English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
exchange depareciation U تنزل ارزش پول خارجی تنزل قیمت ارز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
demonetization U تنزل ارزش پول نسبت به قیمت قانونی خود
put option U خیار بایع در مورد بالا بردن قیمت قبل از تسلیم مبیع ارزش پول تنزل کند
forfeiture U تنزل ارزش
currency depreciation U تنزل ارزش پول
cut rate U تنزل قیمت
deflation U تنزل قیمت
mark down U تنزل قیمت
devaluing U تنزل قیمت دادن
devalue U تنزل قیمت دادن
devalues U تنزل قیمت دادن
devalued U تنزل قیمت دادن
devaluate U تنزل قیمت دادن
devaluation U تنزل قیمت پول
seller's option to duble U خیار بایع در مورد این که درصورت تنزل ارزش پول پیش از تسلیم مبیع
put in more U عمل یا بیع خیاری که در ان خیار فسخ در صورت تنزل ارزش پول پیش بینی شده باشد
exchanged stabilization fund U مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
nose dive U شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
bears U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bear U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
value added U قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
exchange devaluation U تنزل رسمی قیمت ارز تضعیف رسمی ارز
abates U تنزل
decline U تنزل
declining U تنزل
declines U تنزل
abating U تنزل
declined U تنزل
abated U تنزل
abate U تنزل
reductions U تنزل
reduction U تنزل
contractions U تنزل
contraction U تنزل
decreases U تنزل
decreased U تنزل
decrease U تنزل
set back U تنزل
decadence U تنزل
depreciation U تنزل
degradation U تنزل
step backwards U تنزل
fall U تنزل
regress U تنزل
decadency U تنزل
regression U تنزل
degression U تنزل
degrade U تنزل دادن
degrade U تنزل کردن
degrades U تنزل کردن
degrades U تنزل دادن
reduces U تنزل دادن
magnetic decay U تنزل مغناطیسی
reduce U تنزل دادن
lowers U تنزل دادن
degradation U تنزل درجه
decay U خرابی تنزل
lowering U تنزل دادن
lowered U تنزل دادن
fall off <idiom> U تنزل کردن
fall U تنزل کرد ن
graceful degradation U تنزل مطبوع
magnetic declination U تنزل مغناطیسی
demotion U تنزل رتبه
reducing U تنزل دادن
decays U خرابی تنزل
depression U تنزل افسردگی
depression U تنزل ناصافی
depressions U تنزل افسردگی
depreciative U تنزل دهنده
depressions U تنزل ناصافی
depreciator U تنزل دهنده
active U تنزل بردار
degradation U تنزل رتبه
fall U تنزل کردن
decayed U خرابی تنزل
decaying U خرابی تنزل
lower U تنزل دادن
to come down with a run U تنزل کردن
to go backward U تنزل کردن
pejorative U تنزل دهنده
devaluation U تنزل نرخ
retrograde U تنزل کننده
demonetize U تنزل پیدا کردن
a pejorative term U عبارتی تنزل دهنده
demoting U تنزل رتبه دادن
demote U تنزل رتبه دادن
degrades U تنزل رتبه دادن
demotes U تنزل رتبه دادن
demoted U تنزل رتبه دادن
fluctuable U مستعد ترقی و تنزل
declining U تنزل کردن کاستن
fluctuation U ترقی و تنزل نوسان
declined U تنزل کردن کاستن
declines U تنزل کردن کاستن
declining economy U اقتصاددر حال تنزل
decline U تنزل کردن کاستن
comedown U تنزل رتبه ومقام
degrade U تنزل رتبه دادن
declining industry U صنعت درحال تنزل
to sink in the scale U در مقام تنزل کردن
roll back U عمل تنزل دادن
playdown U تنزل دادن کوچک کردن
To decrease. To lower. U پایین رفتن ( تنزل وکاهش )
decays U فاسد شدن تنزل کردن
decay U فاسد شدن تنزل کردن
undulation U صعودو نزول ترقی و تنزل
to be reduced to the ranks U بپایه سربازی تنزل یافتن
downswing U تنزل کارهای تجارتی وغیره
decayed U فاسد شدن تنزل کردن
decaying U فاسد شدن تنزل کردن
write down U تنزل دادن بهای اسمی سهام
bond discount U تنزل مبلغ اسمی اوراق قرضه
nose dive U ناگهان شیرجه رفتن یا تنزل کردن
declassified U تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
declassifies U تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
bathos U تنزل از مطالب عالی به چیزهای پیش پا افتاده
declassify U تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
declassifying U تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
devaluation U تنزل نرخ برابری پول تضعیف پولی
write down U یادداشت کردن تنزل دادن بهای اسمی سهام
regressive tax U مالیاتی که به نسبت کم شدن مبلغ پایه مالیات تنزل کند
exchange of full powers U رسمیت یافتن تنزل نرخ ارز مبادله اسناد مربوط به تفویض اختیارات تام
exchange depreciation U کاهش ارزش پول خارجی
sag U یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
sags U یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
sagged U یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
business cycle U دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
gold export point U قیمت کالای خارجی با ارزخریداری شده خودداری میکند
reduce U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
roasting reduction method U روش کاهش تشویهای روش تنزل تشویهای
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
cost records U مدارک قیمت تمام شده مدارک تعیین ارزش
advalorem tax U مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
kinked demand curve U و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
cost U قیمت داشتن ارزش داشتن
positive externalities U صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
advalorem duty U حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت
reserve price U قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
exterior angle U زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
external symbol dictionary U فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
impurity U جزء تشکیل دهنده خارجی ناخالصی ماده خارجی
book value U ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
ad valorem U به نسبت ارزش کالا براساس ارزش
neoclassical theory of value U تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
cost plus pricing U تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
current standard cost U مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
unbundled software U نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
foreign exchange U پول خارجی ارز خارجی
outwork U استحکامات خارجی دژ سنگرهای خارجی
ends U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ended U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
axiological U وابسته به ارزش ها یا علم ارزش ها
no par value U بدون ارزش واقعی بی ارزش
capital gain U منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
underprice U قیمت پایین تراز قیمت بازار
carrying U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
stock watering U سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
paasche price index U یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
list price U فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
shadow price U شبه قیمت قیمت ضمنی
last price U اخرین قیمت حداقل قیمت
normal price U قیمت عادی قیمت معمولی
quantum valebat U در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
wilson U پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
external diseconomies U عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
currency devaluation U کاهش رسمی ارزش پول تضعیف ارزش پول
spiral of wages and prices U حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
marginal cost pricing U قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
trover U دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
back berm U سکوی پایه خارجی خاکریز سکوی شیببر پایه خارجی خاکریز
outsiders U خارجی
outsider U خارجی
externals U خارجی
outboard U خارجی
extern U خارجی
oversea U خارجی
exogenous U خارجی
extraneous U خارجی
aliens U خارجی
exosphere U خارجی
outside U خارجی
abextra U خارجی
gringo U خارجی
outward U خارجی
outsides U خارجی
exterior U خارجی
alien U خارجی
international line U خط خارجی
gringos U خارجی
exteriors U خارجی
outer U خارجی
extra U خارجی
extra- U خارجی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com