English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
The whole story was faked up . U تمام داستان قلابی وساختگه بود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
this story is improbable U این داستان راست نمینماید این داستان بعید بنظر میرسد
shams U قلابی
sham U قلابی
bogus U قلابی
quackish U قلابی
quack U قلابی
quacked U قلابی
quacking U قلابی
quacks U قلابی
false U قلابی
pasteboard U قلابی
false <adj.> U قلابی
adulterate U قلابی
hamate U قلابی
adulterating U قلابی
hamous U قلابی
adulterated U قلابی
adulterates U قلابی
a fake doctor U پزشک قلابی
spurious U قلابی الکی
simular U قلابی صوری
fulham U طاس قلابی
rip-offs U کالای قلابی
kake uke U دفاع قلابی
uncinus U زائده قلابی
rip-off U کالای قلابی
shamateur U اماتور قلابی
cheap copy U بدل قلابی
False coin . U سکه قلابی
Rigged elections . U انتخابات قلابی
A bogus professor . U پروفسور قلابی
pale [poor] imitation U بدل قلابی
forge U تهیه جنس قلابی
unciform U سرکج قلابی چنگکی
forges U تهیه جنس قلابی
frog-adjustment screw پیچ قلابی تنظیم کننده
setline U رسن چند قلابی ماهیگیری
crook U ادم قلابی کلاه بردار
crooks U ادم قلابی کلاه بردار
crooking U ادم قلابی کلاه بردار
beta software U نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
weedless U قلابی که به علفهای زیر اب گیر نمیکند
To fake an oil – painting . U یک تابلوی نقاشی قلابی درست کردن
terminated U تمام شدن تمام کردن
terminate U تمام شدن تمام کردن
terminates U تمام شدن تمام کردن
quack U صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quacks U صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quacking U صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quacked U صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
arresting gear U قلابی برای نگه داشتن هواپیماهنگام فرود در فاصله کم
ringthe bull U بازی ای که دران حلقهای راپرتاب میکنندتابه قلابی بیاویزد
Inevitably it invites/evokes comparison with the original, of which the remake is merely a pale shadow. U این به ناچار مقایسه با نسخه اصلی را مجبور می کند که بازسازی فیلمش کاملا قلابی است.
steeve U خفت کردن میلهای که نوک ان قلابی داردوبرای ازمایش محتویات عدل پنبه وامثال ان بکار میرود سیخک
apologue U داستان
tale U داستان
anecdotage U داستان
marchen U داستان
tales U داستان
conte U داستان
story U داستان
fables U داستان
fable U داستان
novella U داستان
catastrophe U عاقبت داستان
storybook U کتاب داستان
novels U کتاب داستان
catastrophes U عاقبت داستان
narrative U داستان داستانسرایی
narratives U داستان داستانسرایی
narrators U گوینده داستان
novel U کتاب داستان
storytellers U داستان سرا
whodunnits U داستان پلیسی
whodunits U داستان پلیسی
fairy tales U داستان جن و پری
make-up U داستان ساختگی
storybook U داستان نامه
flashback U بازگوی داستان
underplot U داستان فرعی
flashbacks U بازگوی داستان
storyteller U داستان سرا
narrator U گوینده داستان
fictions U داستان اختراع
narration U داستان داستانسرایی
heroes U پهلوان داستان
parable U داستان اخلاقی
fiction U داستان اختراع
parables U داستان اخلاقی
whodunit U داستان پلیسی
fairy tale U داستان جن و پری
to spin yarns U داستان ساختن
to invent stories U داستان ساختن
episode U داستان فرعی
episodes U داستان فرعی
conte U داستان کوتاه
novelet U داستان کوتاه
in a narrative style U بسبک داستان
decameron U داستان نامه
novelettes U داستان کوتاه
novelette U داستان کوتاه
short stories U داستان کوتاه
an interesting story U داستان با مزه
an iliad of woes U داستان بدبختبی
fictionist U داستان نویس
epitasis U حداعلای داستان
short story داستان کوتاه
hermitically U هلوان داستان
hero U پهلوان داستان
mare's nest U چیز خوش فاهر وبد باطن چیز قلابی
cliff hanger U مطلب یا داستان جالب
cliff-hangers U مطلب یا داستان جالب
fairy tale U داستان باور نکردنی
invention of a false story U جعل داستان دروغی
cliff-hanger U مطلب یا داستان جالب
sob story <idiom> U داستان اشک آور
novelistic U وابسته به داستان و رمان
novelize U بشکل داستان در اوردن
fairy tales U داستان باور نکردنی
catastrophical U مربوط به عاقبت داستان
donnee U موضوع داستان یا درام
fictionalises U داستان سرایی کردن
fictionalises U بصورت داستان دراوردن
fictionalised U داستان سرایی کردن
fictionize U بصورت داستان دراوردن
fictionize U داستان سرایی کردن
story U بصورت داستان در اوردن
story U اشکوب داستان گفتن
fictionalising U بصورت داستان دراوردن
fictionalising U داستان سرایی کردن
fictionalizing U داستان سرایی کردن
fictionalizing U بصورت داستان دراوردن
fictionalizes U داستان سرایی کردن
fictionalizes U بصورت داستان دراوردن
fictionalized U داستان سرایی کردن
fictionalized U بصورت داستان دراوردن
fictionalize U داستان سرایی کردن
fictionalize U بصورت داستان دراوردن
That's not so! U داستان اینطوری نیست!
anecdotal evidence U شواهد داستان گونه
personages U شخصیت بازیگران داستان
sob stories U داستان گریه اور
fictionalised U بصورت داستان دراوردن
serialist U داستان نویس سریال
sob story U داستان گریه اور
science fiction U داستان تخیلی علمی
story recall test U ازمون یاداوری داستان
ruise U شایعات داستان ساختگی
personage U شخصیت بازیگران داستان
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
heroines U زنی که قهرمان داستان باشد
heroine U زنی که قهرمان داستان باشد
heroically U زنی که قهرمان داستان باشد
What's behind all this? U معنی این داستان چه است؟
The scene of the nover is laid in scotland. U صحنه داستان دراسکاتلند است
romances U کتاب رمان داستان عاشقانه
iliad U داستان حماسی منسوب به هومر
tracts U داستان یانمایشنامه ویاحوادث مسلسل
tract U داستان یانمایشنامه ویاحوادث مسلسل
lays U تخم گذاردن داستان منظوم
lay U تخم گذاردن داستان منظوم
romance U کتاب رمان داستان عاشقانه
make a picture story test آزمون داستان سازی مصور
pastorale U شعرویاموسیقی روستایی داستان شبانی
cartoon U تصویر مضحک داستان مصور
cartoons U تصویر مضحک داستان مصور
yarns U الیاف داستان افسانه امیز
yarn U الیاف داستان افسانه امیز
to be back to square one <idiom> U دوباره به اول داستان رسیدن
characters U شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
make up U ساختمان یاحالت داستان ساختگی
character U شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
That's another story. U این داستان [قضیه] دیگری است.
skald U شاعر قدیمی اسکاندیناوی داستان نویس
cock-and-bull story U داستان جعلی برای تعریف ازخود
Her sad story moved us to tears. U داستان غم انگیزش همه ما را بگریه انداخت
cycle U سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
cycled U سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
cock-and-bull stories U داستان جعلی برای تعریف ازخود
cock and bull story U داستان جعلی برای تعریف ازخود
this play does not stage well U این داستان خوب در نمایش در نمیاید
The moral of the story is that … U نتیجه اخلاقی این داستان اینست که ...
folktale U افسانههای قومی واجدادی داستان ملی
That story is as old as the hills. U داستان خیلی طول و دراز است.
cycles U سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
The moral point of this story is that… U مقصود از این کتاب داستان درواقع اینست که ...
subplot U داستان یا موضوع فرعی وتبعی رمان یانمایشنامه
achilles اشیل یا اخلیوس قهرمان داستان ایلیاد هومر
lapped U یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lap U یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
beneficial occupancy U اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
rhapsodies U اشعار حماسی مخصوص نقالان و داستان گویان شعررزمی
rhapsody U اشعار حماسی مخصوص نقالان و داستان گویان شعررزمی
pick wickian U شبیه پیکویک قهرمان داستان نگارش چارلز دیکنز
panorama U تمام نما اینه تمام نما
full track U تمام شنی خودرو تمام شنی
panoramas U تمام نما اینه تمام نما
roman a clef U داستان واقعی که نام شخصیتهای ان بطور ناشناس برده شده
sikt U قطعه خوش مزه داستان مضحک کاباره هاونمایشهای واریته
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com