Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
producer
U
تولید کننده مولد
producers
U
تولید کننده مولد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
producer's goods
U
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
capacity cost
U
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
spermary
U
غده تولید کننده منی محل تولید منی
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
producer
U
تولید کننده
manufacturer
U
تولید کننده
manufacturers
U
تولید کننده
progenitive
U
تولید کننده
producers
U
تولید کننده
productive
U
تولید کننده
supplier
U
شرکت تولید کننده
suppliers
U
شرکت تولید کننده
manufacturers
U
تولید کننده سازنده
marginal producer
U
تولید کننده نهائی
rational producer
U
تولید کننده منطقی
pistillate
U
تولید کننده مادگی
reproducer
U
دوباره تولید کننده
producer surplus
U
مازاد تولید کننده
genie
U
تولید کننده تناسلی
genies
U
تولید کننده تناسلی
gonocyte
U
سلول تولید کننده
manufacturer
U
تولید کننده سازنده
producer's risk
U
ریسک تولید کننده
half
U
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
smokey the bear
U
وسیله تولید کننده دود
producer surplus
U
اضافه ارزش تولید کننده
toxicogenic
U
تولید کننده محصولات سمی
absorbefacient
U
تولید کننده عمل جذب
oil rich countries
U
کشورهای ثروتمند تولید کننده نفت
g.d.p deflator
U
تعدیل کننده تولید ناخالص داخلی
homogonous
U
تولید کننده اولاد شبیه به والدین
producers
U
شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
bilge blocks
U
قسمتهای تولید کننده فشار دریایی
producer
U
شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
homogamic
U
تولید نسل کننده بوسیله مقارت باهم جنس خود
homogamous
U
تولید نسل کننده بوسیله مقارت باهم جنس خود
middleman
U
کسی که کالارا از تولید کننده خریده به مغازه دار می فروشد
middlemen
U
کسی که کالارا از تولید کننده خریده به مغازه دار می فروشد
countervailing power
U
مثلااتحادیه کارگران که درواکنش به قدرت تولید کننده انحصاری ایجاد میشود
motorola
U
تولید کننده قط عات الکترونیکی شامل پردازندههای کامپیوتری Apple Macintosh
pcm
U
شرکت تولید کننده تختههای جانبی که سازگار کامپیوتر تولیدکننده دیگر باشند
wrming message
U
پیام تشخیصی که توسط کامپایلر برای اگاهی استفاده کننده تولید میشود
COMPAQ
U
شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود
homogeneous computer network
U
شبکهای که از ماشینهای مشابه ساخته شده است که با هم سازگارند یا از یک تولید کننده هستند
licenses
U
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licences
U
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licence
U
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
text
U
وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
texts
U
وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
generic
U
که با کل وسایل سخت افزاری و نرم افزاری یک تولید کننده سازگار باشد
pseudo random
U
سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده اعداد تصادفی
systems analysis
U
ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
carried
U
عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند
carries
U
عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند
carry
U
عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند
Hayes Corporation
U
تولید کننده مودم که زبان کنترل استاندارد برای مودم ها ایجاد میکند
chaff
U
وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
carrying
U
عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند
bumblebees
U
تولید کننده ارتعاش صوتی نوسان ساز صوتی
bumblebee
U
تولید کننده ارتعاش صوتی نوسان ساز صوتی
spooler
U
برنامه یا دستگاه جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد تا به هنگام انجام کار دیگر نسخه چاپی روی چاپگر تولید کندجمع کننده
cartels
U
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartel
U
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
gas electric generating set
U
مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
dependent
U
غیر استاندارد یا چیزی که روی سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده دیگر بدون متغیر قابل استفاده نیست
sudorific
U
عرق اور تولید کننده عرق
rhizogenic
U
تولید کننده ریشه ریشه اور
rhizogenetic
U
تولید کننده ریشه ریشه اور
pilot line operation
U
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
embryophyte
U
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
components
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
component
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
seconds
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
self-
U
قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان
euler theorem
U
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
shelf life
U
مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
production overheads
U
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry
U
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
emergency generator set
U
دستگاه مولد برق اضطراری مولد برق اضطراری
planar
U
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
cost fraction
U
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
derived demand
U
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
declassified cost
U
هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem
U
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
matrixes
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrix
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
c & f
U
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
acceleration principle
U
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
generatrix
U
مولد
generators
U
مولد
generator
U
مولد
begetter
U
مولد
producers
U
مولد
producer
U
مولد
productive
U
مولد
birthplaces
U
مولد
regenerator
U
مولد
line generator
U
مولد خط
birthplace
U
مولد
reproductive
U
مولد
pulse generator
U
مولد تپش
gen
U
مولد برق
neutron generator
U
مولد نوترون
generators
U
مولد برق
impluse generator
U
مولد فشارضربهای
measuring generator
U
مولد سنجش
interference generator
U
مولد پارازیت
boiler
U
مولد بخار
impluse sender
U
مولد ضربهای
generator
U
مولد برق
boilers
U
مولد بخار
melliferous
U
مولد عسل
system generator
U
مولد سیستم
induction generator
U
مولد القائی
character generator
U
مولد کاراکتر
inductor generator
U
مولد با القاگر
induction generator
U
مولد القایی
macro generator
U
مولد ماکرو
differential generator
U
مولد تفاضلی
impluse generator
U
مولد ضربهای
electric generator
U
مولد الکتریسیته
two phase alternator
U
مولد دو فازه
three phase generator
U
مولد سه فازه
welding generator
U
مولد جوش
homopolar generator
U
مولد همقطب
single phase generating
U
مولد یک فازه
welding generator
U
مولد جوشکاری
wind generator
U
مولد بادی
three phase generator
U
مولد سه فاز
producer's goods
U
کالاهای مولد
wobbulator
U
مولد روبنده
electrostatic generator
U
مولد الکتروستاتیکی
teasers
U
ضامن مولد
teaser
U
ضامن مولد
double current generator
U
مولد دوکاره
report generator
U
مولد گزارش
field magnet
U
اهنربای مولد
unborn
U
غیر مولد
legitimacy of birth
U
طهارت مولد
screen generator
U
مولد صفحه
sweep generator
U
مولد روبنده
relaxation generator
U
مولد رلاکسیون
generating tone
U
صوت مولد
shunt generator
U
مولد شنتی
generator cradle
U
پایه مولد
compiler generator
U
مولد همگردان
program generator
U
مولد برنامه
productive
U
مولد پر حاصل
nonproductive
U
غیر مولد
generator efficiency
U
بازده مولد
generator loss
U
اتلاف مولد
generator output
U
قدرت مولد
arc light generator
U
مولد قوس
shunt generator
U
مولد شنت
compound wound generator
U
مولد مرکب
generator program
U
برنامه مولد
generator set
U
مولد برق
function generator
U
مولد تابع
productive consumption
U
مصرف مولد
active
U
متعدی مولد
gas generator
U
مولد گاز
video generator
U
مولد تصویر
synchronous generator
U
مولد همزمان
signal generator
U
سیگنال مولد
series generator
U
مولد زنجیری
frequency generator
U
مولد فرکانس
generating function
U
تابع مولد
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
market socialism
U
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
racing of generator
U
دور برداشتن مولد
reversed series generator
U
مولد با میدانهای مخالف
sawthoot generator
U
مولد دندانه ارهای
generating set
U
دستگاه مولد برق
generator set
U
دستگاه مولد برق
unproductive consumption
U
مصرف غیر مولد
high tension generator
U
مولد فشار قوی
alternating current generator
U
مولد جریان متناوب
static generator
U
مولد برق ساکن
high power pulse generator
U
مولد پالس پرقدرت
clock generator
U
مولد زمان سنجی
progamete
U
سلول مولد تخمچه
power plants
U
دستگاه مولد نیرو
constant potential generator
U
مولد با ولت ثابت
electron beam generator
U
مولد اشعه الکترونی
direct current generator
U
مولد جریان مستقیم
multiphase generator
U
مولد چند فازه
building up of generator
U
پیش تحریک مولد
screen generator
U
مولد صفحه نمایش
generator busbar
U
شین اصلی مولد
gas generator flue
U
تنوره مولد گاز
power plant
U
دستگاه مولد نیرو
impluse current generator
U
مولد جریان ضربهای
exciter
U
مولد راه انداز
productive
U
فراور مولد ثروت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com