English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
converge U توجه بیک نقطه یا یک مقصدمشترک
converged U توجه بیک نقطه یا یک مقصدمشترک
converges U توجه بیک نقطه یا یک مقصدمشترک
converging U توجه بیک نقطه یا یک مقصدمشترک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
scope U نقطه توجه طرح نهایی
junctions U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junction U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point U نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
screamer U اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
triple point U نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
pull up point U نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
bearing U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
picture point U نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
ti;me to go U زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
line of vision U خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism U شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
switching U مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
free drop U برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
zeros U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
draw attention U توجه کسی را جلب کردن توجه جلب شدن
load point U نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
approach U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
azimuth U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
mark U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approached U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
marks U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approaches U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
pyramid spot U نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing point U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point U نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing points U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
questionof interest U پرسشهای جالب توجه موضوعهای جالب توجه
favourites U طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favorites U طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favourite U طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
punctuation mark U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point U نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
point to point network U شبکه نقطه به نقطه
point-to-point connection U اتصال نقطه به نقطه
pointillism U نقاشی نقطه نقطه
break up point U نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
lie U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
polkadot U طرح نقطه نقطه خال خال
speckle U نقطه نقطه یا خال خال کردن
advertence U توجه
mindfully U با توجه
oblivious U بی توجه
attendance U توجه
unresponsive U بی توجه
inattentive U بی توجه
advertency U توجه
adverence U توجه
heeded U توجه
listlessly U بی توجه
heeding U توجه
heeds U توجه
attention U توجه
re U با توجه به
cares U توجه
cared U توجه
care U توجه
regards U توجه
regarded U توجه
re- U با توجه به
regard U توجه
notes U توجه
listless U بی توجه
attentions U توجه
mindfulness U توجه
noting U توجه
attendances U توجه
note U توجه
heed U توجه
unconsidered U بی توجه
turn to U توجه
remarks U توجه
attention to orders U توجه
attentiveness U توجه
remarking U توجه
remarked U توجه
remark U توجه
tendance U توجه
heedfulness U توجه
heedfully U با توجه
assiduity U توجه
keeps U توجه
keep U توجه
NB U توجه!
take care of U توجه کردن از
remarkable U جالب توجه
tentless U بی توجه بی دقت
to llok U توجه کردن
caution U اخطار توجه
remarkable U قابل توجه
cautioned U توجه کنید
interesting U جالب توجه
caution U توجه کنید
notwithstanding U بدون توجه
inattention U عدم توجه
wistfully U با دقت و توجه
cautions U اخطار توجه
cautions U توجه کنید
cautioning U اخطار توجه
inattention U فقدان توجه
to take keep U توجه کردن
cautioned U اخطار توجه
to be d. to U توجه نکردن به
substantial U قابل توجه
cautioning U توجه کنید
to watch over U توجه کردن
to drive at U توجه داشتن به
engaging U جالب توجه
notables U جالب توجه
get with it <idiom> U توجه کردن
mark U توجه کردن
attending U توجه کردن
noteworthy U قابل توجه
marks U توجه کردن
attend U توجه کردن
attends U توجه کردن
Take care of the infant. U از نوزاد توجه کن
pay attention <idiom> U توجه کردن
favored U توجه مرحمت
unscrupulous U بی توجه به نیک و بد
notable U جالب توجه
strikingly U قابل توجه
considerable U قابل توجه
tendency U توجه استعداد
tendencies U توجه استعداد
self care U توجه از خود
noticeable U قابل توجه
see after U توجه داشتن به
safe keeping U حفافت توجه
wistfulness U توجه دقت
riding high <idiom> U جالب توجه
Your attention please. U توجه فرمایید !توجه فرمایید !
liberal U جالب توجه
attention getting U توجه طلب
attention seeking U توجه طلب
attention span U فراخنای توجه
span of attention U فراخنای توجه
attention to orders U توجه کنید
auspice U حسن توجه
introversion U توجه بدرون
intentness U سرگرمی توجه
warning U توجه به خط ر ممکن
warnings U توجه به خط ر ممکن
polarities U توجه به قطب
liberals U جالب توجه
look after U توجه داشتن به
striking U قابل توجه
attention deficit U کاستی توجه
at nurse U در توجه دایه
notations U ثبت توجه
notation U ثبت توجه
polarity U توجه به قطب
hypoprosexia U فقدان توجه
hypoprosessis U فقدان توجه
favoured U طرف توجه
hereunto <adv.> U با توجه به این
on this <adv.> U با توجه به این
devil may care U بی توجه به مقام
detraction U کاهش توجه
favours U توجه مرحمت
favouring U توجه مرحمت
favour U توجه مرحمت
hereto <adv.> U با توجه به این
favoring U توجه مرحمت
for this purpose <adv.> U با توجه به این
figure on U توجه کردن
field of attention U میدان توجه
favor U توجه مرحمت
focal point U کانون توجه
eye catcher U چیزجالب توجه
as to that <adv.> U با توجه به این
concerning this <adv.> U با توجه به این
favors U توجه مرحمت
oyez U توجه کنید
consideration U توجه تامل
consideration U توجه مراعات
tents U توجه کردن
regard U رعایت توجه
regarded U رعایت توجه
regards U رعایت توجه
yummy U جالب توجه
auspices U حسن توجه
noticing U توجه اطلاع
welfare U توجه کردن
notices U توجه اطلاع
notice U توجه اطلاع
observingly U از روی توجه
pay respect to U توجه داشتن به
tent U توجه کردن
considerations U توجه مراعات
nota bene U توجه شود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com