Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 48 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
I know Tehran like the back of my hand .
U
تهران رامثل کف دستم می شناسم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the inhabitants of tehran
U
ساکنان یا اهالی تهران زیستوران تهران
residents of tehran
U
سکنه تهران اهالی تهران
i know him by name
U
از اسم او را می شناسم
i know that place by sight
U
ببینم می شناسم
I don't know any German people other than you.
U
من هیچ آلمانی به غیر از تو را نمی شناسم.
I did it unwittingly. I lost count.
U
از دستم دررفت
He twisted my arm.
U
دستم را پیچاند
From Thehran to Shiraz.
U
از تهران به شیراز
Tehran
U
شهر تهران
w.no of tehran
U
بخش 2 تهران
the water supply of tehran
U
تهیه اب تهران
domiciled in tehran
U
مقیم تهران
the inhabitants of tehran
U
سکنه تهران
domiciled in tehran
U
ساکن تهران
residents of tehran
U
ساکنین تهران
on the skirts of tehran
U
د رحومه تهران
I am busy . my hands are tied.
U
دستم بند است
She pressed my hand .
U
دستم را فشار داد
She furtively pressed my hand .
U
یواشکی دستم را فشارداد
proceed at once to tehran
U
بی درنگ به تهران رهسپارشوید
In busy (crowded) streets of Tehran .
U
درخیابانهای شلوغ تهران
Foreign residents in tehran.
U
خارجیان مقیم تهران
Tehran- paris and return ( vice –versa) .
U
تهران ـ پاریس وبالعکس
the road to tehran
U
راه یا جاده تهران
My hand is bruised.
U
دستم ضرب دیده است
How was I supposed to know . After all I didnt have a crystal ball.
مگر کف دستم را بو کرده بودم.
I have no access to anywhere .
U
دستم از همه جا کوتاه است
The hot fat scalded my hand .
U
روغن داغ دستم را سوزاند
I am tied up ( busy) at the moment.
U
الان دستم بند است
I cant reach the shelf .
U
دستم به قفسه نمی رسد
My nose (hand)is bleeding.
U
دماغم ( دستم ) خون می آید
to live outside Tehran
U
در حومه تهران زندگی کردن
to live outside Tehran
U
بیرون از تهران زندگی کردن
What's the damage?
U
چقدر خرج روی دستم می افتد؟
i will do my possible
U
هر چه از دستم براید کوتاهی نخواهم کرد
I have just received your letter.
U
کاغذت تازه به دستم رسیده است
The ring is too small for my finger.
U
انگشتر به انگشتم ( دستم ) نمی رود
Which is the best way to Tehran ?
U
بهترین راه به تهران کدام است ؟
the rose of tehran
U
زیباترین زن یادختردرتهران ملکه وجاهت تهران
the strangers in tehran
U
بیگانگان یاخارجی هایی که در تهران هستند
If I lay my hands on him.
U
اگر دستم به اوبرسد می دانم چکار کنم
I have a free hand in this matter.
U
دراینکار دستم باز است ( اختیارات دارم )
After his discharge from the army, he came to Tehran .
پس از اینکه از خدمت ارتش مرخص شد آمد تهران.
I know Tehran like the palm of my hand.
U
تمام سوراخ سنبه های تهران رابلدم
have one's hand full
U
کار مهمتر داشتن
[دستم یا دستش بند است]
i lost my a
U
دار و ندار خود را گم کردم همه چیز از دستم رفت
iam p to of knowing him
U
از اشنایی او افتخار دارم افتخار دارم که او را می شناسم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com