English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 119 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
halitosis U تنفس بدبو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pressure breathing U تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
funky U بدبو
gamy U بدبو
reeky U بدبو
reechy U بدبو
virose U بدبو
frouzy U بدبو
odoriferous U بدبو
odorous U بدبو
smelly U بدبو
noisome U بدبو
fetid U بدبو
frowsy U بدبو
frowzy U بدبو
fuggy U بدبو
mephitic U بدبو
stinking U بدبو
unsavory U بدبو
stinkbug U حشره بدبو
stinkpot U بمب بدبو
stinkpot U غذای بدبو
fug U بدبو کردن
dog dennel U یکجوربابونه بدبو
stinkard U جانور بدبو
kakidrosis U خوی بدبو
mofette U بخار بدبو
mayweed U یکجور بابونه بدبو
entracte U تنفس
suction U تنفس
aspirations U تنفس
admissions U تنفس
intermission U تنفس
aspiration U تنفس
coffee break U تنفس
coffee breaks U تنفس
intermissions U تنفس
admission U تنفس
breathing U تنفس
respiration U تنفس
inspirable U قابل تنفس
gas absorption U تنفس گاز
hypernoea U تنفس سریع
inbreathe U تنفس کردن
induction stroke U مرحله تنفس
spirometry U تنفس سنجی
spirometer U تنفس سنج
spiracle U سوراخ تنفس
respirable U قابل تنفس
tambour U تنفس نگار
polypnea U تنفس سریع
intake stroke U مرحله تنفس
eupnoea U تنفس طبیعی
eupnoea U تنفس عادی
snorkels U لوله تنفس
recess U تنفس کردن
respiring U تنفس کردن
respires U تنفس کردن
inhale U تنفس کردن
respired U تنفس کردن
inhaled U تنفس کردن
respire U تنفس کردن
inhales U تنفس کردن
inhaling U تنفس کردن
snorkel U لوله تنفس
artificial respiration U تنفس مصنوعی
intakes U مکیدن تنفس
intake U مکیدن تنفس
breating apparatus U دستگاه تنفس
recesses U تنفس کردن
winds U قدرت تنفس کامل
scuba U وسیله تنفس در زیر اب
wind U قدرت تنفس کامل
intake U مجرای مکش یا تنفس
spirograph U دستگاه تنفس نگار
spirometer U دستگاه تنفس سنج
intermission U نوبهای تنفس دار
gill U دستگاه تنفس ماهی
intakes U مجرای مکش یا تنفس
recessional U وابسته بموقع تنفس
puerile breathing U تنفس خرخری کودکان
aqualungs U دستگاه تنفس اکسیژن
recess U تعطیل موقتی تنفس
aqualung U دستگاه تنفس اکسیژن
naturally aspirated engine U موتور خود تنفس
recesses U تعطیل موقتی تنفس
irrespirable U غیر قابل تنفس
intermissions U نوبهای تنفس دار
snorkel U لوله مخصوص تنفس در زیر اب
abranchiate U فاقد برانشی یادستگاه تنفس
second wind U بازیابی وضع عادی تنفس
snorkels U لوله مخصوص تنفس در زیر اب
hyperpnea U تنفس خیلی سریع یاعمیق
artificial respiration U تنفس مصنوعی resuscitation : syn
pneusis U دم زنی [تنفس] [همچنین پزشکی]
the breathing operation U کاردم زدن عمل تنفس
schnorkel U لوله مخصوص تنفس در زیر اب
schnorkel U با لوله تنفس زیر ابی رفتن
solvent abuse تمرین تنفس درمحیط های خفه
pneumatoneter U الت سنجش گنجایش تنفس ریه
snorkels U با لوله تنفس زیر ابی رفتن
snorkel U با لوله تنفس زیر ابی رفتن
pnemograph U الت نگارش حرکات سینه هنگام تنفس
to take a recess U موقتا دست از کار کشیدن تنفس کردن
fricative U تلفظ شده با اصطکاک نفس ووقفه تنفس
breaks U ایجاد فضای تنفس با حرکتهای پیاده شطرنج
break U ایجاد فضای تنفس با حرکتهای پیاده شطرنج
truce U وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
respirators U دستگاه تنفس مصونوعی دهان بند طبی
respirator U دستگاه تنفس مصونوعی دهان بند طبی
truces U وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
hypoventilation U تنفس کم بطوریکه مقداراکسیژن خون از مقدار عادی ان کمتر میشود
demand oxygen system U سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت تناوبی و همزمان با تنفس شخص باشد
hyperventilation U تنفس زیاد بطوریکه مقدار دی اکسید کربن در خون از مقدارعادی ان کمتر میشود و سبب تشنج سرگیجه و غش میگردد
continuance U تمدید یا تجدید وقت دادگاه دادگاه را به عنوان تنفس موقتا" تعطیل کردن
funk U رم کردن بدبو کردن
gill slit U شکاف دستگاه تنفس ماهی شکاف برانشی
pulmotor U دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
kiss of life U تنفس مصنوعی دهان به دهان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com