Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
area projection
U
تهیه تصویر منطقه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
area projection
U
تهیه نقشه از منطقه
projections
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projection
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
display controlled
U
نمایش منطقه در روی صفحه رادار راداری که تصویر ان مستقیما نشان داده میشود
policonic projection
U
سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی
drop zone
U
منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
damage area
U
منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
submarine havens
U
منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
laying up
U
تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
sanctuaries
U
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuary
U
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
service area
U
منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
landing area
U
منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
run up area
U
منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
airspace reservation
U
منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
area of military significant fallout
U
منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
images
U
سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر
crop
U
کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
tweening
U
محاسبه تصاویر میانی که از تصویر ابتدایی شروع تا تصویر دیگر برسد
cropped
U
کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
image
[سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر]
crops
U
کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
staging area
U
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
polynia
U
منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
leave area
U
منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
haven submarine
U
منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
prohibited area
U
منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
grid zone
U
منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
pictures
U
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictured
U
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picturing
U
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picture
U
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
videos
U
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
acrobat
U
که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
acrobats
U
که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
videoing
U
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videoed
U
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
video
U
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
images
U
تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود
image
[تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود.]
flickered
U
تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flickers
U
تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flicker
U
تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
concentration area
U
منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
area oriented
U
بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
skid row
<idiom>
U
منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
spherization
U
جلوه ویژه برنامه گرافیک کامپیوتری که تصویر را به کره تبدیل میکند یا تصویر را حول یک شکل کروی می چرخاند
purvey
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
lossless compression
U
روشهای فشرده سازی تصویر که تعداد بیتهای هر پیکس در تصویر را کاهش میدهد بدون از دست دادن اطلاع یا کیفیت
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
refreshes
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
autos
U
الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
refreshed
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
auto
U
الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
refresh
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
kill area
U
منطقه خطر منطقه تلفات
crossing area
U
منطقه گذار منطقه پایاب
remote
U
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remoter
U
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
zone of fire
U
منطقه اتش منطقه تیراندازی
sector
U
منطقه عمل منطقه مسئولیت
remotest
U
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
combat zone
U
منطقه رزمی منطقه نبرد
sectors
U
منطقه عمل منطقه مسئولیت
tropopause
U
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
persistence
U
مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش
hypertext
U
روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
pen drawing
U
تصویر خطی تصویر مدادی
holding area
U
منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
ranging
U
تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
motif
U
گلی خاص در زمینه فرش
[این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
demolition target
U
منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
comparative cover
U
پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
clandestine assembly area
U
منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
axial route
U
مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
line crosser
U
فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
tracing
U
تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
tracings
U
تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
orthographic
U
تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
airspace prohibited area
U
منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
launching area
U
منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
demolition guard
U
نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
demilitarization
U
تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
separation zone
U
منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
defense coastal area
U
منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
background
U
تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
backgrounds
U
تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
map compilation
U
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
island bases
U
پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
sweep
U
تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
images
U
نقش کردن تصویر کردن نشان دادن تصویر
raster scan
U
ردیابی افقی محل تصویر پیمایش محل تصویر
image dissector tube
U
لامپ تجزیه کننده تصویر لامپ دیسکتور تصویر
image formation
U
تولید تصویر تصویر
island
U
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
islands
U
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
intersectional service
U
قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
purveying
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
scanned
U
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scan
U
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scans
U
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
area of operational interest
U
منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
area assessment
U
ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
air defense action area
U
منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
air surface zone
U
منطقه عملیات هوادریایی منطقه تک هوادریایی
aerospace projection operations
U
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
supplied
U
تهیه
procurement
U
تهیه
provision
U
تهیه
supply
U
تهیه
purveys
U
تهیه
preparation
U
تهیه
counter preparation
U
ضد تهیه
preparations
U
تهیه
seating
U
تهیه جا
housing
U
تهیه جا
supplying
U
تهیه
off hand
U
بی تهیه
purvey
U
تهیه
ministration
U
تهیه
purveyed
U
تهیه
purveying
U
تهیه
provisionment
U
تهیه خواربار
catered
U
تهیه کردن
procure
U
تهیه کردن
cater
U
تهیه کردن
triplication
U
تهیه در سه نسخه
blends
U
تهیه کردن
weaponry
U
تهیه سلاح
catering
U
تهیه کردن
procured
U
تهیه کردن
to bargain for
U
تهیه دیدن
purveyance
U
تهیه خواربار
the water supply of tehran
U
تهیه اب تهران
the preparation day
U
روز تهیه
prepare
U
تهیه کردن
to find in
U
تهیه کردن
prepares
U
تهیه کردن
to make provision
U
تهیه دیدن
preparing
U
تهیه کردن
provision
U
تهیه کردن
affords
U
تهیه کردن
procures
U
تهیه کردن
caters
U
تهیه کردن
provides
U
تهیه دیدن
provide
U
تهیه کردن
triplicity
U
تهیه در سه نسخه
data processing
U
تهیه اطلاعات
provide
U
تهیه دیدن
data processing
U
تهیه و تولیداطلاعات
provides
U
تهیه کردن
affording
U
تهیه کردن
vacuum-packed
تهیه شده
afforded
U
تهیه کردن
afford
U
تهیه کردن
procuring
U
تهیه کردن
victual
U
تهیه اذوقه
victualage
U
تهیه اذوقه
blend
U
تهیه کردن
parasceve
U
روز تهیه
base development
U
تهیه پایگاه
placements
U
تهیه شغل
placement
U
تهیه شغل
placement
U
تهیه کار
administers
U
تهیه کردن
administering
U
تهیه کردن
administered
U
تهیه کردن
administer
U
تهیه کردن
photo imagery
U
تهیه عکس
lighting feeder
U
تهیه روشنایی
counter preparation
U
تیر ضد تهیه
process
U
تهیه کردن
processes
U
تهیه کردن
on the stocks
U
د رشرف تهیه
pitched
U
تهیه دیده
suppliers
U
تهیه کننده
supplier
U
تهیه کننده
supply
U
تهیه کردن
supplied
U
تهیه کردن
supplying
U
تهیه کردن
preparation fire
U
تیر تهیه
preparation
U
تهیه و ارایش
preparation of food
U
تهیه خوراک
preparations
U
اتش تهیه
preparation fire
U
اتش تهیه
prepare mortar
U
تهیه ملات
provided
[that]
<conj.>
U
تهیه شده
provided
<adj.>
<past-p.>
U
تهیه شده
appropriated
<adj.>
<past-p.>
U
تهیه شده
preparatorily
U
بعنوان تهیه
preparations
U
تهیه و ارایش
preparator
U
تهیه کننده
preparation
U
اتش تهیه
preparation
U
تهیه مقدمات
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com