English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 48 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
the birth of a nation U تولد یک ملت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
get U زایش تولد
gets U زایش تولد
getting U زایش تولد
viability U قدرت ادامه زندگی پس از تولد
Nativity U تولد عیسی
birth U تولد
births U تولد
birthright U حقوقی که در اثر تولد بخص تعلق می گیرد
birthday U جشن تولد
birthdays U جشن تولد
newborn U تازه تولد شده
prenatal U پیش از تولد
antenatal U مربوط به قبل از تولد
antenatal U پیش از تولد
antenatals U مربوط به قبل از تولد
antenatals U پیش از تولد
post natal U واقع شونده پس از تولد
post-natal U واقع شونده پس از تولد
nascent U درحال تولد
reborn U تولد تازه یافته
Yuletide U ایام عید تولد عیسی
regeneration U تولد تازه
rebirth U تولد تازه
rebirth U تولد دوباره
aborning U در بدو تولد در حال تولد
birth certificate U گواهی تولد
birth cry U اوای تولد
birth injury U اسیب تولد
birth trauma U ضربه تولد
christian era U مبداء تاریخ کشورهای مسیحی که از زمان تولد مسیح اغازمیگردد
geniture U تولد
lord of misrule U متصدی وسرپرست تفریحات ونمایشات مخصوص عید تولد مسیح
nascence U نوفهوری و اغازی تولد
nascency U نوفهوری و اغازی تولد
nee U تولد یافته
new born U زاییده شده تازه تولد یافته
palingenesis U تجوید از راه تولد ایین تعمید مسیحیان
postnatal U وابسته به بعد از تولد
postnatal U پس از تولد
precocial U دارای استقلال ازهنگام تولد
redivivus U تولد تازه یافته
regeneracy U تولد تازه
additional production personnel عوامل دیگر تولد
Their birthdays are four days apart. U روز تولد شان چهار روز با هم فاصله دارد
place of birth U محل تولد
date of birth U تاریخ تولد
birthday cake U کیک تولد
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com