English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
provisionment U تهیه خواربار
purveyance U تهیه خواربار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
he is an adequate provider U برای تهیه خواربار
revictual U دوباره غذا یا خواربار تهیه کردن
Other Matches
laying up U تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
commissarial U خواربار
foodstuffs U خواربار
foodstuff U خواربار
grocery U خواربار
cate U خواربار
groceries U خواربار
viand U خواربار
provisionless U بی خواربار
stover U خواربار
provender U خواربار
provisions U خواربار
grocers U خواربار فروش
victualler U خواربار رسان
grocer's U خواربار فروشی
food shop U خواربار فروشی
grocery store [American E] U خواربار فروشی
grocery U خواربار فروشی
grocer's shop U خواربار فروشی
grubs U خوراک خواربار
grub U خوراک خواربار
grocer U خواربار فروش
grubbed U خوراک خواربار
convenience store U خواربار فروشی کوچک
viaticum U توشه و خواربار سفر
convenience stores U خواربار فروشی کوچک
victual U خواربار تامین کردن
victualler U کشتی حامل خواربار
purveys U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey U تهیه اذوقه تهیه سورسات
cantina U مغازه خواربار یامشروب فروشی
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
projections U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projection U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
purveyed U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
off hand U بی تهیه
ministration U تهیه
seating U تهیه جا
housing U تهیه جا
procurement U تهیه
purveys U تهیه
provision U تهیه
counter preparation U ضد تهیه
purvey U تهیه
purveyed U تهیه
purveying U تهیه
supplied U تهیه
supply U تهیه
preparations U تهیه
supplying U تهیه
preparation U تهیه
procured U تهیه کردن
blend U تهیه کردن
procure U تهیه کردن
procures U تهیه کردن
supply U تهیه کردن
processes U تهیه کردن
procuring U تهیه کردن
blends U تهیه کردن
suppliers U تهیه کننده
caters U تهیه کردن
victual U تهیه اذوقه
prepare U تهیه کردن
prepares U تهیه کردن
victualage U تهیه اذوقه
catering U تهیه کردن
catered U تهیه کردن
pitched U تهیه دیده
cater U تهیه کردن
base development U تهیه پایگاه
provides U تهیه کردن
supplier U تهیه کننده
provide U تهیه دیدن
provide U تهیه کردن
afford U تهیه کردن
afforded U تهیه کردن
affording U تهیه کردن
affords U تهیه کردن
administer U تهیه کردن
administered U تهیه کردن
administering U تهیه کردن
supplied U تهیه کردن
preparatorily U بعنوان تهیه
prepare mortar U تهیه ملات
process U تهیه کردن
provides U تهیه دیدن
placements U تهیه شغل
placements U تهیه کار
placement U تهیه شغل
placement U تهیه کار
administers U تهیه کردن
vacuum-packed تهیه شده
the preparation day U روز تهیه
to find in U تهیه کردن
appropriated <adj.> <past-p.> U تهیه شده
fabricator U تهیه کننده
furtherance U تهیه وسایل
laid on <past-p.> U تهیه شده
photo imagery U تهیه عکس
weaponry U تهیه سلاح
triplication U تهیه در سه نسخه
preparation fire U تیر تهیه
preparing U تهیه کردن
provided [that] <conj.> U تهیه شده
preparation U تهیه مقدمات
preparations U اتش تهیه
preparation U تهیه و ارایش
lighting feeder U تهیه روشنایی
the water supply of tehran U تهیه اب تهران
preparations U تهیه و ارایش
to bargain for U تهیه دیدن
on the stocks U د رشرف تهیه
preparation U اتش تهیه
preparation fire U اتش تهیه
preparations U تهیه مقدمات
provided <adj.> <past-p.> U تهیه شده
to make provision U تهیه دیدن
provision U تهیه کردن
supplying U تهیه کردن
data processing U تهیه اطلاعات
counter preparation U تیر ضد تهیه
preparation of food U تهیه خوراک
preparation time U زمان تهیه
preparator U تهیه کننده
parasceve U روز تهیه
triplicity U تهیه در سه نسخه
data processing U تهیه و تولیداطلاعات
melinite U مخصوص تهیه چاشنی
bill U تهیه کردن صورتحساب
polychrome U تهیه عکسهای رنگی
quadruplication U تهیه چیزی درچهارنسخه
project section U بخش تهیه پروژه ها
programmer U تهیه کننده برنامه
stenciller U تهیه کننده استنسیل
programme U برنامه تهیه کردن
programmes U برنامه تهیه کردن
effigies U تمثال تهیه کردن
forges U تهیه جنس قلابی
effigy U تمثال تهیه کردن
forge U تهیه جنس قلابی
cold turkey U بدون تهیه وتدارک
stenciler U تهیه کننده استنسیل
project section U بخش تهیه طرحها
bills U تهیه کردن صورتحساب
topography U تهیه نقشه از عوارض
program section U بخش تهیه برنامه ها
scripting U تهیه فایل اغازگر
programmers U تهیه کننده برنامه
processes U تهیه و تولید کردن
prearranged U از پیش تهیه شده
whomp up U بسرعت تهیه کردن
budget directive U دستورالعمل تهیه بودجه
acetylene generator U دستگاه تهیه استیلن
aggregate flow diagram U نمودار تهیه مصالح
area projection U تهیه نقشه از منطقه
area projection U تهیه تصویر منطقه
quadruplicate U در چهارنسخه تهیه کردن
artillery preparation U اتش تهیه توپخانه
barrier tactics U تاکتیک تهیه موانع
budgeter U تهیه کننده بودجه
beach unit U یکان تهیه بارانداز
precontract preparations U تهیه اسناد قرارداد
polychromy U فن تهیه نقوش الوان
duplicator U ماشین تهیه رونوشت
duplicators U ماشین تهیه رونوشت
preparatory students U شاگردان تهیه یا مقدماتی
lyonnaise U باپیاز تهیه شده
prearrange U قبلا تهیه کردن
it is in preparation U در دست تهیه است
process U تهیه و تولید کردن
rotogravure U تهیه گراور غلتکی
artillery preparation U تیر تهیه توپخانه
information providers U تهیه کنندگان اطلاعات
hydrography U تهیه نقشه دریایی
to lay in a stock U موجودی تهیه کردن
furred U تهیه شده باخز
budgeteer U تهیه کننده بودجه
extemporize U فورا تهیه کردن
extemporized U فورا تهیه کردن
extemporizes U فورا تهیه کردن
affordable قابل تهیه و خریداری
procure U تهیه و تحویل اماد
preparation U تهیه کردن اتش
procured U تهیه و تحویل اماد
procures U تهیه و تحویل اماد
procuring U تهیه و تحویل اماد
harness U اشیاء تهیه کردن
extemporising U فورا تهیه کردن
extemporises U فورا تهیه کردن
hosted U تهیه تسهیلات ورزشی
hosting U تهیه تسهیلات ورزشی
hosts U تهیه تسهیلات ورزشی
fund U تهیه وجه کردن
funded U تهیه وجه کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com