English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mark up price inflation U تورم ناشی از افزایش قیمت نسبت به هزینه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cost push inflation U تورم ناشی از فشار هزینه
currency depreciation race U تخفیف قیمت پول رایج کشور نسبت به پول سایرممالک که باعث افزایش صادرات میشود
bulking U افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
marginal cost pricing U قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
lift fan U توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
liftjet U توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
excess demand inflation U تورم ناشی از مازاد تقاضا
wage push inflation U تورم ناشی از فشار مزد
demand pull inflation U تورم ناشی از فشار تقاضا
supply push inflation U تورم ناشی از فشار عرضه
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
multiplier principle U اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
cost center U قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
natural rate hypothesis U هیچ تمایلی برای تورم در جهت افزایش یا کاهش وجود ندارد
social increment U افزایش ناشی از کار جمعی
mark up U افزایش قیمت
scale U کمتریا افزایش نسبت
scale up U افزایش به نسبت ثابت
Prices are rising ( falling ) . U قیمت ها درحال افزایش (کاهش ) هستند
price ratio U نسبت قیمت
advalorem U به نسبت قیمت
the p of income to expenses U نسبت درامدبه هزینه
benefit cost ratio U نسبت فایده به هزینه
costing and pricing U هزینه یابی و قیمت گذاری
cost insurance, freight U قیمت بیمه و هزینه حمل
cost indexes U ضریب افزایش یا کاهش هزینه هائی که قبلا تعیین شده
markup U تفاوت بین هزینه و قیمت کالا
average cost pricing U قیمت گذاری بر اساس هزینه متوسط
c i f U قیمت کالا به اضافه هزینه بیمه و
aerodynamic heating U افزایش دما ناشی از جریان سریع هوا روی سطوح ایرودینامیکی به ویژه درسرعتهای زیاد
rig the market U با احتکار کالا افزایش وکاهش مصنوعی در قیمت هاایجاد کردن
betterment U خرجی که به منظور افزایش بازده یا تقلیل هزینه عملیات صورت بگیرد
deflates U خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
deflated U خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
deflate U خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
deflating U خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
mush U افزایش ناگهانی زاویه حمله بدون شتاب قائم انی متعاقب که از اندازه حرکت در امتدادمسیر اصلی ناشی میشود
demonetization U تنزل ارزش پول نسبت به قیمت قانونی خود
arc elasticity of demand U = Eنسبت فوق نسبت مقدار تقاضابه قیمت کالاست
scsi U پیشرفتی که باعث افزایش نرخ ارسال داده نسبت به مشخصات اصلی JCSI میشود
apportionment U افراز سرشکن کردن هزینه به چندسال به نسبت منافع حاصله در هر سال
bain index U شاخصی که بااستفاده از اختلاف بین قیمت و هزینه کل متوسط قدرت انحصار را اندازه گیری میکند
cross elasticity of demand U درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
pareto optimality U حد مطلوب پاراتو وضعیتی که در ان نتوان رفاه یک فرد را افزایش داد مگر به قیمت کاهش دادن رفاه دیگری
unesco (= united nations educational U ه افزایش احترام ملل نسبت به عدالت و حکومت قانون وحقوق انسانی و ازادیهای اساسی انچنان که موردتصویب منشور ملل متحد است بشود
inseparable cost U حالتی که چند نوع کالا در یک واحدتولیدی ساخته شود و هزینه و مخارج هر یک نسبت به کل مخارج اختیارا" تعیین گردد
kinked demand curve U و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
natural rate hypothesis U فرضیهای که بر اساس ان یک حداقل نرخ بیکاری وجود دارد که چنانچه میزان بیکاری از این حد کمتر شود در این صورت تورم با شتاب بیشتری افزایش می یابد . در این نرخ طبیعی بیکاری
margin propensity to consume U تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
cost accounting U حسابداری قیمت تمام شده حسابداری هزینه حسابداری صنعتی
giffen good U نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
slutsky theorem U براساس این قضیه با کاهش قیمت یک کالا مقدار تقاضا برای ان افزایش یافته و این امر بعلت اثر درامدی و اثر جانشینی امکان پذیر است
tortious liability U ضمان ناشی از شبه جرم مسئوولیت ناشی از خطای مدنی
low cycle fatigue U خستگی ناشی از لرزشهایی بافرکانس کم ناشی از تغییرسرعت دوران دستگاه
reserve price U قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
knot ratio U نسبت تعداد گره [این کسر جهت مقایسه تراکم گره در طول و عرض بافت بکار رفته و عاملی جهت تعیین قیمت فرش می باشد.]
increase U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increases U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
demand elasticity U درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
accretion U افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
wagners law U براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
cost plus pricing U تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
current standard cost U مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
leverage U نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
ohm's law U جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
unbundled software U نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
stagflation U تورم + رکود تورم همراه با رکود
look ahead U جمع کننده سریع که وجود رقم نقلی ناشی از جمع را پیش بینی میکند. و تاخیر ناشی از آن را حذف میکند
underprice U قیمت پایین تراز قیمت بازار
prorata U برحسب نسبت معین بهمان نسبت
attributable U قابل نسبت دادن نسبت دادنی
value added U قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering U سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
list price U فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
paasche price index U یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
normal price U قیمت عادی قیمت معمولی
shadow price U شبه قیمت قیمت ضمنی
last price U اخرین قیمت حداقل قیمت
nationallism U مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
quantum valebat U در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
lighterage U هزینه دوبه هزینه بارگیری و تخلیه کشتی توسط دوبه
retardation U [افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
sales promotion U افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
malthusian law of population U نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
spiral of wages and prices U حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
unemployment inflation dilemma U تورم
swellings U تورم
cumulative inflation U تورم
goutiness U تورم
swelling U تورم
protuberancy U تورم
protuberance U تورم
inflation U تورم
bulge U تورم
bulged U تورم
tumescence U تورم
tumidness U تورم
turgescence U تورم
protuberances U تورم
deflation U ضد تورم
inflationary U تورم
bulging U تورم
bulges U تورم
antinode U تورم
cost contract U قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
economic of scale U کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
hidden inflation U تورم خزنده
persistent inflation U تورم دائمی
galloping inflation U تورم چهارنعل
hepatitis U تورم کبد
struma U گواتر تورم
galloping inflation U تورم شدید
structural inflation U تورم ساختاری
monetary inflation U تورم پولی
stagflation U تورم رکود
disinflation U کاهش تورم
secular inflation U تورم قرنی
disinflationary U کاهنده تورم
persistent inflation U تورم مداوم
inflationism U تورم گرایی
creeping inflation U تورم ارام
rate of inflation U نرخ تورم
hyperinflation U تورم شدید
creeping inflation U تورم خزنده
hyperinflation U تورم حاد
imported inflation U تورم وارداتی
hidden inflation U تورم پنهان
gas inflation U تورم گاز
galloping inflation U تورم تازنده
inflation rate U نرخ تورم
galloping inflation U تورم افسارگسیخته
chronic inflation U تورم مزمن
secular inflation U تورم مزمن
lump U بادکردگی [تورم]
reflation U بازآوری تورم
protuberance U بادکردگی [تورم]
bulge U بادکردگی [تورم]
swelling U بادکردگی [تورم]
anti drumming sheet U ورق ضد تورم
tumescence U بادکردگی [تورم]
inflation U تورم پول
turgor U تورم [آماس]
tumidity U تورم [آماس]
bulge U تورم [آماس]
lump U تورم [آماس]
protuberance U تورم [آماس]
swelling U تورم [آماس]
tumescence U تورم [آماس]
tumidity U بادکردگی [تورم]
turgor U بادکردگی [تورم]
protuberance U برامدگی [تورم]
lump U برامدگی [تورم]
tumescence U برامدگی [تورم]
undersirable inflation U تورم نامطلوب
bulge U برامدگی [تورم]
tumidity U برامدگی [تورم]
turgidity U بادکردگی تورم
swelling U برامدگی [تورم]
reflation U تورم عمدی
turgor U برامدگی [تورم]
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
enlarged tonsils U تورم لوزه ها [پزشکی]
unexpected inflation U تورم غیر منتظره
runaway inflation U تورم افسار گسیخته
tumescence U ورم حالت تورم
reflates U تورم ایجاد کردن
anticipated inflation U تورم مورد انتظار
swelling resistant U مقاوم در برابر تورم
reflate U تورم ایجاد کردن
reflated U تورم ایجاد کردن
reflating U تورم ایجاد کردن
tumefaction U ورم حالت تورم
strumous U دارای تورم بالشی
strumose U دارای تورم بالشی
cost accounts حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
frost heave U تورم خاک در اثر یخبندان
inflationism U پیروی از روش تورم اقتصادی
swells U باد غرور داشتن تورم
goiterogenic U ایادکننده تورم غده تیروئید
swell U باد غرور داشتن تورم
swelled U باد غرور داشتن تورم
inflatable U قابل تورم یا باد کردن
ingotism U تورم و رشد بیش از حدبلورها
anticipated inflation U تورم پیش بینی شده
unexpected inflation U تورم پیش بینی نشده
expectational inflation U تورم پیش بینی شده
expectational inflation U تورم قابل پیش بینی
capacity cost U هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
trade off between inflation and U رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری
goitrogenic U ایجاد کننده تورم غده تیروئید
trover U دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
phillips curve U شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
muff U ناشی
Due to U ناشی از
skilless U ناشی
skill less U ناشی
on account of somebody [something] U ناشی از
gauche U ناشی کج
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com