English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 136 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
multiple telegraphy U تلگراف چندگانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wire U تلگراف کردن تلگراف زدن
wires U تلگراف کردن تلگراف زدن
multiple U چندگانه
multiple circuit U مدار چندگانه
multiple sclerosis U فلج چندگانه
multiple correlation U همبستگی چندگانه
multiple punch U منگنه چندگانه
multiple personality U شخصیت چندگانه
multiple length U با درازی چندگانه
multiple capacitor U خازن چندگانه
multiple reinforcement U تقویت چندگانه
multiple access U دستیابی چندگانه
multiplex system U سیستم چندگانه
multiple address U با نشانی چندگانه
multiple star U ستاره چندگانه
multiple bond U پیوند چندگانه
multiple images U تصاویر چندگانه
multiple moment U گشتاور چندگانه
coefficient of multiple correlation U ضریب همبستگی چندگانه
double sampling U نمونه گیری چندگانه
combination toolholder U ابزار نگهدار چندگانه
multisync monitor U مونیتور همزمانی چندگانه
multiple landuse U استفاده چندگانه زمین
multiple access network U شبکه با دسترسی چندگانه
multifold U چند برابر چندگانه
multiple integral U انتگرال چندگانه [ریاضی]
index of multiple correlation U شاخص همبستگی چندگانه
multiple U چند فاز چندگانه
multiprogramming system U سیستم برنامه سازی چندگانه
multiple series U مدارهای زنجیری با اتصال چندگانه
multiple drum winding U سیم پیچ استوانهای چندگانه
multiaddress U چند نشانی ادرس چندگانه
parallel series U مدارهای زنجیری با اتصال چندگانه
cablegram U تلگراف
telegraphing U تلگراف
telegraphs U تلگراف
telegram U تلگراف
telegraphy U فن تلگراف
telegrams U تلگراف
telegraphically U با تلگراف
telegraph U تلگراف
cabled U تلگراف
telegraphy U تلگراف
cable U تلگراف
telegraphed U تلگراف
telegraph relay U رله تلگراف
telegrapher U تلگراف کننده
synchronous telegraphy U تلگراف همزمان
telegraphic alphabet U الفبای تلگراف
wireless telegraphy U تلگراف بیسیم
telegraphic key شستی تلگراف
telegraph key تکمه تلگراف
telegraph engineering U تکنیک تلگراف
telegraph cable U کابل تلگراف
radio telegraphy U تلگراف بیسیم
phonoplex telegraphy U تلگراف فونوپلکس
radiotelegraph U رادیو تلگراف
radiotelegraphic U تلگراف بی سیم
radiotelegraphy U تلگراف بی سیم
radioteletype U تلگراف بی سیم
relay magnet U رله تلگراف
spark sending U تلگراف جرقهای
radiotelegraph U تلگراف بی سیم
telegraph alphabet U الفبای تلگراف
telegraph apparatus U دستگاه تلگراف
dispensers U نافرهزینه تلگراف
telegraphs U تلگراف کردن
telegraphs U دستگاه تلگراف
cabled U تلگراف کردن
telegraphing U تلگراف کردن
telegraphed U دستگاه تلگراف
telegraphing U دستگاه تلگراف
telegraphed U تلگراف کردن
telegraph U تلگراف کردن
telegraph U دستگاه تلگراف
telegrams U تلگراف کردن
telegram U تلگراف کردن
wireless U تلگراف بی سیم
wirelesses U تلگراف بی سیم
cabled U سیم تلگراف
by wire U بوسیله تلگراف
dispenser U نافرهزینه تلگراف
duplex telegraphy U تلگراف دوگانه
duplex telegraphy U تلگراف دو جهتی
cable U تلگراف کردن
impluse telegraphy U تلگراف ایمپولزی
central office U تلکس و تلگراف
line telegraphy U تلگراف خطی
cable U سیم تلگراف
keyboard printing telegraph U تلگراف ثبات تکمهای
ink writer U در تلگراف مرکب نویس
rewire U دوباره تلگراف زدن
surface line U خط تلفن و تلگراف تعجیلی
trunk U تلگراف یا تلفن بدنه
radiotelegraphic U تلگراف رادیویی کردن
wireway U سیم تلگراف و تلفن
multiplex telegraphy U تلگراف چند جهتی
interband telegraphy U تلگراف باند میانی
rewired U دوباره تلگراف زدن
rewires U دوباره تلگراف زدن
central telegraph office U مرکز تلگراف اصلی
aerogram U مخابره با تلگراف بی سیم
rewiring U دوباره تلگراف زدن
polar duplex telegraphy U تلگراف دو جهتی قطبی
quadruplex circuit U تلگراف تمام جهتی
quadruplex telephony U تلگراف تمام جهتی
radiotelegram U مخابره تلگراف بیسیم
radiotelegraph U تلگراف رادیویی کردن
quadruplex telegraphy U تلگراف تمام جهتی
fire alarm telegraph U تلگراف اتش سوزی
trunks U تلگراف یا تلفن بدنه
cable U پیغام تلگرافی تلگراف زدن
phantoplex telegraphy U تلگراف چهار سیمی مرکب
heliographic U مربوط به مخابره تلگراف افتابی
cabled U پیغام تلگرافی تلگراف زدن
surface line U خط تلگراف یا تلفن روی زمینی
wireless U بابی سیم تلگراف مخابره کردن
wirelesses U بابی سیم تلگراف مخابره کردن
ccitt U کمیته مشاوره بین المللی تلگراف وتلفن
relayed U دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
relay U دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
relays U دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
phonopore U اسبابی که بوسیله ان مخابرات تلفنی را ازتوی سیم تلگراف می گذراند
mask design U اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
morse alphabet or code U الفبای خط و نقطه که شخصی بنام morse برای تلگراف اختراع کرد
DC U روش ارتباط با استفاده از باسهای روی یک مدار سیمی مثل سیستم تلگراف
common carrier U شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
teleprinter U وسیلهای که قادر به ارسال و دریافت داده از نقط ه دور توسط مدارهای تلگراف و چاپ پیام روی چاپگر است
teleprinters U وسیلهای که قادر به ارسال و دریافت داده از نقط ه دور توسط مدارهای تلگراف و چاپ پیام روی چاپگر است
cable U سیم کشی کردن تلگراف کردن
cabled U سیم کشی کردن تلگراف کردن
wire U سیم تلگراف سیم کشی کردن
wires U سیم تلگراف سیم کشی کردن
ticker U دارای صدای تیک تیک تلگراف
ems dispatch U تلگراف امس عنوان واقعه مشهور ملاقات سفیر فرانسه با ویلهم اول در سال 0781 در امس که بیسمارک صدراعظم وقت المان با تحریف مفاد تلگرافی که از موضوع این ملاقات حکایت می کرد باعث بروزجنگ فرانسه و پروس شد
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com