Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
jobot
U
توری یا چین چینی که برای ارایش درسینه بند زنانه میگذارند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
improver
U
لایی که درپشت دامن زنانه میگذارند
dress improver
U
لایی که درپشت دامن زنانه میگذارند
crate
U
صندوقی که چینی یا شیشه دران میگذارند
crates
U
صندوقی که چینی یا شیشه دران میگذارند
ruching
U
یقه باریک توری وحاشیه دار زنانه
ruche
U
یقه باریک توری وحاشیه دار زنانه
cosmetology
U
ارایش زنانه
tulle
U
پارچه توری ابریشمی نازک مخصوص روسری ولباس زنانه
batting cage
U
حصار توری برای تمرین بیس بال
ornamentally
U
برای ارایش
decoys
U
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoying
U
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoyed
U
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoy
U
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
paris doll
U
مجسمه برای ازمایش جامه زنانه
adhesive for porcelain
U
چسب برای فروف چینی
bolstered
U
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolster
U
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolsters
U
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
toilet cover
U
رو میزی برای میز ارایش
Fully exposed (over-exposed)to the sun.
U
درسینه آفتاب
To hold (keep) a secret close to ones chest.
U
رازی درسینه نگهداشتن
haemothorax
U
ریزش خون درسینه
peignoir
U
قطیفه لباسی زنانه لباس خانگی زنانه
malines
U
تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
chopsticks
U
میلههای عاج یا چوبی که چینی ها برای خوردن برنج از ان استفاده میکنند
jardiniere
U
جعبهای که گل دران سبز کرده و برای ارایش اطاق می گذارند
court plume
U
پرهای شتر مرغ که برای ارایش درموی سر بکار برند
feminality
U
طبیعت زنانه زیورهایاچیزهای بی بهای زنانه
sinicism
U
متابعت از اداب ورسوم چینی چینی پرستی
hundreds and thousands
U
یکجور شیرینی که مانند است به ساچمه و برای ارایش بکار میرود
leno
U
یکجور تور یا گارس که برای پوشش و ارایش کلاه و پرده بکار میرود
sinicize
U
جنبه چینی دادن چینی کردن
feminize
U
زنانه کردن زنانه شدن
jointer
U
[بست فلزی برای اتصال سنگ ها در سنگ چینی]
Loudon's hollow wall
U
[دیوار آجری با دونوع آجر چینی کله راسته و راسته چینی]
epergne
U
زیورشاخه دارکه دروسط میزغذاخوری میگذارند
cellaret
U
گنجهای که شیشههای باده دران میگذارند
flies blow meat
U
حشرات روی گوشت تخم میگذارند
cruet stand
U
پایه تنگ هاوشیشه هاکه درسفره میگذارند
modiste
U
کلاه فروش زنانه کلاه دوز زنانه
housekeeping
U
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
mortarboard
U
کلاه مسطح چهارگوش و مشکی رنگ که اساتید و فارغ التحصیلان بر سر میگذارند.
mortarboards
U
کلاه مسطح چهارگوش و مشکی رنگ که اساتید و فارغ التحصیلان بر سر میگذارند.
diaeresis
U
دو نقطهای که بر روی بعضی ازحروف میگذارند تا تلفظ ان حرف راازحرف مجاورش جداسازد
dieresis
U
دو نقطهای که بر روی بعضی ازحروف میگذارند تا تلفظ ان حرف راازحرف مجاورش جداسازد
to have by heart
U
ازحفظ داشتن درسینه داشتن
meringues
U
سفیده تخم مرغ وشکر که روی شیرینی وکیک میگذارند نوعی کیک میوه دار
meringue
U
سفیده تخم مرغ وشکر که روی شیرینی وکیک میگذارند نوعی کیک میوه دار
putlog
U
تیر وتخته روی تخته بندی ساختمان که معماران پا روی ان میگذارند کف چوب بست
putlock
U
تیر وتخته روی تخته بندی ساختمان که معماران پا روی ان میگذارند کف چوب بست
changelings
U
بچهای که پریان بجای بچهای که دزدیده اند میگذارند
changeling
U
بچهای که پریان بجای بچهای که دزدیده اند میگذارند
Mamihlapinatapai
U
نگاهی که ۲ نفر با یکدیگر به اشتراک میگذارند که در آن هردو میخواهند و مایلند که طرف مقابل حرفی بزند ولی هیچ کدامشان نمیخواهند آغاز کنند.
meshes
U
توری
grids
U
توری
meshing
U
توری
filters
U
توری
mesh
U
توری
grid
U
توری
lace
U
توری
nett
U
توری
nets
U
توری
net
U
توری
lacing
U
توری
filter
U
توری
gratings
U
توری
grating
U
توری
hairnets
U
توری سر
hairnet
U
توری سر
laces
U
توری
lanterns
U
چراغ توری
lantern
U
چراغ توری
lattices
U
توری منظم
lattice
U
توری منظم
control grid
U
توری کنترل
wire gauze
U
توری سیمی
mantles
U
کلاه توری
mantles
U
توری چراغ
netting
U
توری دوزی
brass screen
U
توری برنجی
mantle
U
کلاه توری
diffraction grating
U
توری پراش
imitation lace
U
توری بدل
imitation lace
U
توری نما
incandescent mantle
U
توری چراغ
screen grid
U
توری غربال
scramble net
U
پله توری
jet blast deflector
U
توری محافظ
ruching
U
پارچه توری
ruche
U
پارچه توری
reflection grating
U
توری بازتاب
mantle burner
U
چراغ توری
meat safe
U
قفسه توری
mesh connection
U
اتصال توری
meshwork
U
توری بافی
mantle
U
توری چراغ
fancywork
U
توری دوزی
Flugelaltar
U
توری کاری
network
U
شبکه توری
networks
U
شبکه توری
mantle lamp
U
چراغ توری
guipure
U
پارچه توری گلدار
drawnwork
U
حاشیه توری پارچه
metal gauze
U
بافت توری فلزی
fan tracery
U
طاق توری کاری
flashback screen
U
توری مانع شعله
macrame knot
U
گره توری بافی
lattice network
U
شبکه توری منظم
star thistle
U
قنطوریون ستارهای گل توری
tatting
U
توری حاشیه لباس
tat
U
حاشیه توری گذاشتن
tat
U
توری حاشیه بافتن
gauze brush
U
زغال توری شکل
gauze
U
نوعی بافت توری
wire netting
U
بافت توری سیمی
Lattice
[order]
U
توری
[ترتیب]
[ریاضی]
wracks
U
توری مشبک اشغال گیر
wracked
U
توری مشبک اشغال گیر
racks
U
توری مشبک اشغال گیر
trampolines
U
توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
racked
U
توری مشبک اشغال گیر
picot
U
حلقه زینتی توری بافی
filet
U
توری دارای اشکال مربع
trampoline
U
توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
tat
U
دارای حاشیه توری کردن
macrame
U
توری ضخیم و ریشه دار
to raise the v
U
توری یانقاب ازروی برداشتن
penicillate
U
دارای شبکه توری فریف
tiffany
U
پارچه توری ابریشمی نازک
caul
U
نوعی روسری مشبک توری
rack
U
توری مشبک اشغال گیر
bobbinet
U
نوعی توری نخی یا ابریشمی
the drop the veil
U
توری یانقاب خودراپایین انداختن
grillage
U
زمینه و طرح مشبک توری و غیره
lattic-moulding
U
[ابزار بند مشبک یا توری مانند]
screens
U
تور سیمی پنجره توری دار
screen
U
تور سیمی پنجره توری دار
goffer
U
اهنی که باان توری راچین میدهند
screened
U
تور سیمی پنجره توری دار
live bag
U
توری که ماهی را در زیر اب زنده نگهمیدارد
screening, screenings
U
تور سیمی پنجره توری دار
mignonette
U
یکجور توری فریف سبز مایل به سفید
racking
U
تمیز کردن شبکه توری اشغال گیر
mechlin
U
توری فریف مخصوص کلاه وتوری دوزی
gynaecic
U
زنانه
wifely
U
زنانه
unmanly
U
زنانه
gynecic
U
زنانه
feminine
U
زنانه
femininely
U
زنانه
womanly
U
زنانه
womanish
U
زنانه
centaury
U
گیاه سن توری که از ریشه آن رنگینه زرد به دست می آید
side-saddle
U
زین زنانه
mantua maker
U
خیاط زنانه
seamstress
U
خیاط زنانه
couturiere
U
زنانه دوز
smock
U
روپوش زنانه
side saddle
U
زین زنانه
petticoat
U
زیرپوش زنانه
mantles
U
شنل زنانه
unisex
U
زنانه - مردانه
mantle
U
شنل زنانه
womanlike
U
مثل زن زنانه
couturier
U
خیاطخانه زنانه
couturiers
U
خیاطخانه زنانه
women's apartments
U
قسمت زنانه
womanliness
U
صفات زنانه
smocks
U
روپوش زنانه
petticoats
U
زیرپوش زنانه
tunc
U
بلوز زنانه
cymar
U
زیرپیراهنی زنانه
mantua maker
U
زنانه دوز
bandeau
U
نوارکلاه زنانه
ladies' room
U
مستراح زنانه
shirtwaist
U
بلوز زنانه
headdress
U
روسری زنانه
dress goods
U
قماشهای زنانه
dress making
U
زنانه دوزی
feminization
U
زنانه شدن
feminity
U
حالت زنانه
scanties
U
تنکه زنانه
camisole
U
زیرپوش زنانه
scanties
U
شورت زنانه
feminineness
U
حالت زنانه
handbags
U
کیف زنانه
head-dresses
U
روسری زنانه
handbag
U
کیف زنانه
cestus
U
کمربند زنانه
sidesaddle
U
بازین زنانه
sidesaddle
U
زین زنانه
seamstresses
U
خیاط زنانه
dressmakers
U
خیاط زنانه
dressmaker
U
خیاط زنانه
hen parties
U
مهمانی زنانه
hairdos
U
ارایشگر زنانه
pelisse
U
خرقه زنانه
pillion
U
زین زنانه
distaff side
U
طرف زنانه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com