English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
putsch U توط ئه محرمانه برای برانداختن حکومت
putsches U توط ئه محرمانه برای برانداختن حکومت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
eminent domain U قدرت حکومت برای استفاده از اموال خصوصی جهت عموم
machiavelian U مبنی براین عقیده سیاسی که برای برپاکردن یک حکومت نیرومند تقلب را نباید
hagiarchy U حکومت کشیشان وروحانیون حکومت مقدسان
czarism U حکومت استبدادی ومطلقه حکومت تزاری
technocracies U حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
technocracy U حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
exterminates U برانداختن
exterminated U برانداختن
overtumble U برانداختن
exterminating U برانداختن
exterminate U برانداختن
abolishes U برانداختن
to bear down U برانداختن
abolish برانداختن
to hurl down U برانداختن
abolishing U برانداختن
theocracies U حکومت خدا حکومت روحانیون
theocracy U حکومت خدا حکومت روحانیون
autocracy U حکومت مطلق حکومت استبدادی
abolitionist U طرفدار برانداختن
to blot out U محوکردن برانداختن
civicism U اصول حکومت کشوری بستگی ووفاداری باصول یاحقوق حکومت کشوری
antiquate U برانداختن منسوخ کردن
subverted U برانداختن موقوف کردن
subverts U برانداختن موقوف کردن
subverting U برانداختن موقوف کردن
over ride U لغو کردن برانداختن
overturn U واژگون کردن برانداختن
subvert U برانداختن موقوف کردن
subversion U برانداختن از بین بردن
overturns U واژگون کردن برانداختن
overturned U واژگون کردن برانداختن
hydra U چیزی که برانداختن ان دشوار است
home rule U حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
private U محرمانه
in private U محرمانه
confidential U محرمانه
private code U کد محرمانه
privately U محرمانه
in secret U محرمانه
classified U محرمانه
privily U محرمانه
confidentially U محرمانه
arcane U محرمانه
secrets U محرمانه
restricted U محرمانه
confidental U محرمانه
privates U محرمانه
secret U محرمانه
necessary house U محرمانه
tete a tete U محرمانه
cheek by jowl U محرمانه
backsides U محرمانه
esoteric U محرمانه
backside U محرمانه
jackes U محرمانه
hush-hush U محرمانه
subrosa U محرمانه
hush hush U محرمانه
off the record U محرمانه و خصوصی
privy U خصوصی محرمانه
surreptitious U پنهان محرمانه
off-the-record U محرمانه و خصوصی
privates U محرمانه سرجوخه
backstage U محرمانه خصوصی
private U محرمانه سرجوخه
secrecy U محرمانه بودن
surreptitiously U محرمانه جانشین
confidential U خیلی محرمانه
confides U محرمانه گفتن
confide U محرمانه گفتن
privity U موضوع محرمانه
confided U محرمانه گفتن
closed meeting U گردهمایی محرمانه
closed U محرمانه بسته
closed conference U گردهمایی محرمانه
private code U رمز محرمانه
conclaves U انجمن محرمانه
privileged communication U مدارک محرمانه
in confidence U بطور محرمانه
private talk U گفتگوی محرمانه
conclave U انجمن محرمانه
secret service U دستگاه محرمانه دولت
tip U محرمانه رساندن نوک
secret services U دستگاه محرمانه دولت
tipping U محرمانه رساندن نوک
hugger mugger U تنهایی مطلب محرمانه
data privacy U محرمانه بودن داده ها
confidential U دارای ماموریت محرمانه
underground U تشکیلات محرمانه وزیرزمینی
behind the stage <adj.> <adv.> U محرمانه [اصطلاح مجازی]
heptarchic U دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
heptarchical U دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
tipster U فروشنده اسرار واطلاعات محرمانه
tipsters U فروشنده اسرار واطلاعات محرمانه
administrative crypto account U نگهداری اسناد و مدارک محرمانه
underplot U دسیسه محرمانه دوز و کلک
to give one the straight tip U محرمانه چیزیرا بکسی خبردادن
snoopy U بعمل اورنده تحقیقات محرمانه
get wise to something/somebody <idiom> U درمورد موضوع محرمانه فهمیدن
martial law U مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
to have a closed meeting U نشست محرمانه داشتن [بخصوص سیاست]
collogue U توط ئه چیدن محرمانه گفتگو کردن
top secret U مخصوص افسران وخواص خیلی محرمانه
under the rose U نهانی زیر جلی محرمانه در خفا
top-secret U مخصوص افسران وخواص خیلی محرمانه
declassified U تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
declassifies U تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
declassify U تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
declassifying U تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
Between you , me and the gatepost. Between ourselves . U میان خودمان باشد( محرمانه باقی بماند )
protection U عملی که مانع کپی گرفتن از دادههای محرمانه افراد بدون اجازه میشود.
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
dominion U حکومت
gynarchy U حکومت زن
administrations U حکومت
raj U حکومت
administration U حکومت
gynocracy U حکومت زن
governments U حکومت
government U حکومت
I was tipped off . U به من رساندند (خصوصی خبر دادند ؟محرمانه اطلاع دادند )
condominium U حکومت مشترک
puppet government U حکومت پوشالی
caesarism U حکومت امپراطوری
caesarism U حکومت مطلقه
thearchy U حکومت خدایان
enemy state U حکومت دشمن
theocracies U حکومت مذهب
presidential government U حکومت جمهوری
fascism U حکومت فاشیستی
condominiums U حکومت مشترک
the sabre U حکومت نظامی
federal government U حکومت متحده
autarky U حکومت استبدادی
technocracies U حکومت اربابان فن
governmentalist U حکومت گرا
governor's seat U حکومت نشین
governmentalism U حکومت گرایی
governance U طرز حکومت
fair arbitration U حکومت عدل
thalassocracy U حکومت بر دریاها
governable U قابل حکومت
theocracy U حکومت مذهب
gerontocrasy U حکومت پیران
technocracy U حکومت اربابان فن
theonomy U حکومت خدایی
gerontocracy U حکومت سالخوردگان
rule U حکومت کردن
prelacy U حکومت روحانی
aristocracies U حکومت اشرافی
govern U حکومت کردن
governed U حکومت کردن
tyranny U حکومت استبدادی
central government U حکومت مرکزی
governs U حکومت کردن
coalition government U حکومت ائتلافی
constitutionalism U حکومت مشروطه
constitutional government U حکومت مشروطه
aristocracy U حکومت اشرافی
czarisme U حکومت قیصری
czarisme U حکومت تزاری
dictatorships U حکومت استبدادی
dyarchy U حکومت دومجلسی
dyarchy U حکومت دوپادشاه
duumvirate U حکومت دو نفری
dictatorship U حکومت استبدادی
despotic rule U حکومت استبدادی
despotic rule U حکومت مطلقه
quirinal U حکومت ایتالیا
democratic government U حکومت ملی
rule U حکومت سلطه
tyranny U حکومت ستمگرانه
autarchy U حکومت استبدادی
regimes U طرز حکومت
imperialism U حکومت امپراتوری
martial rule U حکومت نظامی
parliamentarism U حکومت پارلمانی
police states U حکومت پلیسی
police state U حکومت پلیسی
monarchy U حکومت سلطنتی
martial law U حکومت نظامی
regime U طرز حکومت
self goverment U حکومت بر نفس
kakistocracy U بدترین حکومت
self goverment U حکومت مستقل
parliamentary government U حکومت پارلمانی
under the seway of U تحت حکومت
stratocracy U حکومت نظامیان
monarchies U حکومت سلطنتی
autocracy U حکومت مطلق
autocracy U حکومت مستقل
misrules U بد حکومت کردن
mobocracy U حکومت رجاله ها
despotism U حکومت مطلقه
military government U حکومت نظامی
polity U طرز حکومت
polities U طرز حکومت
mixed government U حکومت مختلط
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com