وگلی
stickhandler
U
شخص ماهر در استفاده ازچوب هاکی
orion
U
منظومه جبار یا النسق شکارچی ماهر
digger
U
پاسور ماهر درپاس نزدیک زمین
streetwise
U
ماهر در برخورد با مشکلات و خشونتهای شهری
roughrider
U
سوار کار ماهر اسبهای چموش و وحشی
digger
U
بازیگر ماهر و سمج درگرفتن گوی از گوشها
demolition derby
U
مسابقه رانندگان ماهر درزدن اتومبیلهای کهنه به یکدیگر
punter
U
دروازه بان ماهر در ردکردن توپ با مشت شرطبند
punters
U
دروازه بان ماهر در ردکردن توپ با مشت شرطبند
bunter
U
توپزن ماهر در ضربه بدون تاب دادن چوب بیس بال
Grand Prix
U
مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
duress
U
در CL نیزمانند حقوق ماهر عمل یاتاسیس حقوقی ناشی از اکراه باطل است
Grands Prix
U
مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
penalty kicker
U
بازیگر ماهر که هنگام کم شدن تعداد افراد تیم نقش مهمی در دفاع دارد
wheel sucker
U
دوچرخه سوار ماهر در ادامه مسیر پشت سر نفر دیگری برای کاستن از فشار هوا
sniper scope
U
دوربین تیراندازی بوسیله تیراندازان ماهر دوربین مادون قرمز دیدبانی در شب
dogger
U
اسکی باز ماهر در هات داگ اسکی
marks man
U
تیرانداز درجه 3 تفنگ تیرانداز نیمه ماهر
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...