Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (34 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
incrossbreed
U
تولید شده در اثر امیزش نژاد امیزش نژادی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
admix
U
امیزش کردن
intercommunicate
U
امیزش کردن
intercommon
U
امیزش کردن
converse
U
مذاکره کردن امیزش
rub shoulders with others
U
با مردم امیزش کردن
to keep company
U
باهم امیزش کردن
converses
U
مذاکره کردن امیزش
conversing
U
مذاکره کردن امیزش
conversed
U
مذاکره کردن امیزش
outcross
U
امیزش کردن دو جنس مختلف با هم
admix
U
مخلوط شدن امیزش کردن
haunts
U
امیزش
associations
U
امیزش
mixing
U
امیزش
association
U
امیزش
intercommunion
U
امیزش
farrago
U
امیزش
haunt
U
امیزش
amalgamation
U
امیزش
intercourse
U
امیزش
combination
U
امیزش
immix
U
امیزش یافتن
incommunicative
U
بی معاشرت و بی امیزش
insociable
U
غیرقابل امیزش
incommunicatively
U
بطور کم امیزش
miscible
U
امیزش پذیر
oxygenation
U
امیزش با اکسیژن
immiscible
U
امیزش ناپذیر
conviviality
U
قابلیت امیزش
sexual intercourse
U
امیزش جنسی
mixtures
U
ترکیب امیزش
mixture
U
ترکیب امیزش
mixing valve
U
دریچه امیزش
chiasma
U
امیزش ازمیان یا از پهنا
immiscibly
U
بطور امیزش ناپذیر
speech synthesis
U
ترکیب کلام امیزش سخن
associating
U
امیزش کردن معاشرت کردن
associated
U
امیزش کردن معاشرت کردن
associates
U
امیزش کردن معاشرت کردن
associate
U
امیزش کردن معاشرت کردن
nitrosulphuric
U
ساخته شده از امیزش تیزاب و جوهر گوگرد
hash
U
گوشت وسبزههای پخته که باهم بیامیزند امیزش
incross
U
اختلاط و امیزش صفات ارثی یک طایفه میان افراد ان
p sexual relations
U
امیزش جنسی بطورهرج مرج وبدون رعایت ائین عروسی
eugenic
U
از نژاد یانسب خوب اصلاح نژادی
mixable
U
امیزش پذیر امتزاج پذیر
broodmare
U
مادیان برای تولید نژاد
amphimictic
U
مناسب برای تولید و تناسل واختلاط نژاد
epistasis
U
اختفای اثرات یک نژاد بوسیله نژاد دیگری
epistasy
U
اختفای اثرات یک نژاد بوسیله نژاد دیگری
linebreed
U
اصلاح نژادی کردن
desegregates
U
تفکیک نژادی را فسخ کردن
desegregated
U
تفکیک نژادی را فسخ کردن
desegregate
U
تفکیک نژادی را فسخ کردن
desegregating
U
تفکیک نژادی را فسخ کردن
inbreed
U
از یک نژاد ایجاد کردن
interbreed
U
اصلاح نژاد کردن
capacity cost
U
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
embryophyte
U
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
pilot line operation
U
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
components
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
component
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
ethnical
U
نژادی
eugenics
U
به نژادی
racial
U
نژادی
ethnicity
U
نژادی
phyletic
U
نژادی
racially
U
نژادی
ethnic
U
نژادی
producer's goods
U
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
second
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
multiracial
U
چند نژادی
ethnocentric
U
طرفداربرتری نژادی
phylogeny
U
تکامل نژادی
racialism
U
تبعیضات نژادی
interracial
U
بین نژادی
interrace
U
بین نژادی
racism
U
تبعیض نژادی
gerontomorphosis
U
پیر نژادی
eugenic
U
وابسته به به نژادی
racialism
U
خصوصیات نژادی
abyssinian
U
نژادی از گربه
racial unconscious
U
ناهشیار نژادی
color line
U
مانع نژادی
racial discrimination
U
تبعیض نژادی
racial memory
U
حافظه نژادی
racial prejudice
U
پیشداوری نژادی
racial prejudice
U
تعصب نژادی
segregation
U
تبعیض نژادی
racial segregation
U
تفکیک نژادی
euler theorem
U
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
phylogenetic
U
وابسته به تکامل نژادی
immunogenetics
U
مبحث مصونیت نژادی
miscegenation
U
زناشویی میان نژادی
phylogenic
U
وابسته به تکامل نژادی
production overheads
U
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
segregating
U
تبعیض نژادی قائل شدن
phylogeny
U
تاریخ نژادی جانور یا گیاه
racy
U
دارای صفات اصلی و نژادی
segregates
U
تبعیض نژادی قائل شدن
strains
U
صفت موروثی خصوصیت نژادی
white supremacist
U
طرفدار تفوق نژادی سفیدپوستان
teutonism
U
عقیده برتری نژادی المان
segregate
U
تبعیض نژادی قائل شدن
shropshire
U
نژادی از گوسفند بی شاخ انگلیسی
strain
U
صفت موروثی خصوصیت نژادی
increasing cost industry
U
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
africander
U
اروپایی نژادی که درافریقای جنوبی زاده شد
sclav ect
U
عضو نژادی که شامل مردم خاوراروپاباشد
manifest destiny
U
لوازم قهری بسط وتوسعه نژادی
inviable
U
عاجز از ادامه بقا در اثرساختمان نژادی و ارثی
Racial prejudice prevails in some countries.
U
دربرخی کشورها تعصبات نژادی وجود دارد
dysgenics
U
مبحث مطالعه فساد نسل وتباهی نژادی
cacogenesis
U
فساد نژادی دراثر حفظ وابقاء صفات بد
ingenerate
U
تولید کردن
generates
U
تولید کردن
generated
U
تولید کردن
generating
U
تولید کردن
generations
U
تولید کردن
produce
U
تولید کردن
generation
U
تولید کردن
produces
U
تولید کردن
turn out
U
تولید کردن
produced
U
تولید کردن
generate
U
تولید کردن
supplying
U
تولید کردن
begets
U
تولید کردن
procreated
U
تولید کردن
manufacture
U
تولید کردن
begetting
U
تولید کردن
manufactured
U
تولید کردن
procreate
U
تولید کردن
production
U
تولید کردن
fetch up
U
تولید کردن
bring forward
U
تولید کردن
inbreed
U
تولید کردن
supplied
U
تولید کردن
beget
U
تولید کردن
procreates
U
تولید کردن
put out
<idiom>
U
تولید کردن
begat
U
تولید کردن
raises
U
تولید کردن
manufactures
U
تولید کردن
productions
U
تولید کردن
raise
U
تولید کردن
supply
U
تولید کردن
procreating
U
تولید کردن
planar
U
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
derived demand
U
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
cost fraction
U
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
declassified cost
U
هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
set up
U
اقامه یا طرح کردن تولید کردن
generates
U
حاصل کردن تولید نیرو کردن
generating
U
حاصل کردن تولید نیرو کردن
generated
U
حاصل کردن تولید نیرو کردن
generate
U
حاصل کردن تولید نیرو کردن
engendered
U
تولید نسل کردن
engenders
U
تولید نسل کردن
produced
U
تولید کردن محصول
vacuumize
U
تولید خلا کردن
produces
U
تولید کردن محصول
engendering
U
تولید نسل کردن
rubefy
U
تولید قرمزی کردن در
engender
U
تولید نسل کردن
produce
U
تولید کردن محصول
spawned
U
تولید مثل کردن
to raise up seed
U
تولید نسل کردن
processes
U
تهیه و تولید کردن
reproductions
U
تولید کردن مجدد
reproduction
U
تولید کردن مجدد
spawns
U
تولید مثل کردن
spawning
U
تولید مثل کردن
spawn
U
تولید مثل کردن
process
U
تهیه و تولید کردن
oem
U
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
pelasgic
U
نام نخستین نژادی که دریونان و جزیرههای خاورمدیترانه ساکن شدند
stridulate
U
تولید صدای گوشخراش کردن
lore
U
فرهنگ نژادی افسانه هاوروایات قومی فاصله بین چشم ومنقار
overselling
U
بیش از عرضه یا تولید فروش کردن
oversells
U
بیش از عرضه یا تولید فروش کردن
verminate
U
تولید حشرات یا جانوران موذی کردن
ovulate
U
تخمک گذاردن تولید اوول کردن
oversold
U
بیش از عرضه یا تولید فروش کردن
ovulated
U
تخمک گذاردن تولید اوول کردن
oversell
U
بیش از عرضه یا تولید فروش کردن
ovulates
U
تخمک گذاردن تولید اوول کردن
ovulating
U
تخمک گذاردن تولید اوول کردن
ulcerate
U
تولید قرحه کردن ریش شدن
matrixes
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrix
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
congenerous
U
هم نژاد
origin
U
نژاد
stirps
U
نژاد
origins
U
نژاد
phylum
U
نژاد
descents
U
نژاد
siblings
U
هم نژاد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com