Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
kern
U
تنظیم فضای بین جفت حرفهایی تا نزدیکتر بهم به نظر آینه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
statements
U
عبارتی که متغیرها را تنظیم میکند و فضای ذخیره سازی به آنها اختصاص میدهد
statement
U
عبارتی که متغیرها را تنظیم میکند و فضای ذخیره سازی به آنها اختصاص میدهد
narrative statement
U
عبارتی که متغیرها را تنظیم میکند و فضای ذخیره سازی در شروع برنامه اختصاصی میدهد
lamp reflector
آینه نورافکن
hithermost
U
نزدیکتر به اینطرف
nearest him
U
از همه نزدیکتر به او
cypres
U
هرچه نزدیکتر
This mirror is very dull .
U
این آینه خیلی مات است
unlap
U
یک دور به حریف نزدیکتر شدن
The deadline is coming closer.
U
مهلت مقرر نزدیکتر می شود.
i waved him nearer
U
با دست اشاره کردم که نزدیکتر بیا
lawn bowling point
U
یک امتیاز برای رساندن گوی خود به گوی جک نزدیکتر ازگوی حریف
sight adjustment
U
تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
camera station
U
ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
tune
U
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tunes
U
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tune
U
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
range spotting
U
تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
tunes
U
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
paged
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
page
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
ullage
U
فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
bin storage space
U
فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
mirror carpet
U
طرح آینه
[در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
rheostat
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
calibration
U
تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
sight alinement
U
تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
sidelay
U
تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
go no go
U
اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
adjusting ring
U
حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
aerospace projection operations
U
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
calibrated air speed
U
سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
trimsize
U
اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
vacuuming
U
فضای تهی
acceleration space
U
فضای شتاب
subspace
U
فضای فرعی
clearance
U
فضای بیکار
clearance
U
فضای بازی
vacuumed
U
فضای تهی
covered space
U
فضای پوشیده
covered space
U
فضای سر پوشیده
vacuum
U
فضای تهی
atmospheric environement
U
فضای جوی
cellarage
U
فضای زیرزمین
mask
U
پوشاندن فضای
bad break
U
فضای خالی
coordination sphere
U
فضای کوئوردیناسیون
hollow space
U
فضای توخالی
vacuums
U
فضای تهی
cavity
U
فضای خالی
cavities
U
فضای مجوف
cavities
U
فضای خالی
aerospace
U
فضای ماوراء جو
aerospace
U
فضای هوایی
biosphere
U
فضای زیست
boot
U
فضای ترانک
workspace
U
فضای کاری
space
U
فضای خالی
campuses
U
فضای باز
campus
U
فضای باز
masks
U
پوشاندن فضای
cavity
U
فضای مجوف
opened
U
فضای باز
airspace
U
فضای هوایی
void
U
فضای خالی
work space
U
فضای دایر
opens
U
فضای باز
out of doors
U
فضای ازاد
open
U
فضای باز
expanse
U
فضای زیاد
vacuity
U
فضای خالی
expanses
U
فضای زیاد
spaces
U
فضای خالی
cylinder capacity
U
فضای سیلندر
dead space
U
فضای مرده
fornix
U
فضای مجوف
image space
U
فضای تصویر
deep space
U
فضای سه بعدی
floor space
U
فضای اشکوب
floorage
U
فضای صحن
phase space
U
فضای فازی
gross space
U
فضای کلی
eucleadian space
U
فضای اقلیدسی
free space
U
فضای خالی
phase space
U
فضای فاز
free space
U
فضای ازاد
out of door
U
فضای ازاد
lacuna
U
فضای خالی
psychological space
U
فضای روانی
life space
U
فضای زیست
danger space
U
فضای خطرناک
lebensraum
U
فضای حیاتی
dead space
U
فضای راکد
open area
U
فضای ازاد
reflector space
U
فضای بازتابی
topological space
U
فضای توپولوژیک
[ریاضی]
foresheets
U
فضای جلوی قایق
metric space
U
فضای متریک
[ریاضی]
floor space occupied
U
فضای مورد نیاز
fanfare
U
نمایش در فضای باز
fanfares
U
نمایش در فضای باز
open cut
U
حفاری در فضای باز
linear space
U
فضای برداری
[ریاضی]
trough of the sea
U
فضای میان دو موج
loading space
U
فضای قابل بارگیری
vector space
U
فضای خطی
[ریاضی]
linear space
U
فضای خطی
[ریاضی]
interstaller space
U
فضای بین- ستارهای
margin
U
زمان یا فضای اضافی
blankest
U
سفید فضای خالی
blank
U
سفید فضای خالی
margins
U
زمان یا فضای اضافی
hair space
U
فضای باریکی درچاپ
memory address space
U
فضای نشانی حافظه
furnace room
U
فضای داخل کوره
metric space
U
فضای متری
[ریاضی]
glade
U
فضای میان جنگل
hittorf dark space
U
فضای تاریک هیتورف
runout
U
فضای عمل یک سیستم
buncher space
U
فضای تحمیل سرعتی
atmospheres
U
فضای اطراف هرجسمی
landscape garden
U
طراحی فضای سبز
aston dark space
U
فضای تاریک استن
Euclidean space
U
فضای اقلیدسی
[ریاضی]
anode dark space
U
فضای تاریک اند
to close airspace
U
محصورکردن فضای هوایی
airspace
[over a country]
U
فضای هوایی
[در کشوری]
catcher space
U
فضای اوسیلاسیون زای
hittorf dark space
U
فضای تاریک کاتد
crookes dark space
U
فضای تاریک هیتورف
crookes dark space
U
فضای تاریک کاتد
danger space
U
فضای هوایی خطرناک
phase space cell
U
پیل فضای فاز
cathode glow
U
فضای روشن کاتد
cathode dark space
U
فضای تاریک کاتد
perimeter
U
فضای احاطه کننده
perspective space
U
نمایش فضای سه بعدی
vector space
U
فضای برداری
[ریاضی]
perimeters
U
فضای احاطه کننده
faraday dark space
U
فضای تاریک فارادی
address apace
فضای آدرس دهی
airspace control
U
کنترل فضای هوایی
drift space
U
فضای تبدیل تحمیل
the infinite space
U
فضای بیکران لاینتاهی
inane
U
چرند فضای نامحدود
atmosphere
U
فضای اطراف هرجسمی
glades
U
فضای میان جنگل
payload space
U
فضای بار مفید
broadcast
U
توزیع اطلاعات در یک فضای وسیع
pre-Hilbert space
U
فضای ضرب داخلی
[ریاضی]
broadcasts
U
توزیع اطلاعات در یک فضای وسیع
air-hole
U
[تهویه فضای خالی سرداب]
inner product space
U
فضای ضرب داخلی
[ریاضی]
spaces
U
فضای خالی بین حروف یا خط ها
compact
U
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
three-dimensional space
U
فضای سه بعدی
[ریاضی]
[فیزیک]
space
U
فضای خالی بین حروف یا خط ها
compacted
U
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
compacts
U
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
compacting
U
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
controlled airspace
U
فضای هوایی کنترل شده
caret
U
نشانه " ^ " در فضای کلید کنترل
to close airspace
U
مسدود کردن فضای هوایی
clearance
U
هوا فضای خالی فاصله
hyphenated
U
نوشته شده با فضای خالی
fifo
U
فضای ذخیره سازی موقت
airspace control
U
کنترل کردن فضای هوایی
bossing
U
[فضای خالی زیر پنجره]
space above property
U
فضای قسمت بالای ملک
deep space
U
فضای خارج از منضومه شمسی
dead space
U
زاویه بیروح فضای کور
frame
U
و مرز اطراف فضای پنجره
outer space
U
فضای خارج از هوا یا جوزمین
low memory
U
فضای حافظه تا چند کیلوبایت
it takes much room
U
فضای زیادی را اشغال میکند
cod
U
فضای داخل خلیج یادریاچه
user area
U
فضای مخصوص استفاده کننده
capacity
U
فضای فراهم برای ذخیره سازی
marks
U
کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی
storage
U
چاپ محتوای فضای ذخیره سازی
mark
U
کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی
annulus
U
فضای بین دوایر متحد المرکز
input
U
بلاک داده ارسالی به فضای ورودی
anode glow
U
شعله مثبت فضای روشن اند
zapped
U
حذف داده موجود در فضای کاری
immediate
U
فضای حافظه اصلی و سریع در کامپیوتر
land scaping
U
محوطه سازی و ایجاد فضای سبز
control zone
U
منطقه فضای هوایی تحت کنترل
plenums
U
فضای اشغال شده بوسیله ماده
plenum
U
فضای اشغال شده بوسیله ماده
fogging
U
برای ایجاد فضای سه بعدی طبیعی تر
gap
U
فضای بین دادههای ذخیره شده
capacities
U
فضای فراهم برای ذخیره سازی
gaps
U
فضای بین دادههای ذخیره شده
claustrophobia
U
مرض ترس از فضای تنگ ومحصور
operand
U
فضای یک عملوند در دستور برنامه نویسی
zap
U
حذف داده موجود در فضای کاری
inputted
U
بلاک داده ارسالی به فضای ورودی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com