English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
alluvial U ته نشینی مربوط به رسوب و ته نشین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
silting U رسوب ته نشینی
tartar U ته نشین رسوب
tartars U ته نشین رسوب
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
The tenant is like a colonist . <proverb> U اجاره نشین خوش نشین است .
riverain U کرانه نشین ساحل نشین
withdrawal U عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
backpedal U عقب نشینی در مقابل حریف عقب نشینی
withdrawals U عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
recoilless U جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
variable recoil U سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
palatinate U کنت نشین ساکن کنت نشین
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
fouling U رسوب
fouls U رسوب
foulest U رسوب
fouler U رسوب
fouled U رسوب
foul U رسوب
alluvium U رسوب
residual U رسوب
sinter U رسوب
precipitation U رسوب
percipitate U رسوب
dreg U رسوب
mud U رسوب
alluvion U رسوب
illuviation U رسوب
sediment U رسوب
deposits U رسوب
deposit U رسوب
sediments U رسوب
oil sludge U رسوب روغن
percipitate U رسوب کردن
deposits U رسوب کردن
precipitation U رسوب کردن
precipitating U رسوب کردن
precipitated U رسوب شیمیایی
deposits U ذخیره رسوب
precipitated U رسوب کردن
precipitates U رسوب شیمیایی
sediment U لای رسوب
precipitates U رسوب کردن
precipitating U رسوب شیمیایی
sediment U رسوب کردن
accretion of silt U رسوب زدایی
fouling U رسوب کردن
setting basin U حوضچه رسوب
silt pit U چاله رسوب
silt sump U چاهک رسوب
sedimentation U رسوب سازی
deposit U ذخیره رسوب
deposit U رسوب کردن
sedimentation U رسوب گذاری
glacial deposit U رسوب یخچالی
precipitant U عامل رسوب
residuum U پسمانده رسوب
precipitation U رسوب دادن
fouling U رسوب رسوبات
settling basin U حوضچه رسوب
precipitate U رسوب کردن
foul U رسوب کردن
foulest U رسوب کردن
trap box U حوضچه رسوب
sediments U رسوب کردن
fouled U رسوب کردن
accretionof silt U رسوب زدائی
sediments U لای رسوب
bosh U رسوب کوارتس
fouls U رسوب کردن
precipitate U رسوب شیمیایی
fouler U رسوب کردن
mud valve U دریجه رسوب
precipitation reaction U واکنش رسوب دهنده
reprecipitation U رسوب کردن مجدد
reprecipitation U رسوب دادن مجدد
silt ejector U تخلیه کننده رسوب
trap box U حوضچه رسوب زهکشها
sludge U رسوب گل و لای ضخیم
precipating agent U عامل رسوب دهنده
vapor deposition U رسوب سازی با بخار
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
tidal mud deposits U گل رسوب شده حاصل از جزرو مد
eolian U رسوب حاصل از جریان باد
coppering U مس گیری رفع رسوب مس از داخل لوله
laterization U تبدیل سنگ به رسوب صخرههای قرمز
sludge U لجن غلیظ رسوب مخازن سوخت ناو
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
scale U ستون درجه رسوب جدار داخلی دیگ بخارناو
juck work U کوبیدن میخ درکف و دیوارهای کانال به منظور ایجاد رسوب
illuviate U در اثر نقل مکان از محلی درمحل دیگری رسوب شدن
an eveing party U شب نشینی
precipitation U ته نشینی
wakes U شب نشینی
sedimentation U ته نشینی
illuviation U ته نشینی
wake U شب نشینی
deposit U ته نشینی
retrocedence U پس نشینی
sedimentation U ته نشینی
recoils U پی نشینی
nightlife U شب نشینی
soiree U شب نشینی
soirees U شب نشینی
soirTes U شب نشینی
settling U ته نشینی
sedinentation U ته نشینی
subsidence U ته نشینی
sedimentary U ته نشینی
evening party U شب نشینی
recoil U پی نشینی
recoiling U پی نشینی
waked U شب نشینی
deposits U ته نشینی
adsorption U رو نشینی
recoiled U پی نشینی
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
fallback U عقب نشینی
seclusion U گوشه نشینی
tenantry U اجاره نشینی
to burn the midnighoil U شب نشینی کردن
cotenancy U هم اجاره نشینی
retreats U عقب نشینی
break ground U عقب نشینی
retreating U عقب نشینی
electrostatic procipitation U ته نشینی الکترواستاتیک
retreated U عقب نشینی
settlements U ته نشینی مسکن
settlement U ته نشینی مسکن
solitariness U گوشه نشینی
sanctuaries U حق بست نشینی
sanctuary U حق بست نشینی
to burn the midnight oil شب نشینی کردن
retreat U عقب نشینی
urbanism U شهر نشینی
ruralize U ده نشینی کردن
katabasis U عقب نشینی
reclvsion U گوشه نشینی
eremitic life U گوشه نشینی
eremitism U گوشه نشینی
hutment U کلبه نشینی
line of retreat U خط عقب نشینی
urbanization U شهر نشینی
recoils U عقب نشینی
recoiled U عقب نشینی
nomadism U کوچ نشینی
recoiling U عقب نشینی
recoil U عقب نشینی
sedimentation pond U حوضچه ته نشینی
sequestered life U گوشه نشینی
hypostatic U ناشی از ته نشینی
suburbia U حومه نشینی
recess U عقب نشینی
recesses U عقب نشینی
retrocession U عقب نشینی
retrocedence U عقب نشینی
sediment U ته نشین
companion U هم نشین
marchman U سر حد نشین
alluvion U ته نشین
fecal U ته نشین
lees U ته نشین
lake dweller U اب نشین
sediments U ته نشین
anuses U نشین
anus U نشین
deposit U ته نشین
deposits U ته نشین
alluvium U ته نشین
backblast U موج عقب نشینی
sedimentation analysis U تجزیه بروش ته نشینی
backblast U شعله عقب نشینی
to sound the retreat U شیپورعقب نشینی زدن
rocket propulsion U فشارعقب نشینی موشک
to lose ground U عقب نشینی کردن
blowback U ضربه عقب نشینی
scuttled U عقب نشینی روزنه
retreated U عقب نشینی کردن
scuttles U عقب نشینی روزنه
ebb current U عقب نشینی اب دریا
scuttle U عقب نشینی روزنه
scuttling U عقب نشینی روزنه
urbanistic U وابسته بشهر نشینی
urbanist U وابسته بشهر نشینی
blowback U عقب نشینی خودکار
short recoil U عقب نشینی کوتاه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com