Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
proration
U
توزیع برحسب مدت یانسبت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
size distribution of income
U
توزیع درامد برحسب مقدار
at pleasure
U
برحسب دلخواه برحسب میل
functional distribution
U
توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
gini coefficient
U
شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
poisson distribution
U
این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
functional distribution of income
U
توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
incompliance with
U
برحسب
in terms of
U
برحسب
in conformity with
U
برحسب
unitage
U
برحسب
in accordance with
U
برحسب
at the request of
U
برحسب
agreeably to
U
برحسب
by happenstance
<adv.>
U
برحسب اتفاق
adventitious
<adj.>
U
برحسب تصادف
stochastic
<adj.>
U
برحسب تصادف
accidental
<adj.>
U
برحسب تصادف
random
<adj.>
U
برحسب تصادف
by a coincidence
<adv.>
U
برحسب اتفاق
casual
[not planned]
<adj.>
U
برحسب تصادف
coincidental
<adj.>
U
برحسب تصادف
incidental
<adj.>
U
برحسب تصادف
to out ward seeming
U
برحسب فاهر
fortuitous
<adj.>
U
برحسب تصادف
percentages
U
برحسب درصد
outwardly
U
برحسب فاهر
percentage
U
برحسب درصد
contingent
[accidental]
<adj.>
U
برحسب تصادف
by chance
<adv.>
U
برحسب اتفاق
custom
U
برحسب عادت
As the case may be .
U
برحسب مورد( آن)
coincidentally
<adv.>
U
برحسب اتفاق
stochastical
<adj.>
U
برحسب تصادف
by usage
U
برحسب عادت
at random
<adv.>
U
برحسب اتفاق
hit or miss
U
برحسب تصادف
haphazardly
U
برحسب تصادف
haphazard
<adj.>
U
برحسب تصادف
fortuitously
<adv.>
U
برحسب اتفاق
by hazard
<adv.>
U
برحسب اتفاق
pursuant to
U
مطابق برحسب
at choice
U
برحسب دلخواه
tonnage
U
وزن برحسب تن
accidentally
<adv.>
U
برحسب اتفاق
incidentally
<adv.>
U
برحسب اتفاق
to
U
برحسب مطابق
accidently
<adv.>
U
برحسب اتفاق
as it happens
<adv.>
U
برحسب اتفاق
by accident
<adv.>
U
برحسب اتفاق
pounder
U
برحسب لیره کوبنده
mileage
U
سنجش برحسب میل
milage
U
سنجش برحسب میل
compass bearing
U
موقعیت برحسب قطبنما
fortuitously
U
برحسب اتفاق اتفاقا
by chance
U
برحسب اتفاق یاتصادف
ritually
U
برحسب ایین وشعائر
classis
U
تقسیم برحسب طبقه
velocities
U
تندی برحسب زمان
velocity
U
تندی برحسب زمان
cl
U
برحسب بار هر کامیون
happy go lucky
U
برحسب تصادف لاقید
tonnage
U
برحسب شماره تن بارگیر
tonnage
U
گنجایش کشتی برحسب تن
hydrograph
U
منحنی ابگذری برحسب زمان
prioritizes
U
برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritises
U
برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritising
U
برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritize
U
برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
age group competition
U
مسابقه برحسب گروه سنی
pounder
U
وزن شده برحسب رطل
time cost curve
U
منحنی مخارج برحسب زمان
prioritizing
U
برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritized
U
برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
transvaluation
U
سنجش ارزش برحسب معیارجدیدی
poundage
U
مقدار پولی برحسب لیره
headings
U
حرکت برحسب قطب نما
prioritised
U
برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
per standard compass
U
برحسب قطب نمای استاندارد
heading
U
حرکت برحسب قطب نما
seeds
U
رده بندی برحسب مهارت وقدرت
seed
U
رده بندی برحسب مهارت وقدرت
heading
U
سمت حرکت قایق برحسب قطبنما
kilovoltage
U
نیروی برق برحسب هزار ولت
gauge pressure
U
فشار در عمق معین برحسب فشارسنج
candlepower
U
میزان شدت نور برحسب تعدادشمع
headings
U
سمت حرکت قایق برحسب قطبنما
percentile
U
محاسبه شده بقرار هر صدی برحسب درصد
permittivity
U
واحد اندازه گیری الکتریسیته برحسب فاراده
transvalue
U
سنجیدن ارزش برحسب معیار جدیدی نوسنجیدن
transvaluate
U
سنجیدن ارزش برحسب معیار جدیدی نوسنجیدن
voltage
U
نیروی الکتریک برحسب ولت اختلاف سطح
voltages
U
نیروی الکتریک برحسب ولت اختلاف سطح
functional shift
U
تغییر یک کلمه یا عبارت برحسب مقتضیات دستوری
sizes
U
سایز ساختن یارده بندی کردن برحسب اندازه
size
U
سایز ساختن یارده بندی کردن برحسب اندازه
metric system
U
سیستم اندازه گیری که واحدهای ان برحسب متر یک باشد
volt ampere
U
اندازه گیری نیروی برق برحسب ولتاژ و امپر
footage
U
طول چیزی برحسب فوت مقدار فیلم بفوت
distribution
U
پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
distributions
U
پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
ladder tournament
U
مسابقه برحسب مقام و قدرت بازیگر در جدول تقدم و تاخر
cabin altitude
U
فشار کابین برحسب فشارمعادل ارتفاع بالای سطح زمین
poundage
U
وزن چیزی برحسب پوند یا رطل محصور سازی حیوانات
pH
U
علامت لگاریتم منفی برای غلظت یون هیدروژن برحسب گرم اتم درهر لیتر
dispensations
U
توزیع
dispensation
U
توزیع
issue
U
توزیع
t distribution
U
توزیع تی
repartition
U
توزیع
distribution
U
توزیع
allotment
U
توزیع
allotments
U
توزیع
dissemination
U
توزیع
distributions
U
توزیع
marketing
U
توزیع
issued
U
توزیع
issues
U
توزیع
rotation system
U
توزیع تناوبی
rectangular distribution
U
توزیع مستطیلی
uniform distribution
U
توزیع یکنواخت
distributively
U
بشکل توزیع
distribution system
U
شبکه توزیع
distributivity
U
توزیع پذیری
distribution time
U
زمان توزیع
distribution law
U
قانون توزیع
distribution ratio
U
نسبت توزیع
Excess Distribution
U
توزیع فراوانی
reinforcement distribution
U
توزیع ارماتورها
distribution curve
U
منحنی توزیع
distributing point
U
نقطه توزیع
distribution factor
U
ضریب توزیع
distribution factors
U
ضرایب توزیع
distribution free
U
نابسته به توزیع
distribution function
U
تابع توزیع
revolving top
U
استوانه توزیع
distribution of income
U
توزیع درامد
income distribution
U
توزیع درامد
distribution of wealth
U
توزیع ثروت
wealth distribution
U
توزیع ثروت
distribution panel
U
تابلوی توزیع
reseller
U
توزیع کننده
energy distribution
U
توزیع انرژی
equalizing basin
U
حوضچه توزیع اب
gaussian distribution
U
توزیع نرمال
normal plane
U
توزیع نرمال
poisson distribution
U
توزیع پواسون
normal distribution
U
توزیع بهنجار
normal distribution
U
توزیع نرمال
hypergeometric distribution
U
توزیع فراهندسی
indistributable
U
غیرقابل توزیع
population distribution
U
توزیع جمعیت
issue commissary
U
مسئول توزیع
probability distribution
U
توزیع احتمال
marketing channel
U
مجرای توزیع
land distribution
U
توزیع اراضی
load distribution
U
توزیع بار
gauaaian distribution
U
توزیع گوسی
normalized distribution
U
توزیع بهنجار
optimal distribution
U
توزیع بهینه
random distribution
U
توزیع تصادفی
exponential distribution
U
توزیع نمایی
random distribution
U
توزیع بی نظم
qualitative distribution
U
توزیع کیفی
fire distribution
U
توزیع اتش
planck distribution
U
توزیع پلانک
fixed system
U
توزیع ثابت اب
unit of issue
U
واحد توزیع
unit of issue
U
مبنای توزیع
poissan distribution
U
توزیع پواسن
frequency distribution
U
توزیع فراوانی
frequency distribution
U
توزیع بسامد
pareto distribution
U
توزیع پاراتو
optimal distribution
U
توزیع ایده ال
functional distribution
U
توزیع اساسی
market channels
U
مجاری توزیع
the two o'clock d.
U
توزیع ساعت دو
Distribution
U
توزیع
[ریاضی]
generalized function
U
توزیع
[ریاضی]
dealt
U
توزیع کردن
dispensing
U
توزیع کردن
dispenses
U
توزیع کردن
dispensed
U
توزیع کردن
dispense
U
توزیع کردن
allotments
U
تخصیص توزیع
allotment
U
تخصیص توزیع
trade channel
U
مجرای توزیع
administer
U
توزیع کردن
administered
U
توزیع کردن
distributors
U
توزیع کننده
distributor
U
توزیع کننده
distributed
U
توزیع شده
administers
U
توزیع کردن
administering
U
توزیع کردن
issues
U
توزیع کردن
issued
U
توزیع کردن
deals
U
توزیع کردن
dispatching
U
توزیع امکانات
distributing
U
توزیع کردن
distributes
U
توزیع کردن
despatched
U
توزیع امکانات
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com