English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 160 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gust U تمایل مزمزه
gusts U تمایل مزمزه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sip U مزمزه
sips U مزمزه
sipped U مزمزه
sipping U مزمزه
assays U طعم و مزه چشی مزمزه
assay U طعم و مزه چشی مزمزه
sip U مزمزه کردن خرد خرد اشامیدن
sipped U مزمزه کردن خرد خرد اشامیدن
sipping U مزمزه کردن خرد خرد اشامیدن
sips U مزمزه کردن خرد خرد اشامیدن
trends U تمایل
month's mind U تمایل
propensity U تمایل
trend U تمایل
pendulum U تمایل
left justification U تمایل به چپ
liking U تمایل
propensities U تمایل
declination U تمایل
gravitation U تمایل
aclinic U بی تمایل
addictedness U تمایل
sentiment U تمایل
appetence U تمایل
appetency U تمایل
unwilling U بی تمایل
disinclined U بی تمایل
appetence or tency U تمایل
tendency U تمایل
orientation U تمایل
recumbency U تمایل
intentions U تمایل
intention U تمایل
disposition U تمایل
leanings U تمایل
leaning U تمایل
trepan U تمایل
pendulums U تمایل
proneness U تمایل
nisus U تمایل
proclivity U تمایل
proclivities U تمایل
tendencies U تمایل
would U تمایل
wish [would like] U تمایل داشتن
against his grain U برخلاف تمایل او
leans U تمایل داشتن
leaned U تمایل داشتن
lean U تمایل داشتن
hang U تردید تمایل
disinclination U عدم تمایل
tilts U کجی تمایل
tilted U کجی تمایل
tilt U کجی تمایل
propend U تمایل داشتن
work effort U تمایل به کار
the herd instinct U تمایل بگروه
propensity to consume U تمایل به مصرف
falloff U تمایل داشتن
declinatory U دارای تمایل
proclivity to steal U تمایل بدزدی
fugitiveness U تمایل به فرار
reactive tendency U تمایل واکنشی
self immolation U تمایل به خودکشی
landscape orientation U تمایل افقی
predispostion U تمایل قبلی
portraint orientation U تمایل عمودی
sinistral U تمایل بچپ
central tendency U تمایل به مرکز
streaks U تمایل میل
streaking U تمایل میل
aptitude U تمایل طبیعی
inclination U تمایل شیب
inclining U تعظیم تمایل
antipathetic U فاقد تمایل
preoccupations U تمایل شیفتگی
preoccupation U تمایل شیفتگی
propensity U تمایل طبیعی
polarity U تمایل قطبی
aptitudes U تمایل طبیعی
propensities U تمایل طبیعی
trepan U تمایل داشتن
hangs U تردید تمایل
polarities U تمایل قطبی
fantasies U میل تمایل
veins U حالت تمایل
caprices U تمایل فکری
caprice U تمایل فکری
streak U تمایل میل
list U تمایل کجی
predilections U تمایل قبلی
streaked U تمایل میل
predilection U تمایل قبلی
fantasy U میل تمایل
affect U تمایل داشتن
vein U حالت تمایل
affects U تمایل داشتن
odds U تمایل بیک سو احتمالات
tendency toward something U تمایل به سوی چیزی
take to U تمایل پیدا کردن به
proclivity U تمایل طبیعی بچیز بد
low marginal propensity to cunsume U تمایل ارام به مصرف
turn U تمایل تغییر جهت
turns U تمایل تغییر جهت
proclivities U تمایل طبیعی بچیز بد
yen U تمایل رغبت شدید
marginal propensity to expend U تمایل نهائی به مخارج
evasiveness U تمایل به طفره یاگریز
propensity to do evil U تمایل به بدی کردن
tilt angle U زاویه تمایل به طرفین
take to U تمایل پیدا کردن
express willingness U اظهار تمایل کردن
biases U تمایل بیک طرف
rapprochement U نزدیکی تمایل بدوستی
uptrend U تمایل بسوی بالا
bias U تمایل بیک طرف
hade U تمایل پیدا کردن
inclination for any thing U تمایل یا میل بچیزی
marginal propensity to absorb U تمایل نهائی به جذب
to take a ply U تمایل پیدا کردن
kindlily U با تمایل به مهربانی مهربانانه
argumentativeness U تمایل یاعادت به جدال
tenor U تمایل صدای زیر مردانه
worldliness U تمایل به ماده پرستی و جسمانیت
frigid U دارای اندکی تمایل جنسی
prepossession U اشغال قبلی تمایل بیجهت
frigidity U کمی تمایل درقوای جنسی
desirability U درجه تمایل شرایط مطلوب
diathesis U تمایل یا حساسیت نسبت به چیزی
declaration of intention U افهاریه تمایل به پذیرش تابعیت
helms U تمایل قایق به انحراف از مسیر
helm U تمایل قایق به انحراف از مسیر
diminishing utility U قانون تقلیل تمایل به مصرف
tenors U تمایل صدای زیر مردانه
heredity U تمایل برگشت باصل توارث
adductor U تمایل عضو بطرف محور
undersexed U دارای تمایل جنسی کمتر ازطبیعی
levorotary U دارای تمایل چرخش بطرف چپ چپ گرد
negative diheral U تمایل بال یا سایر ایرفویلهابطرف پایین
levorotatory U دارای تمایل چرخش بطرف چپ چپ گرد
bear out U تمایل اسب به نزدیک شدن به حد خارجی
oversteer U تمایل به پیچیدن بیش از حدراننده به خصوص در سر پیچ
lug out U تمایل داشتن اسب به دورشدن از نرده مسابقه
p in favour of a person U تمایل بی جهت نسبت بکسی طرفداری تعصب امیزازکسی
labialism U حالت حروفی که با لب تلفظ می شوند تمایل بتلفظ باصداهابا لب
wing heavy U تمایل هواپیما برای گردش درجهت حول محور طولی
bear in U تمایل اسب به نزدیک شدن به جانب کناره مسیر یا نرده ها
spill wind U سست کردن بادبان برای جلوگیری از تمایل قایق به یک سمت
Appetite comes with eating. <proverb> U با پیش رفت فعالیت تمایل افزایش می یابد. [ضرب المثل]
understeer U تمایل اتومبیل به مستقیم رفتن در سر پیچ بیش ازانتظار راننده
cathedral U تمایل نوک بالهای هواپیما به طرف پایین نسبت به ریشه بالها
cathedrals U تمایل نوک بالهای هواپیما به طرف پایین نسبت به ریشه بالها
isoclinal line U خطی که در روی نقشه بوسیله ان جاهایی که تمایل سوزن مغناطیسی یکسان است
exparte U قراری که دادگاه به درخواست یکی از اصحاب دعوی و بدون توجه به تمایل دیگری صادر میکند
isoclinic line U خطی بر روی نقشه که بوسیله ان نقاطی که درانجاها تمایل سوزن مغناطیسی یکسان است نشان داده میشود
diminishing utility U اصل تقلیل تمایل به مصرف دراینده در اثر مصرف مقدارزیادی از یک کالا در زمان حال
letter of intent U تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
margin propensity to consume U تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com