Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
All of the workers want to go.
U
تمام کارگران می خواهند بروند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
race condition
U
حالت نامعینی که به هنگام عملکرد همزمان ددستورالعملهای دو کامپیوتربوجود می اید و امکان شناخت این مسئله که کدام یک از انها ابتدا تمام خواهند شدوجود ندارد
Out with them!
U
بروند بیرون
[از اینجا]
!
to get a tattoo
U
بروند خالکوبی شان بکنند
when will women have the vote?
U
خواهند داشت
You are wanted at the door.
U
دم در شما را می خواهند
they will go
U
خواهند رفت
they shall go
U
خواهند رفت
violation will be prosecuted
U
متخلفین تعقیب خواهند شد
offenders will be punished
U
متخلفین بکیفر خواهند رسید
the same shall succeed
U
انانی که شکیبایی دارندهمان ها کامیاب خواهند شد
You take the lead and others wI'll follow.
U
تو جلو برو بقیه بدنبالت خواهند آمد
The shops will be open daily except Sundays / excluding Sundays / outside of Sundays
[American E]
.
U
مغازه ها به جز یکشنبه ها روزانه باز خواهند بود.
When wI'll the matter come up for discussion ?
U
موضوعی را کی برای بحث مطرح خواهند کرد ؟
As the debate unfolds citizens will make up their own minds.
U
در طول بحث شهروند ها خودشان تصمیم خواهند گرفت.
Internet
U
- بیت یکتا که کامپیوترهایی که می خواهند به شبکه TCP/IP وصل شوند را مشخص میکند
workers
U
کارگران
labours
U
کارگران
blue collar employees
U
کارگران
labour union
U
اتحادیه کارگران
picket lines
U
صف کارگران اعتصابی
labor unions
U
اتحادیه کارگران
picket line
U
صف کارگران اعتصابی
farm labors
U
کارگران مزارع
Company town
U
شهرک کارگران
industrial workers
U
کارگران صنعتی
labor union
U
اتحادیه کارگران
farm labors
U
کارگران کشاورزی
workforce
U
شمار کارگران
foremen
U
مباشر کارگران
foreman
U
مباشر کارگران
wildcat strike
<idiom>
U
اعتصاب کارگران
skilled workers
U
کارگران متخصص
dormitory-suburb
U
خوابگاه کارگران
manual workers
U
کارگران دستکار
labourunion
U
اتحادیه کارگران
labor service
U
اتحادیه کارگران
caboose
U
اطاق کارگران قطار
profit-sharing
U
سهم کارگران از سود
the men were locked out
U
در را بروی کارگران بستند
profit sharing
U
سهم کارگران از سود
waterside workmen
U
کارگران کنار دریا
griddles
U
غربال سیمی کارگران
griddle
U
غربال سیمی کارگران
work people
U
کارگران طبقه کارگر
industrial workers of the world
U
کارگران صنعتی جهان
to unionize
[American E]
U
متحد کردن
[مثال کارگران]
to unionise
[British E]
U
متحد کردن
[مثال کارگران]
beta software
U
نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
terminate
U
تمام شدن تمام کردن
terminated
U
تمام شدن تمام کردن
terminates
U
تمام شدن تمام کردن
it spells ruin to the workmen
U
متضمن خانه خرابی کارگران است
knobstick
U
کارگریکه که بااعتصاب کارگران همراه نیست
barracking
U
منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
section crew
U
دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
section gang
U
دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
barrack
U
منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
double time
U
پرداخت دستمزد کارگران به دو برابر مقدار عادی
barracked
U
منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
truck system
U
اصول دادن کالا به جای دستمزد به کارگران
countervailing power
U
مثلااتحادیه کارگران که درواکنش به قدرت تولید کننده انحصاری ایجاد میشود
Most home helps prefer to live out.
U
بسیاری از کارگران خانگی ترجیح می دهند بیرون از خانه زندگی کنند .
deadlock
U
موقعیتی که دو کاربر می خواهند به دو منبع در یک زمان دستیابی داشته باشند به هر کار یک منبع اخصای داده میشود ولی نمیتوانند ازمنابع همدیگر استفاده کنند
softest
U
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
soft
U
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
softer
U
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
adobe type manager
U
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
raster
U
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
collective bargaining
U
مذاکرات دسته جمعی مذاکرات بین موسسات متشکل از کارگران و کارفرمایان برای بهبود کار
electronic cottage
U
مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند
lapped
U
یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lap
U
یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
beneficial occupancy
U
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
full track
U
تمام شنی خودرو تمام شنی
panoramas
U
تمام نما اینه تمام نما
panorama
U
تمام نما اینه تمام نما
strikes
U
اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strike
U
اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
piracy
U
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
dictatorship of proletariat
U
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
fullest
U
تمام
whole length
U
تمام قد
all night
U
در تمام شب
yame
U
تمام
It's over.
U
تمام شد.
incomplete
U
نا تمام
rounded
U
پر تمام
out-and-out
U
تمام
full-length
U
تمام قد
full-face
U
تمام رخ
full face
U
تمام رخ
through
U
تمام
whole
U
تمام
complete
U
تمام
out and out
U
تمام
off
U
تمام
completed
U
تمام
completes
U
تمام
full length
U
تمام قد
it is all up
U
تمام شد
entire
U
تمام
full
U
تمام
thorough
U
تمام
lion's share
U
تمام
thru
U
تمام
completing
U
تمام
marxist economics
U
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
lie in
U
تمام شدن
lie-in
U
تمام شدن
whole hog
U
تمام راه
fulfils
U
تمام کردن
fulfills
U
تمام کردن
fulfilling
U
تمام کردن
fulfilled
U
تمام کردن
fulfil
U
تمام کردن
defunct
U
تمام شده
dyed-in-the-wool
U
به تمام معنی
all day long
<idiom>
U
تمام روز
attain
U
تمام کردن
exhaustible
U
تمام شدنی
fullest
U
تمام تکمیل
fullest
U
تمام قدرت
dyed-in-the-wool
U
تمام عیار
par excellence
U
به تمام معنی
full
U
تمام قدرت
full-page
U
تمام صفحه
dyed-in-the-wool
U
تمام و کمال
yearlong
U
یکسال تمام
spring-clean
U
تمام وکمالتمیزکردن
yean round
U
در تمام سال
A whole week
U
یک هفته تمام
peter
U
تمام شدن
through
U
تمام شده
full-time
U
تمام وقت
due
U
تمام شده
wrap up
U
تمام شدن
full
U
تمام تکمیل
to blow over
U
تمام شدن
he is fifty
U
تمام دارد
hade
U
شیب تمام
thoro
U
تمام وکمال
give out
U
تمام شدن
get through
U
تمام کردن
fully automatic machine
U
تمام اتومات
fully automatic
U
تمام اتوماتیک
fullword
U
تمام کلمه
fullmouthed
U
تمام دندان
full word
U
تمام کلمه
full wave
U
تمام موج
full view
U
نمای تمام رخ
full tracked
U
تمام زنجیر
full tracked
U
تمام شنی
full time
U
تمام روز
full screen
U
تمام صفحه
holohedral
U
تمام وجه
holohedron
U
تمام وجهی
round d.
U
دوجین تمام
pukka
U
تمام عیار
pucka
U
تمام عیار
processor
U
تمام کننده
rounds complete
U
تیر تمام شد
run out of
U
تمام کردن
payment in full
U
پرداخت تمام
over with
U
تمام شده
short measure full measure
U
پیمانه تمام
the full of the moon
U
ماه تمام
the game is up
U
بازی تمام شد
mast high
U
تمام افراشته
the whole world
U
تمام دنیا
in full fig
U
درلباس تمام
in full
U
تمام وکمال
thoro
U
کامل تمام
holosymmetric
U
تمام وجه
full scale
U
تمام عیار
full pay
U
مواجب تمام
full pay
U
حقوق تمام
to fill out
U
تمام کردن
to finish off
U
تمام کردن
cosecant
U
قطرفل تمام
consumptible
U
تمام شدنی
consummative
U
تمام کننده
completive
U
تمام کننده
to run away with
U
تمام کردن
to see out
U
تمام کردن
to see through
U
تمام کردن
by all means
U
با تمام وسائل
full subtractor
U
تمام کاهشگر
an a fact
U
تمام شده
ammo zero
U
مهمات تمام
use up
U
تمام کردن
all this
U
تمام اینها
all risks
U
تمام خطرات
all out
U
باشدت تمام
to eat up
U
تمام کردن
to draw to an end
U
تمام شدن
full orbed
U
تمام روشن
full mouthed
U
تمام دندان
full moon
U
ماه تمام
full duplex
U
تمام دو رشتهای
full blown
U
تمام کامل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com