English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
single U تنها یک نفری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
centuries U عده نظامی صد نفری گروهان صد نفری
century U عده نظامی صد نفری گروهان صد نفری
disciplinary control board U کمیسیون 5 نفری یکانها کمیسیون 5 نفری شورای انضباطی یکان
threesome U سه نفری
triumvirates U سه نفری
triumvier U سه نفری
triumvirate U سه نفری
threesomes U سه نفری
percapita U نفری
tandem U درشکه دو نفری
quintet U پنج نفری
tandems U درشکه دو نفری
quintette U پنج نفری
trios U سه نفری سه تایی
trio U سه نفری سه تایی
threesome U بازی سه نفری
quintets U پنج نفری
threesomes U بازی سه نفری
dialogue U مکالمهء دو نفری
dialogues U مکالمهء دو نفری
folie a deux U جنون دو نفری
duumvirate U حکومت دو نفری
duopoly U انحصار دو نفری
parleys U گفتگوی دو نفری
parleyed U گفتگوی دو نفری
parleying U گفتگوی دو نفری
parley U گفتگوی دو نفری
monologue U تک سخنگویی صحبت یک نفری
counsels U مشاوره دو نفری مشورت
pleiad U دسته هفت نفری
monologues U تک سخنگویی صحبت یک نفری
septet U دسته هفت نفری
counselled U مشاوره دو نفری مشورت
counseled U مشاوره دو نفری مشورت
counsel U مشاوره دو نفری مشورت
stichomythia U سوال وجواب در نفری
counselling U مشاوره دو نفری مشورت
heptarchy U حکومت هفت نفری
morris U نوعی رقص شش نفری
morrice U نوعی رقص شش نفری
monolog U تک سخنگویی صحبت یک نفری
decurion U رئیس دسته ده نفری
percapita U بقرار هر نفری هر راس
delire a quatre U هذیان چهار نفری
septette U دسته هفت نفری هفتگانه
strength U قدرت رزمی استعداد نفری
duumvir U شریک رتبه حکومت دو نفری
strengths U قدرت رزمی استعداد نفری
foursomes U بازی گلف چهار نفری
madrigal U سرود عاشقانه چند نفری
foursome U بازی گلف چهار نفری
tarantella U رقص تند دو نفری ایتالیایی
roomette U اتاقک یا کوپه یک نفری ترن
madrigals U سرود عاشقانه چند نفری
petit jury U هیئت منصفه دوازده نفری
quadrilles U نوعی بازی ورق چهار نفری
squad U گروه 5 نفری تیراندازان در مسابقه نوبتی
omber U نوعی بازی ورق سه نفری اسپانیولی
squads U گروه 5 نفری تیراندازان در مسابقه نوبتی
rigaudon U رقص نشاط انگیزدو نفری قرون 71 و 81
quadrille U نوعی بازی ورق چهار نفری
ombre U نوعی بازی ورق سه نفری اسپانیولی
rigadoon U رقص نشاط انگیزدو نفری قرون 71 و 81
octet U دسته خوانندگان یانوازندگان هشت نفری
tetrarchy U یکی از استانهای چهارگانه حکومت چهار نفری
string quartets U ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
string quartet U ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
quintet U قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
quintette U قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
quintets U قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
adagio رقص دو نفری که زن روی پنجهء پا میرقصد و بکمک مرد آهسته بهوا میپرد
exclusive U تنها
lonelier U تنها
loneliest U تنها
lonely U تنها
by one,s self U تنها
solus U تنها
by oneself U تنها
single-handed U تنها
by yourself U تنها
siolus U تنها
solitary U تنها
by it self U تنها
only U تنها
solo U تنها
out in the cold <idiom> U تنها
soles U تنها
unique U تنها
uniquely U تنها
lone U تنها
unaccompanied U تنها
single line U خط تنها
solos U تنها
single U تنها
single handed U تنها
solitarily U تنها
just U تنها
merest U تنها
recluse U تنها
mere U تنها
recluses U تنها
alone U تنها
sole U تنها
he alone went U تنها اورفت
asides U صحبت تنها
sole argument U تنها دلیل
lone electron U الکترون تنها
leave alone U تنها گذاردن
soli U تنها خوانان
read only U تنها خواندنی
to pull a lone oar U تنها کارکردن
wirte only U تنها نوشتن
fly by the seat of one's pants <idiom> U دست تنها
Do not leave me alone. U من را تنها نگذار.
single haneded U دست تنها
bread alone U تنها نان
strands U تنها گذاشتن
strand U تنها گذاشتن
singly U تنها انفرادا
bare handed U دست تنها
soles U شالوده تنها
sole U تنها انحصاری
soles U تنها انحصاری
aside U صحبت تنها
sole U شالوده تنها
lonesome U تنها وبیکس
to pull a lone oar U تنها پارو زدن
out of pure mischief U تنها از روی بدجنسی
adhoc U تنها به این منظور
To go alone to the judge . <proverb> U تنها به قاضى رفتن.
lonely hearts U تنها و جویای همدم
kick back <idiom> U تنها استراحت کردن
but U نه تنها بطور محض
to reckon with out one's host U تنها به قاضی رفتن
to live to oneself U تنها زندگی کردن
leave in the lurch <idiom> U دست تنها گذاشتن
lone pair electron U زوج الکترون تنها
not only he came but U نه تنها امد بلکه
monological U تنها سخن گو خودگووخودشنو
bare king U شاه تنها یا بی یاور شطرنج
fair-weather friend <idiom> U شخصی که تنها دوست است
zoon U تنها محصول یک نطفه واحد
Come along and keep me company. U بامن بیا تا تنها نباشم
lip service <idiom> U تنها زبونی موافقت کردن
one-track mind <idiom> U تنها به یک چیز فکر کردن
par for the course <idiom> U تنها چیزیکه انتظار داشته
baring the king U تنها کردن شاه شطرنج
photon U تنها یک الکترون تابش شود
rat race <idiom> U رها کردن ،تنها گذاشتن
tap U ضربه محکم که تنها یک میله را جا بگذارد
i did it only for your sake U تنها به خاطرشما این کار را کردم
Leave her alone. U اورا تنها (بحال خود ) بگذار
tapped U ضربه محکم که تنها یک میله را جا بگذارد
tapping U ضربه محکم که تنها یک میله را جا بگذارد
i rely solely on god... U تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
i was reserved for it U تنها برای من مقدر شده بود
live out of a suitcase <idiom> U تنها بایک چمدان زندگی کردن
His only aim and object is to make afortune . U تنها قصدش پولدار شدن است
endorsement in blank U فهر نویسی به وسیله امضاء تنها
My only problem is money . U تنها گرفتاریم پول است ( محتاج آن هستم )
You alone can help me. U تنها (فقط )شما می توانید کمکم کنید
monarch U پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
only death does not tell lies U تنها مرگ است که دروغ نمی گوید
This is the only way to guarantee that ... U تنها راه برای تضمین این است که ...
monarchs U پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
peripheral U و تنها محدود به سرعت مدار الکترونیکی است
letter-box company U شرکتی [درپناهگاه مالیاتی] که تنها صندوق پستی دارد
HD U ارسال داده تنها در یک جهت روی کانال یک سویه
tuner U زیردستگاهی که تنها فرکانس مطلوب را گرفته و بقیه را ردمیکند
tuners U زیردستگاهی که تنها فرکانس مطلوب را گرفته و بقیه را ردمیکند
I am obsessed by fear of unemployment . U تنها فکرم نگرانی از بیکاری ( عدم اشتغال ) است
all but a few U همه به غیر از چند تایی [چند نفری]
to disturb any one's privacy U کسیرا تنها یا اسوده نگذاشتن مخل اسایش کسی شدن
sleeping partners U شریکی که تنها سرمایه دارد و درامور شرکت دخالتی ندارد
unilateral contract U پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
You should always be careful walking alone at night. U همیشه موقع پیاده روی تنها در شب باید مراقب باشید.
sleeping partner U شریکی که تنها سرمایه دارد و درامور شرکت دخالتی ندارد
cantilever U تیرکی که تنها در یک انتهابصورت صلب به تکیه گاهی متصل شده است
latchkey child [کودکی که معمولا در خانه بخاطر مشغله پدر مادر تنها است]
front de liberation national U فعالیت می کرد و در حال حاضر تنها حزب سیاسی الجزایر است
slandered U درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
restricted propellant U سوخت جامد که تنها قسمتی از سطح ان در معرض احتراق قرار دارد
This is important, not only today, but also and especially for the future. U این، نه تنها امروز، بلکه به ویژه برای آینده هم مهم است.
slandering U درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slanders U درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slander U درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
quadrumvir U انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
They were walking three abreast. سه نفری پهلو به پهلو قدم می زدند
child U یک رکورد داده که تنها با توجه به محتوی رکوردهای موجوددیگر میتواند ایجاد شود
undamped U نوسان ازاد که تنها به نیروهای داخلی اینرسی الاستیک و وزن بستگی دارد
identity U تابع منط قی که تنها خروجی آن درست است که عملوندها یک ارزش را داشته باشند
identities U تابع منط قی که تنها خروجی آن درست است که عملوندها یک ارزش را داشته باشند
physiocratic system U روش اقتصادی فیزیوکراتها عقیده به اینکه تنها زمین عامل تولید است
pace U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paced U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paces U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
ground adjustable propeller ملخی که گام آنرا تنها ازخارج و روی زمین میتوان تغییر داد و نه در حال پرواز
open cycle reactor system U سیستم راکتوری که دران ماده سردکننده تنها یکبار از مبدل حرارتی مرکزی عبور میکند
helmzhold resonator U محفظه توخالی که تنها با یک سوراخ کوچک به محیط خارج مرتبط است و در ازای فرکانس معینی به تشدید درمی اید
band project filter U فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com