Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
quadruplication
U
تهیه چیزی درچهارنسخه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
finance
U
بودجه چیزی را تهیه کردن
finances
U
بودجه چیزی را تهیه کردن
financing
U
بودجه چیزی را تهیه کردن
financed
U
بودجه چیزی را تهیه کردن
outlined
U
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outlines
U
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outlining
U
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
preparative
U
تدارکی مربوط به تهیه کردن چیزی
outline
U
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
copying
U
تهیه نمونه اولیه از هر چیزی فرمان COPY در سیستم عامل DOS
copy
U
تهیه نمونه اولیه از هر چیزی فرمان COPY در سیستم عامل DOS
copied
U
تهیه نمونه اولیه از هر چیزی فرمان COPY در سیستم عامل DOS
copies
U
تهیه نمونه اولیه از هر چیزی فرمان COPY در سیستم عامل DOS
to pull off something
[contract, job etc.]
U
چیزی را تهیه کردن
[تامین کردن]
[شغلی یا قراردادی]
laying up
U
تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
purveyed
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
map compilation
U
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
projections
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projection
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
purveying
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
to concern something
U
مربوط بودن
[شدن]
به چیزی
[ربط داشتن به چیزی]
[بابت چیزی بودن]
to watch something
U
مراقب
[چیزی]
بودن
[توجه کردن به چیزی]
[چیزی را ملاحظه کردن]
to stop somebody or something
U
کسی را یا چیزی را نگاه داشتن
[متوقف کردن]
[مانع کسی یا چیزی شدن]
[جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی]
enclosing
U
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
enclose
U
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
relevance
U
1-روش ارتباط چیزی با دیگری .2-اهمیت چیزی دریک موقعیت یا فرآیند
encloses
U
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
to appreciate something
U
قدر چیزی را دانستن
[سپاسگذار بودن]
[قدردانی کردن برای چیزی]
querying
U
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
pushes
U
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
query
U
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
queries
U
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
queried
U
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
via
U
حرکت به سوی چیزی یا استفاده از چیزی برای رسیدن به مقصد
push
U
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
pushed
U
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
modify
U
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modifying
U
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modifies
U
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
replaces
U
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replacing
U
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replaced
U
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replace
U
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
to esteem somebody or something
[for something]
U
قدر دانستن از
[اعتبار دادن به]
[ارجمند شمردن]
کسی یا چیزی
[بخاطر چیزی ]
correction
U
صحیح کردن چیزی تغییری که چیزی را درست میکند
to hang over anything
U
سوی چیزی پیشامدگی داشتن بالای چیزی سوارشدن
control
U
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
controlling
U
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
controls
U
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
establish
U
1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
establishes
U
1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
establishing
U
1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
to pass by any thing
U
از پهلوی چیزی رد شدن چیزی رادرنظرانداختن یاچشم پوشیدن
covets
U
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
coveting
U
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
covet
U
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
think nothing of something
<idiom>
U
فراموش کردن چیزی ،نگران چیزی بودن
appreciating
U
بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
rate
U
ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
rates
U
ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
to regard somebody
[something]
as something
U
کسی
[چیزی]
را بعنوان چیزی بحساب آوردن
appreciates
U
بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
appreciate
U
بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
appreciated
U
بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
preparations
U
تهیه
supplying
U
تهیه
ministration
U
تهیه
seating
U
تهیه جا
housing
U
تهیه جا
counter preparation
U
ضد تهیه
procurement
U
تهیه
purveying
U
تهیه
purveyed
U
تهیه
provision
U
تهیه
purvey
U
تهیه
off hand
U
بی تهیه
supplied
U
تهیه
preparation
U
تهیه
supply
U
تهیه
purveys
U
تهیه
extension
U
طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
extensions
U
طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
provided
[that]
<conj.>
U
تهیه شده
supplier
U
تهیه کننده
blend
U
تهیه کردن
suppliers
U
تهیه کننده
on the stocks
U
د رشرف تهیه
parasceve
U
روز تهیه
pitched
U
تهیه دیده
photo imagery
U
تهیه عکس
base development
U
تهیه پایگاه
preparation
U
اتش تهیه
preparations
U
تهیه مقدمات
preparation
U
تهیه مقدمات
preparations
U
تهیه و ارایش
preparations
U
اتش تهیه
lighting feeder
U
تهیه روشنایی
fabricator
U
تهیه کننده
counter preparation
U
تیر ضد تهیه
placements
U
تهیه شغل
appropriated
<adj.>
<past-p.>
U
تهیه شده
furtherance
U
تهیه وسایل
preparation
U
تهیه و ارایش
blends
U
تهیه کردن
provision
U
تهیه کردن
provide
U
تهیه کردن
provides
U
تهیه دیدن
provides
U
تهیه کردن
prepares
U
تهیه کردن
prepare
U
تهیه کردن
provide
U
تهیه دیدن
preparing
U
تهیه کردن
procured
U
تهیه کردن
procures
U
تهیه کردن
procure
U
تهیه کردن
procuring
U
تهیه کردن
data processing
U
تهیه اطلاعات
data processing
U
تهیه و تولیداطلاعات
afford
U
تهیه کردن
affording
U
تهیه کردن
administer
U
تهیه کردن
administered
U
تهیه کردن
administering
U
تهیه کردن
administers
U
تهیه کردن
placement
U
تهیه کار
placement
U
تهیه شغل
placements
U
تهیه کار
afforded
U
تهیه کردن
process
U
تهیه کردن
laid on
<past-p.>
U
تهیه شده
affords
U
تهیه کردن
weaponry
U
تهیه سلاح
provided
<adj.>
<past-p.>
U
تهیه شده
caters
U
تهیه کردن
catering
U
تهیه کردن
catered
U
تهیه کردن
cater
U
تهیه کردن
processes
U
تهیه کردن
triplicity
U
تهیه در سه نسخه
preparator
U
تهیه کننده
supply
U
تهیه کردن
preparation time
U
زمان تهیه
victual
U
تهیه اذوقه
preparation of food
U
تهیه خوراک
preparation fire
U
اتش تهیه
preparatorily
U
بعنوان تهیه
prepare mortar
U
تهیه ملات
triplication
U
تهیه در سه نسخه
provisionment
U
تهیه خواربار
purveyance
U
تهیه خواربار
supplied
U
تهیه کردن
the preparation day
U
روز تهیه
supplying
U
تهیه کردن
to find in
U
تهیه کردن
to make provision
U
تهیه دیدن
vacuum-packed
تهیه شده
the water supply of tehran
U
تهیه اب تهران
to bargain for
U
تهیه دیدن
preparation fire
U
تیر تهیه
victualage
U
تهیه اذوقه
fence
[around / between something]
U
حصار
[دور چیزی]
[بین چیزی]
changing
U
استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر
fence
[around / between something]
U
نرده
[دور چیزی]
[بین چیزی]
to wish for something
U
ارزوی چیزی راکردن چیزی را خواستن
see about (something)
<idiom>
U
دنبال چیزی گشتن ،چیزی را چک کردن
screw up
<idiom>
U
زیروروکردن چیزی ،بهم زدن چیزی
changes
U
استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر
changed
U
استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر
to give up
[to waste]
something
U
ول کردن چیزی
[کنترل یا هدایت چیزی]
change
U
استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر
to portray somebody
[something]
U
نمایش دادن کسی یا چیزی
[رل کسی یا چیزی را بازی کردن]
[کسی یا چیزی را مجسم کردن]
forge
U
تهیه جنس قلابی
bill
U
تهیه کردن صورتحساب
effigies
U
تمثال تهیه کردن
tasty
U
باسلیقه تهیه شده
bills
U
تهیه کردن صورتحساب
funded
U
تهیه وجه کردن
programmes
U
برنامه تهیه کردن
effigy
U
تمثال تهیه کردن
harness
U
اشیاء تهیه کردن
harnessed
U
اشیاء تهیه کردن
programme
U
برنامه تهیه کردن
harnessing
U
اشیاء تهیه کردن
forges
U
تهیه جنس قلابی
quadruplicate
U
در چهارنسخه تهیه کردن
fund
U
تهیه وجه کردن
enabling
U
تهیه کردن برای
programmer
U
تهیه کننده برنامه
extemporises
U
فورا تهیه کردن
rotogravure
U
تهیه گراور غلتکی
procurement
U
تهیه و تحویل اماد
enable
U
تهیه کردن برای
artillery preparation
U
اتش تهیه توپخانه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com