English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
expansion U توسعه گسترش دادن کشیدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
developments U گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
development U گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
expansion U گسترش توسعه
deploys U اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploy U اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploying U اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
developments U رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
development U رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
expands U توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
expanding U توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
expand U توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
develop U گسترش دادن
develops U گسترش دادن
to unfold U گسترش دادن
to grow [into] U گسترش دادن [به]
to develop [into] U گسترش دادن [به]
redeployment U گسترش مجدد دادن
space U گسترش دادن متن
spaces U گسترش دادن متن
relocation U تجدید گسترش دادن
To extend the scope of ones activities . U میدان عملیات خودرا گسترش دادن
expanding U توسعه دادن بسط دادن
expand U توسعه دادن بسط دادن
expands U توسعه دادن بسط دادن
develops U توسعه دادن
increase U توسعه دادن
open out U توسعه دادن
promoting U توسعه دادن
promotes U توسعه دادن
enriches U توسعه دادن
developement U توسعه دادن
promoted U توسعه دادن
to open out U توسعه دادن
enrich U توسعه دادن
to unfold U توسعه دادن
extend U توسعه دادن
enlarging U توسعه دادن
extending U توسعه دادن
enlarge U توسعه دادن
enlarges U توسعه دادن
extends U توسعه دادن
spread U توسعه دادن
spreads U توسعه دادن
enlarged U توسعه دادن
increases U توسعه دادن
increased U توسعه دادن
enriching U توسعه دادن
develop U توسعه دادن
promote U توسعه دادن
develops U توسعه دادن اشکارکردن
develop U توسعه دادن اشکارکردن
outstretch U توسعه دادن بسط
to develop [into] U توسعه دادن وضعیت [به]
to grow [into] U توسعه دادن وضعیت [به]
expanding economy U اقتصاد در حال توسعه اقتصاد در حال گسترش
expands U منبسط کردن توسعه دادن
expanding U منبسط کردن توسعه دادن
expand U منبسط کردن توسعه دادن
to fill out U تکمیل کردن توسعه دادن
enlarged U توسعه دادن وسیع کردن
enlarging U توسعه دادن وسیع کردن
enlarges U توسعه دادن وسیع کردن
enlarge U توسعه دادن وسیع کردن
extends U توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
enlarges U توسعه دادن زیاد بحث کردن
enlarging U توسعه دادن زیاد بحث کردن
enlarged U توسعه دادن زیاد بحث کردن
develops U توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
extend U توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
develop U توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
extending U توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
enlarge U توسعه دادن زیاد بحث کردن
development aid worker U دستیار داوطلب [برای توسعه دادن کشوری]
development aid volunteer U دستیار داوطلب [برای توسعه دادن کشوری]
aid worker U دستیار داوطلب [برای توسعه دادن کشوری]
aid worker U دستیار مدد کار [برای توسعه دادن کشوری]
extend U ادامه پیدا کردن باز شدن توسعه دادن
development aid volunteer U دستیار مدد کار [برای توسعه دادن کشوری]
development aid worker U دستیار مدد کار [برای توسعه دادن کشوری]
extending U ادامه پیدا کردن باز شدن توسعه دادن
extends U ادامه پیدا کردن باز شدن توسعه دادن
enhances U در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhancing U در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhance U در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhanced U در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
deployment operating base U پایگاه پشتیبانی گسترش جنگی پایگاه کمک به گسترش نیروها
characteristics of underdeveloping U مشخصات کشورهای در حال توسعه ویژگیهای توسعه نیافتگی
force tabs U نمودار یا طرح گسترش یکانهایا نیروها طرح زمان بندی شده گسترش نیروها
thwart U ادامه دادن یا کشیدن
thwarted U ادامه دادن یا کشیدن
international development association U مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
aerospace projection operations U عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
inbreed U پرورش دادن از جانوران هم تیره تخم کشیدن
skimming U محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
superinduce U تخحت فشار قرار گرفتن کشیدن یا گذاشتن یا جا دادن تجدید فراش کردن
bionics U مطالعه سیستمهای زنده به منظور ارتباط دادن ویژگی هاو اعمال انها به توسعه سخت افزار مکانیکی و الکترونیکی کاربرد علم بیولوژی درمهندسی الکترونیک و سایرعلوم مهندسی
outreach U توسعه یافتن توسعه
bouse U بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
weight U بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
To pamper ( solicit ) someone . To play up to someone . U ناز کسی را کشیدن ( منت کشیدن )
no drop image [تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
snuffle U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffles U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffling U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffled U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
twinge U درد کشیدن تیر کشیدن
twinges U درد کشیدن تیر کشیدن
agonise U زحمت کشیدن درد کشیدن
promotions U گسترش
spreads U گسترش
develops U گسترش
expanses U گسترش
deployment U گسترش
developments U گسترش
expansion U گسترش
deploying U گسترش
propagation U گسترش
spread U گسترش
extension U گسترش
develop U گسترش
deploy U گسترش
deploys U گسترش
expanse U گسترش
dispersal U گسترش
development U گسترش
promotion U گسترش
extensions U گسترش
line of deployment U خط گسترش
sign extension U گسترش علامت
deploying U گسترش یافتن
expansion U گسترش انبساط
generation U افرینش گسترش
job enlargement U گسترش شغلی
prompt deployment U گسترش مناسب
bank expansion U گسترش بانکی
develops U گسترش وضعیت
image speard U گسترش تصویر
circumfuse U گسترش یافتن
deploy U گسترش یافتن
generations U افرینش گسترش
development plan U طرح گسترش
flank development U گسترش جناحی
develop U گسترش وضعیت
abroad U گسترش یافته
deployment U تفرقه گسترش
vertical expansion U گسترش عمودی
eco development U بوم گسترش
extensibility U گسترش پذیری
installed <adj.> <past-p.> U گسترش یافته
path of expansion U مسیر گسترش
wide-angle U عدسی گسترش
expansion path U مسیر گسترش
expansible U گسترش پذیر
credit expansion U گسترش اعتبار
wide angle U عدسی گسترش
disposition U ارایشات گسترش
accruing U گسترش یافتن
inserted <adj.> <past-p.> U گسترش یافته
deployed <adj.> <past-p.> U گسترش یافته
accrues U گسترش یافتن
accrue U گسترش یافتن
appointed <adj.> <past-p.> U گسترش یافته
outspread U گسترش یافتن
widening of capital U گسترش سرمایه
prompt deployment U گسترش فوری
spread U گسترش یافتن
spreads U گسترش یافتن
deploys U گسترش یافتن
deployment diagram U دیاگرام گسترش
deployed U گسترش یافته
applied <adj.> <past-p.> U گسترش یافته
deployment diagram U طرح گسترش
widening of market U گسترش بازار
generating U گسترش یافتن افریدن
generates U گسترش یافتن افریدن
dispersion U تفرقه گسترش یکان
bank development U گسترش شبکه بانکی
elater U خاصیت انبساط و گسترش
to spread [across] [over] U گسترش یافتن [سرتاسر]
automatic volume expansion U گسترش خودکار صدا
expanding industry U صنعت در حال گسترش
generate U گسترش یافتن افریدن
generated U گسترش یافتن افریدن
flare angle U زاویه گسترش یا گشادگی
growth company U شرکت در حال گسترش
redeployment U تجدید گسترش کردن
spread U بسط وتوسعه یافتن گسترش
extensible U آنچه قابل گسترش است
spreads U بسط وتوسعه یافتن گسترش
expandable U آنچه قابل گسترش باشد
battery groung pattern U طرح گسترش توپهای اتشبار
open ranks U گسترش باز درسواره نظام
source U در عمل کشیدن و قرار دادن , شی اصلی شی ای است که انتخاب شده است و پس کشیده شده است
deployed U مستقر گسترش یافته در روی زمین
smokes U دود کردن دود کشیدن دود دادن
smoke U دود کردن دود کشیدن دود دادن
breeding grounds U محل یا شرایط موجب تولید و گسترش چیزی
extend U قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extending U قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
breeding ground U محل یا شرایط موجب تولید و گسترش چیزی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com