Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
mix in place
U
تهیه بتن در خود کارگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
lithography
U
کارگاه تهیه فیلم و زینک کتاب و مجله
Other Matches
resident engineer
U
مهندس مقیم در کارگاه ساختمانی یا نماینده مهندس مشاور در کارگاه
laying up
U
تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
purveys
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
map compilation
U
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
workshops
U
کارگاه
sculptor
U
کارگاه
sculptors
U
کارگاه
atelier
U
کارگاه
detective
U
کارگاه
industrial unit
U
کارگاه
shops
U
کارگاه
workshop
U
کارگاه
sculptoris
U
کارگاه
shopboard
U
کارگاه
plants
U
کارگاه
workhouses
U
کارگاه
workhouse
U
کارگاه
plant
U
کارگاه
establishment
U
کارگاه
engineering workshop
U
کارگاه
establishments
U
کارگاه
shopped
U
کارگاه
shop
U
کارگاه
field
U
کارگاه
detectives
U
کارگاه
fields
U
کارگاه
fielded
U
کارگاه
pilot plant
U
کارگاه نمونه
studio
U
کارگاه کارخانه
studio
U
کارگاه هنری
looms
U
کارگاه بافندگی
building site
U
کارگاه ساختمانی
plant
U
تجهیزات کارگاه
studios
U
کارگاه کارخانه
building sites
U
کارگاه ساختمانی
sites
U
کارگاه ساختمانی
automatic turning shop
U
کارگاه تراشکاری
site
U
کارگاه ساختمانی
smith's shop
U
کارگاه اهنگری
milling shop
U
کارگاه فرزکاری
looming
U
کارگاه بافندگی
sited
U
کارگاه ساختمانی
loomed
U
کارگاه بافندگی
loom
U
کارگاه بافندگی
site clearance
U
تخلیه کارگاه
site manager
U
رئیس کارگاه
deadman
U
کارگاه برفی
plants
U
تجهیزات کارگاه
studios
U
کارگاه هنری
lathe shop
U
کارگاه تراشکاری
carpet workshop
U
کارگاه قالیبافی
exhaust fan
U
هواکش کارگاه
production
U
فرآورده کارگاه
engineering workshop
U
کارگاه صنعتی
job office
U
دفتر کارگاه
field shop
U
کارگاه صحرایی
atelier
U
کارگاه هنری
artist's workshop studio
U
کارگاه هنری
assembly shop
U
کارگاه مونتاژ
shop
U
کارگاه تعمیرگاه
shops
U
کارگاه تعمیرگاه
welding shop
U
کارگاه جوشکاری
shopped
U
کارگاه تعمیرگاه
manufactory
U
کاردستی کارگاه
works inspector
U
بازرس کارگاه
cottage industries
U
کارگاه خانگی
cottage industry
U
کارگاه خانگی
ball joint vise
U
گیره ساچمهای کارگاه
machine shop
U
کارگاه محاسبات ماشینی
electroplating shop
U
کارگاه عملیات گالوانیزهای
acid recovery plant
U
کارگاه بازیابی اسید
acid restoring plant
U
کارگاه بازیابی اسید
shipyards
U
کارگاه کشتی سازی
molding shop
U
کارگاه قالب گیری
shipyard
U
کارگاه کشتی سازی
pattern shop
U
کارگاه مدل سازی
sweatshops
U
کارگاه بهره کشی
sweatshop
U
کارگاه بهره کشی
workroom
U
اتاق کار کارگاه
plants
U
محل کارخانه یا کارگاه
plant
U
محل کارخانه یا کارگاه
storage pile
U
انبار مصالح در کارگاه
pullery
U
کارگاه پوست تراشی
workshops
U
اتاق کار کارگاه
winding shop
U
کارگاه سیم پیچی
workshop
U
اتاق کار کارگاه
plant records
U
امار تجهیزات کارگاه
ex works
U
تحویل در کنار کارگاه یاکارخانه
craftshop
U
کارگاه هنرهای دستی تفریحی
forges
U
ساختن کوره یا کارگاه اهنگری
maintenance shop
U
کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
forge
U
ساختن کوره یا کارگاه اهنگری
on site concrete
U
بتن ساخته شده در کارگاه
pouring bay
U
کارگاه کوچک ریخته گری
projections
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projection
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
dockyards
U
کارگاه کشتی سازی shipyard : syn
hauling
U
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
dockyard
U
کارگاه کشتی سازی shipyard : syn
hauls
U
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
hauled
U
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
stances
U
طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
stance
U
طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
haul
U
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
purveys
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
haul road
U
راه مخصوص حمل مصالح ساختمانی به کارگاه
fitting shop
U
کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
bench check
U
کارگاه مجهز به دستگاههای ازمایشی علامت نقطه بازرسی نقشه برداری
free haul
U
در حمل مصالح ساختمانی به کارگاه حداکثر مسافتی را که کرایه اضافی بدان تعلق نگیردگویند
operating bridge
U
پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
seating
U
تهیه جا
purveying
U
تهیه
purveyed
U
تهیه
housing
U
تهیه جا
purvey
U
تهیه
purveys
U
تهیه
counter preparation
U
ضد تهیه
supplied
U
تهیه
preparations
U
تهیه
supplying
U
تهیه
supply
U
تهیه
procurement
U
تهیه
provision
U
تهیه
preparation
U
تهیه
ministration
U
تهیه
off hand
U
بی تهیه
provided
<adj.>
<past-p.>
U
تهیه شده
vacuum-packed
تهیه شده
victualage
U
تهیه اذوقه
affords
U
تهیه کردن
victual
U
تهیه اذوقه
affording
U
تهیه کردن
processes
U
تهیه کردن
laid on
<past-p.>
U
تهیه شده
appropriated
<adj.>
<past-p.>
U
تهیه شده
provided
[that]
<conj.>
U
تهیه شده
triplicity
U
تهیه در سه نسخه
preparation time
U
زمان تهیه
preparation of food
U
تهیه خوراک
preparation fire
U
اتش تهیه
preparation fire
U
تیر تهیه
photo imagery
U
تهیه عکس
parasceve
U
روز تهیه
catered
U
تهیه کردن
supplier
U
تهیه کننده
suppliers
U
تهیه کننده
pitched
U
تهیه دیده
on the stocks
U
د رشرف تهیه
lighting feeder
U
تهیه روشنایی
fabricator
U
تهیه کننده
base development
U
تهیه پایگاه
preparator
U
تهیه کننده
preparatorily
U
بعنوان تهیه
prepare mortar
U
تهیه ملات
triplication
U
تهیه در سه نسخه
administer
U
تهیه کردن
administered
U
تهیه کردن
administering
U
تهیه کردن
administers
U
تهیه کردن
placement
U
تهیه کار
placement
U
تهیه شغل
placements
U
تهیه کار
placements
U
تهیه شغل
process
U
تهیه کردن
to make provision
U
تهیه دیدن
to find in
U
تهیه کردن
to bargain for
U
تهیه دیدن
the water supply of tehran
U
تهیه اب تهران
the preparation day
U
روز تهیه
purveyance
U
تهیه خواربار
provisionment
U
تهیه خواربار
counter preparation
U
تیر ضد تهیه
afforded
U
تهیه کردن
preparation
U
اتش تهیه
data processing
U
تهیه اطلاعات
preparation
U
تهیه و ارایش
supplying
U
تهیه کردن
preparations
U
تهیه مقدمات
blend
U
تهیه کردن
preparing
U
تهیه کردن
preparations
U
اتش تهیه
prepares
U
تهیه کردن
prepare
U
تهیه کردن
preparations
U
تهیه و ارایش
furtherance
U
تهیه وسایل
provision
U
تهیه کردن
procure
U
تهیه کردن
procured
U
تهیه کردن
data processing
U
تهیه و تولیداطلاعات
procures
U
تهیه کردن
procuring
U
تهیه کردن
weaponry
U
تهیه سلاح
afford
U
تهیه کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com