Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
autogenesis
U
تولید مثل خودبخود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
autogenic
U
تولید شده بطور خودبخود
autogenous
U
تولید شده بطور خودبخود
Other Matches
autotomic
U
متقاطع بطور خودبخود وابسته به تقسیم خودبخود
autotomous
U
متقاطع بطور خودبخود وابسته به تقسیم خودبخود
automatically
U
خودبخود
spontaneously
U
خودبخود
autonomic
U
خودبخود
autotomy
U
تقسیم خودبخود
spontaneous generation
U
پیدایش خودبخود
automatism
U
حرکت خودبخود
self-starters
U
خودبخود شروع شونده
secundine naturam
U
بومی وار خودبخود
instinctively
U
بطور غیرارادی خودبخود
self reacting
U
خودبخود واکنش کننده
self-starter
U
خودبخود شروع شونده
autotroph
U
قابل تغذیه خودبخود
instinctive
U
خودبخود غیر ارادی
autotomize
U
انفصال خودبخود پیداکردن
autotomize
U
تقسیم خودبخود کردن
self lubricating
U
خودبخود روغن کاری شونده
thermotaxis
U
تنظیم خودبخود حرارت در بدن دماواکنش
unprompted
U
ناشی از طیب خاطر خودبخود بی اختیار خودرو
capacity cost
U
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
embryophyte
U
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
pilot line operation
U
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
component
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
components
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods
U
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
second
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
euler theorem
U
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
production overheads
U
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry
U
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
planar
U
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
derived demand
U
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
cost fraction
U
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
declassified cost
U
هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
covered
U
گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
oem
U
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
matrix
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrixes
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
acceleration principle
U
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
spermary
U
غده تولید کننده منی محل تولید منی
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
mixed capitalism
U
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
fullest
U
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full
U
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
gnp gap
U
شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
half
U
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
producers burden of tax
U
بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
production lines
U
خط تولید
manufactures
U
تولید
fabrication
U
تولید
products
U
تولید
product
U
تولید
output
U
تولید
assembly
U
تولید
outputs
U
تولید
total output
U
تولید کل
turn out
U
تولید
production line
U
خط تولید
assembly line
U
خط تولید
assembly lines
U
خط تولید
manufacture
U
تولید
genesis
U
تولید
manufactured
U
تولید
total product
U
تولید کل
aggregate output
U
تولید کل
low productivity
U
تولید کم
productions
U
تولید
generations
U
تولید
production rule
U
تولید
generation
U
تولید
production technique
U
فن تولید
production
U
تولید
articulation
U
تولید
progeniture
U
تولید
potential output
U
تولید بالقوه
power of production
U
نیروی تولید
beeped
U
تولید صدا
jamming
U
تولید پارازیت
procreate
U
تولید کردن
procreated
U
تولید کردن
production
U
تولید کردن
production programme
U
برنامه تولید
begetting
U
تولید کردن
produces
U
تولید کردن
pilot production
U
تولید نمونه
produced
U
تولید کردن
producible
U
قابل تولید
production
U
تولید محصول
production process
U
جریان تولید
production program
U
برنامه تولید
beep
U
تولید صدا
productions
U
تولید کردن
production management
U
مدیریت تولید
productions
U
تولید محصول
productions
U
تولید دستهای
production method
U
روش تولید
production period
U
دوره تولید
production process
U
فرایند تولید
begets
U
تولید کردن
produce
U
تولید کردن
procreates
U
تولید کردن
raises
U
تولید کردن
raise
U
تولید کردن
procreating
U
تولید کردن
beget
U
تولید کردن
production index
U
شاخص تولید
beeps
U
تولید صدا
beeping
U
تولید صدا
production
U
تولید دستهای
production part
U
بخش تولید
begat
U
تولید کردن
mechanical production
U
تولید ماشینی
means of production
U
وسایل تولید
means of production
U
ابزار تولید
mass production
U
تولید انبوه
mass production
U
تولید ماشینی
mass production
U
تولید بمقدارزیاد
cost of production
U
هزینه تولید
marginal output
U
تولید نهائی
chymification
U
تولید کیموس
chylification
U
تولید کیلوس
mode of production
U
وجه تولید
mode of production
U
طرز تولید
mode of production
U
شیوه تولید
branches of production
U
شاخههای تولید
branches of production
U
رشتههای تولید
bring forward
U
تولید کردن
calorification
U
تولید حرارت
metagenesis
U
تناوب تولید
capital intensive technique
U
فن تولید سرمایه بر
carcinogenesis
U
تولید سرطان
manufacturing cost
U
هزینه تولید
labor intensive production
U
تولید کاربر
food production
U
تولید غذا
forces of production
U
نیروهای تولید
full production
U
تولید کامل
full production
U
تولید در حداکثرفرفیت
gas making
U
تولید گاز
gas generation
U
تولید گاز
generable
U
قابل تولید
generating tool
U
ابزار تولید
generation of current
U
تولید جریان
generation of oscillations
U
تولید نوسان
flow of production
U
گردش تولید
flow of production
U
جریان تولید
elasticity of production
U
کشش تولید
energy production
U
تولید انرژی
energy production
U
تولید نیرو
ingot production
U
تولید شمش
ingenerate
U
تولید کردن
factor of production
U
عامل تولید
factory production
U
تولید کارخانهای
fetch up
U
تولید کردن
incendiarism
U
تولید حریق
inbreed
U
تولید کردن
home country
U
محل تولید
sparking
U
تولید جرقه
optimum output
U
تولید بهینه
homogenesis
U
تولید مثل
begotten
U
تولید کرده
net productivity
U
تولید خالص
manufacturer
U
تولید کننده
manufacturers
U
تولید کننده
producer
U
تولید کننده
producers
U
تولید کننده
optimum output
U
تولید مطلوب
output per head
U
تولید سرانه
period of production
U
دوره تولید
per capita output
U
تولید سرانه
pedogenesis
U
تولید خاک
peak output
U
حداکثر تولید
overproduction
U
تولید مازاد
overproduction
U
اضافه تولید
overproduction
U
تولید بیش از حد
output variability
U
تغییرات تولید
output rate
U
نرخ تولید
neogenesis
U
تولید جدید
agents of production
U
عوامل تولید
factors of production
U
عوامل تولید
production factors
U
عوامل تولید
aggradation of permafrost
U
تولید شبنم
aggradation of permafrost
U
تولید مه شبنم
aggregate production function
U
تابع تولید کل
national product
U
تولید ملی
national output
U
تولید ملی
average product
U
تولید متوسط
net output
U
تولید خالص
reproductions
U
تولید دوباره
mass-production
U
تولید انبوه
reproduction
U
تولید مثل
reproduction
U
تولید مجدد
reproduction
U
تولید دوباره
reproductions
U
تولید مثل
reproductions
U
تولید مجدد
monopoly output
U
تولید انحصاری
generations
U
تولید کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com