Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
tendencies
U
توجه استعداد
tendency
U
توجه استعداد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
accountable strength
استعداد قابل توجه
Other Matches
screamer
U
اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه
average strength
U
استعداد پرسنلی متوسط میانگین استعداد پرسنلی
draw attention
U
توجه کسی را جلب کردن توجه جلب شدن
favourites
U
طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
questionof interest
U
پرسشهای جالب توجه موضوعهای جالب توجه
favorites
U
طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favourite
U
طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
genius
U
استعداد
endowments
U
استعداد
endowment
U
استعداد
geniuses
U
استعداد
unintelligent
U
بی استعداد
capacities
U
استعداد
talents
U
استعداد
capacity
U
استعداد
talent
U
استعداد
talented
U
استعداد
parted
U
با استعداد
aptitude
U
استعداد
aptitudes
U
استعداد
turns
U
استعداد
turn
U
استعداد
ingenuity
U
استعداد
susceptibility
U
استعداد
property
U
استعداد
inapt
U
بی استعداد
capability
U
استعداد
verve
U
استعداد
gifted
U
با استعداد
predispostion
U
استعداد
cabiler
U
استعداد
susceptivity
U
استعداد
aptness
U
استعداد
amplitude
U
استعداد
simpleminded
U
کم استعداد
potentiality
U
استعداد
potentialities
U
استعداد
brilliance
U
استعداد
talentless
U
بی استعداد
ungifted
U
بی استعداد
liability to disease
U
استعداد
gormless
U
کم استعداد
strength
U
استعداد رزمی
cleverer
U
باهوش با استعداد
cleverest
U
باهوش با استعداد
palooka
U
بوکسور بی استعداد
art
U
استعداد استادی
strengths
U
استعداد رزمی
arts
U
استعداد استادی
occupational aptitude
U
استعداد شغلی
liabilities
U
بدهکاری استعداد
child prodigy
U
بچهبا استعداد
war strenght
U
استعداد جنگی
reproductivity
U
استعداد تولید
sconce
U
جمجمه استعداد
risible faculty
U
استعداد خنده
resistibility
U
استعداد مقاومت
reproductivity
U
استعداد هم اوری
clever
U
باهوش با استعداد
mechanical aptitude
U
استعداد فنی
liability
U
بدهکاری استعداد
capacity
U
استعداد مقام
scholastic aptitude
U
استعداد تحصیلی
capacity
U
گنجایش استعداد
academic aptitude
U
استعداد تحصیلی
indispositions
U
عدم استعداد
aptitude test
U
ازمون استعداد
aptitude tests
U
ازمون استعداد
artistry
U
استعداد هنرپیشگی
flair
U
استعداد خصیصه
indisposition
U
عدم استعداد
capable
U
با استعداد صلاحیتدار
capacities
U
گنجایش استعداد
artistic aptitude
U
استعداد هنری
authorized strength
U
استعداد مجاز
indisposedness
U
عدم استعداد
shift
U
نوبتی استعداد
capability
U
استعداد پیشرفت
imitativeness
U
استعداد تقلید
frost susceptibility
U
استعداد یخزدگی
end strength
U
استعداد نهایی
division slice
U
استعداد لشگری
command strength
U
استعداد یکان
caliber
U
گنجایش استعداد
capacities
U
استعداد مقام
cleverness
U
هوشیاری استعداد
shifts
U
نوبتی استعداد
shifted
U
نوبتی استعداد
effective strength
U
استعداد رزمی موثر
the talnet of the country
U
مردم با استعداد کشور
flatlander
U
موج سوار کم استعداد
accountable strength
U
استعداد قابل محاسبه
allotropy
U
استعداد تغییر و تبدیل
attack size
U
استعداد وسایل درگیر در تک
fabllibility
U
استعداد خطا کردن
level of strength
U
میزان استعداد رزمی
level of strength
U
سطح استعداد رزمی
differential aptitude tests
U
ازمونهای تشخیص استعداد دی ا تی
knack
U
صدای شلاق استعداد
habiliment
U
جامه استعداد فکری
peak strenght
U
حداکثر استعداد مجاز
manpower cieling
U
سطح استعداد پرسنل
physical aptitude test
U
ازمون استعداد جسمانی
gifts
U
دارای استعداد کردن
talent for musics
U
استعداد یا ذوق موسیقی
gifts
U
استعداد پیشکش کردن
gift
U
دارای استعداد کردن
gift
U
استعداد پیشکش کردن
vocational aptitude test
U
ازمون استعداد شغلی
able
با استعداد صلاحیت دار
reduced strenght
U
حداقل استعداد جنگی
natural
U
مسلم استعداد ذاتی
scholastic aptitude test
U
ازمون استعداد تحصیلی
naturals
U
مسلم استعداد ذاتی
potentially
U
با داشتن استعداد نهانی
versatile
U
دارای استعداد و ذوق
potentialize
U
دارای استعداد کردن
gifted
U
موید شخص با استعداد
battle bill
U
فهرست استعداد رزمی ناو
faculty
U
استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
edacity
U
استعداد خوردن شکم پرستی
potentialities
U
عاملیت بالفعل استعداد نهانی
potentiality
U
عاملیت بالفعل استعداد نهانی
Iranians have a gift of tongues.
U
ایرانیها استعداد زبان دارند
strength
U
قدرت رزمی استعداد نفری
potential
U
دارای استعداد نهانی پتانسیل
faculties
U
استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
strengths
U
قدرت رزمی استعداد نفری
means end capacity
U
استعداد درک وسیله- هدف
personnel ceiling
U
سقف استعداد مجاز پرسنلی
rhymester
U
شاعربی استعداد وکم مایه
peace time complement
U
استعداد مجاز زمان صلح
self rating
U
تعیین میزان استعداد خود
seashore musical ability tests
آزمون های استعداد موسیقی سیشور
peace time establishment
U
جدول استعداد مجاز زمان صلح
green thumb
U
استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
authorized strength of theater
U
استعداد مجاز صحنه عملیات از نظر پرسنلی
minnesota clerical aptitude test
U
ازمون استعداد امور دفتری مینه سوتا
it is insusceptible of change
U
اماده برای تغییر نسبت استعداد دگرگونی ندارد
one's light s
U
نهایت کوشش را در حدودتوانایی یا استعداد خود بعمل اوردن
rimester
U
قافیه ساز شاعر بی استعداد وکم مایه شاعرک
manning level
U
درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
tendance
U
توجه
turn to
U
توجه
unconsidered
U
بی توجه
unresponsive
U
بی توجه
heedfully
U
با توجه
attentions
U
توجه
attention
U
توجه
NB
U
توجه!
notes
U
توجه
noting
U
توجه
inattentive
U
بی توجه
oblivious
U
بی توجه
listless
U
بی توجه
listlessly
U
بی توجه
attendance
U
توجه
remark
U
توجه
remarked
U
توجه
heedfulness
U
توجه
remarks
U
توجه
attentiveness
U
توجه
attention to orders
U
توجه
assiduity
U
توجه
attendances
U
توجه
mindfulness
U
توجه
adverence
U
توجه
advertence
U
توجه
advertency
U
توجه
mindfully
U
با توجه
regards
U
توجه
remarking
U
توجه
regarded
U
توجه
heeded
U
توجه
heed
U
توجه
cares
U
توجه
keep
U
توجه
keeps
U
توجه
re-
U
با توجه به
heeds
U
توجه
heeding
U
توجه
regard
U
توجه
cared
U
توجه
re
U
با توجه به
note
U
توجه
care
U
توجه
notices
U
توجه اطلاع
to llok
U
توجه کردن
tentless
U
بی توجه بی دقت
favour
U
توجه مرحمت
attends
U
توجه کردن
attending
U
توجه کردن
yummy
U
جالب توجه
attend
U
توجه کردن
self care
U
توجه از خود
consideration
U
توجه مراعات
favouring
U
توجه مرحمت
focal point
U
کانون توجه
considerations
U
توجه تامل
notice
U
توجه اطلاع
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com