Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
self fruitful
U
تولید مثل بوسیله گرده خود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hydrophilous
U
گرده افشانی کننده بوسیله اب
autogamy
U
لقاح وباروری بوسیله گرده خودگل
wind pollinated
U
گرده افشانی شده بوسیله باد
autogamous
U
مربوط به لقاح یا باروری گل بوسیله گرده خودش
electro magnetism
U
تولید خواص مغناطیسی بوسیله
sporogony
U
تولید مثل بوسیله هاگ
schizogenesis
U
تولید مثل بوسیله شکاف خوردن
hydroelectric
U
وابسته به تولید نیروی برق بوسیله اب یا بخار
electrophorus
U
الت تولید الکتریسته ساکن بوسیله القا
paedogenesis
U
تولید مثل بوسیله نوزاد حشرات یا شفیره
schizogony
U
تولید مثل بوسیله شکاف یاتقسیم سلولی
homogamous
U
تولید نسل کننده بوسیله مقارت باهم جنس خود
homogamic
U
تولید نسل کننده بوسیله مقارت باهم جنس خود
photo pattern generation
U
تولید یک پوشش مدار مجتمع بوسیله قرار دادن الگویی ازنواحی مستطیل مجاور یارویهم افتاده
magneto electricity
U
نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
capacity cost
U
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
pilot line operation
U
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
embryophyte
U
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
component
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
components
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods
U
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
second
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
euler theorem
U
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
production overheads
U
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry
U
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
planar
U
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
cost fraction
U
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
derived demand
U
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
declassified cost
U
هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem
U
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
disks
U
گرده
disc
U
گرده
discs
U
گرده
cambers
U
گرده
hunkers
U
گرده
camber
U
گرده
huckle
U
گرده
haunch
U
گرده
haunches
U
گرده
pollen
U
گرده
kidney
U
گرده
kidneys
U
گرده
disk
U
گرده
coxa
U
گرده
granule
U
گرده
granules
U
گرده
loin
U
گرده
loins
U
گرده
feuilleton
U
گرده
matrix
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrixes
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
pouncing
U
گرده نقاش
pounces
U
گرده نقاش
cambers
U
گرده ماهی
pounced
U
گرده نقاش
pounce
U
گرده نقاش
pollen
U
دانه گرده
magnetic disk
U
گرده مغناطیسی
camber
U
گرده ماهی
vault
U
گرده ماهی
vaults
U
گرده ماهی
pollinizer
U
گرده افشان
induction disk
U
گرده القائی
disk platter
U
گرده سینی
rolls
U
گرده نان
disk unit
U
واحد گرده
diskette
U
گرده کوچک
convex
U
گرده ماهی
color disk
U
گرده رنگها
round timber
U
گرده بینه
ridgewise
U
گرده ماهی
ridgeways
U
گرده ماهی
reg
U
گرده لقاح
reg
U
گشن گرده
coxarthritis
U
نقرس گرده
paranephric
U
نزدیک گرده
platelet
U
گرده خون
nephritis
U
اماس گرده
nephroptosis
U
گرده جنبنده
nephrotomy
U
گرده بری
disk drive
U
گرده ران
disk drive
U
گرده چرخان
disk drives
U
گرده ران
disk drives
U
گرده چرخان
domes
U
گرده ماهی
dome
U
گرده ماهی
pollination
U
گرده افشانی
pollenation
U
گرده افشانی
pollinator
U
گرده افشان
polliniferous
U
گرده افشان
fish backed
U
گرده ماهی
ridge
U
گرده ماهی
nephroid
U
گرده مانند
nephrectomy
U
برش گرده
nephralgia
U
درد گرده
disk
U
گرده قرص
ridged
U
گرده ماهی
disks
U
گرده قرص
nephritic
U
دچارناخوشی گرده
disk pack
U
گرده بسته
nephrectomy
U
دراوردن گرده
ridges
U
گرده ماهی
floppy discs
U
گرده لرزان
floppy discs
U
گرده لغزان
floppy disk
U
گرده لرزان
floppy disk
U
گرده لغزان
floppy disks
U
گرده لرزان
floppy disks
U
گرده لغزان
puffballs
U
سماروق گرده افشان
pollinose
U
شبیه گرده گیاهی
puffball
U
سماروق گرده افشان
disk controller
U
کنترل کننده گرده
pollenizer
U
درخت گرده افشان
pollinium
U
توده ذرات گرده گل
farinose
U
شبیه گرده گیاه
pollenizer
U
درخت نر گرده افشان
plolinate
U
با گرده تلقیح کردن
fixed head disk
U
گرده با نوک ثابت
paranephros
U
دژ پیه روی گرده
loculus
U
حفره کیسه گرده
pollen
U
گرده افشانی کردن
palynology
U
گرده افشانی شناسی
pollinate
U
گرده افشانی کردن
pollinated
U
گرده افشانی کردن
pollinates
U
گرده افشانی کردن
pollinating
U
گرده افشانی کردن
gibbous
U
گرده ماهی گوژپشت
palynology
U
مبحث گرده افشانی
acceleration principle
U
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
his kidnegs have gone w
U
گرده هایش درست کارنمیکنند
paranephritis
U
اماس غده روی گرده
nephritic
U
درمان کننده ناخوشی گرده
hip roof
U
پشت بام گرده ماهی
spermary
U
غده تولید کننده منی محل تولید منی
cross pollination
U
گرده افشانی از گلی بگل دیگر
interfruitful
U
قابل گرده افشانی یا لقاح با یکدیگر
cross pollinate
U
بطورمصنوعی گرده افشانی کردن لقاح
leaf fat
U
لایه پیه دور گرده خوک
styloipodium
U
گرده بالای میوه گیاهان چتری
self pollination
U
گرده افشانی خود بخود گیاه
sori
U
خوشههای گرده گیاهی خوشه هاگی
cross polinize
U
بطورمصنوعی گرده افشانی کردن لقاح
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
mixed capitalism
U
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
fullest
U
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full
U
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
gnp gap
U
شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
integrated
U
ای که حاوی گرده وسایل جانبی است که با هم سیستم کامپیوتری را تشکیل می دهند
half
U
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
producers burden of tax
U
بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
stencilled
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciled
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilling
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencil
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencils
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciling
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
thruogh the a of
U
بوسیله
wherewithal
U
که بوسیله ان
perprep
U
بوسیله
via
U
بوسیله
by the instrumentality of
U
بوسیله
per
U
بوسیله
by dint of
U
بوسیله
whereby
U
که بوسیله ان
of
U
بوسیله
at the hand of
U
بوسیله
with
U
بوسیله
by
U
بوسیله
osmose
U
نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
hydromancy
U
تفال بوسیله اب
by the f.
U
بوسیله لمس
by depty
U
بوسیله نماینده
per pais
U
بوسیله مملکت
electrically
U
بوسیله برق
hydrolysis
U
تجزیه بوسیله اب
by wire
U
بوسیله تلگراف
municipally
U
بوسیله شهرداری
per pais
U
بوسیله کشور
pouring
U
تراوش بوسیله ریزش
pours
U
تراوش بوسیله ریزش
patent
U
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
seagirt
U
محصور بوسیله دریا
electric chair
U
اعدام بوسیله برق
infiltration
U
پالایش بوسیله تراوش
baptises
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
diathermy
U
معالجه بوسیله حرارت
semaphore
U
مخابره بوسیله پرچم
windswept
U
بوسیله باد جاروشده
dragonnades
U
بوسیله سواره نظام
baptize
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
electromotive
U
متحرک بوسیله برق
poured
U
تراوش بوسیله ریزش
lapped joint
U
اتصال بوسیله پوشش
pour
U
تراوش بوسیله ریزش
intuitively
U
بوسیله درک مستقیم
churns
U
بوسیله اسباب گردنده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com